eitaa logo
امور بانوان دفتر امام جمعه
165 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
81 فایل
پل ارتباطی امور بانوان دفتر نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی جهت ارسال پیام و سوالات خود از ایدی @qoreyshiadmin استفاده نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این چه دینیه که هرچی خوشمزه س رو حرام کرده⁉️ 🔻 چرا اینقدر حلال و حرام درست میکنید برای مردم؟ به عقل مردم، آزادی مردم، احترام بذارید❗️ ⬅️ پاسخ و مثال جالب استاد... @banovan_urmia
وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ..... سوره حجر ایه ۲۱ گنجینه همه چیز دست خداست ..... نکنه رو به دیگران بزنی. @banovan_urmia
رمز وحدت و انسجام امت ◽️وَمَکَانُ الْقَيِّمِ بِالاَْمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ : فَإنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفرَّقَ الْخَرَزُوَ ذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَداً جايگاه رهبر چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متّحد ساخته به هم پيوند مى دهد. اگر اين رشته از هم بگلسد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد. خطبه ١۴۶ @banovan_urmia
🔰 ائمه جمعه استان در کنار مردم زلزله زده خوی 📸 نشست ائمه جمعه استان به ریاست نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی با محوریت زلزله شهرستان خوی 📆 10 بهمن 1401 🆔 https://eitaa.com/joinchat/115539997Ccd99c81e54
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت. ما وقتی بچه بودیم، همه می نشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچه‌ها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیه‌هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن. بعضی از شعرهای حافظ که هنوز - بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی - یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است: سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند 🌹غرض؛ خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم - البته مثل همه مادران - دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد. @banovan_urmia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای برخورد مأمون الرشید با امام جواد علیه السلام در کودکی محمّد بن طلحه نقل می‌کند که یک سال پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون به بغداد آمده بود. روزى به شکار رفت، در مسیر رفتن، امام جواد(ع) همراه کودکان مشغول بازی بود و در آن زمان حدود یازده سال داشت. مأمون که رسید، بچه‌ها فرار کردند ولى امام جواد(ع) ایستاد و از جاى خود تکان نخورد. خلیفه نزدیک شد، نگاهی به سیماى ایشان کرده و خداوند اثری بر دل مأمون گذاشت که همان‌جا ایستاد و گفت چه شد که تو با بچه‌ها فرار نکردى؟ امام جواد(ع) فرمود: «ای امیر المؤمنین! راه تنگ نبود تا من با کنار رفتن خود آن‌را وسیع کنم؛ کار بدى نیز نکرده بودم که بترسم. همچنین به شما خوش‌گمان بودم و می‌دانستم که شما کسى را که گناهى نکرده، اذیت نمی‌کنید و به همین جهت ایستادم» مأمون از سخنان آن‌حضرت خرسند شده گفت: اسم شما چیست؟ حضرت فرمود: «محمّد». پرسید پسر کیستى؟ فرمود: «پسر على بن موسى الرضا». مأمون به یاد امام رضا(ع) افتاد و تقاضاى رحمت و مغفرت براى آن بزرگوار کرد و دستی بر صورت امام کشید. [سپس مأمون به راه خود ادامه داده و رفت] مأمون چند بازشکارى به همراه داشت. از شهر که دور شد یکى از بازها را براى صید درّاجى به پرواز در آورد. مدتى از نظر پنهان شد آن‌گاه از آسمان فرود آمد در منقار خود ماهى کوچکى داشت که هنوز زنده بود، خلیفه از دیدن ماهى به منقار باز، تعجب کرد. آن ماهى را در دست گرفت و از همان راهى که رفته بود به منزل برگشت. به همان محل که رسید بچه‌ها را در حال بازی دید. آنها از دیدن مأمون متفرق شدند ولى امام جواد(ع) در همان‌جا ایستاد. خلیفه به امام نزدیک شده گفت: محمّد! امام: «بلى». مأمون: در دست من چیست؟ خداوند به امام(ع) الهام نموده و ایشان در جواب گفت: «خداوند با اراده خود در دریاى بیکران قدرت خویش ماهی‌هاى کوچکى آفریده که به‌وسیله باز شکارى پادشاهان و خلفا صید شوند و این‌گونه اولاد پیامبر را آزمایش ‌کنند!». مأمون از شنیدن جواب ایشان بسیار در شگفت شد با دقت تمام در چهره آن‌جناب خیره شده و گفت: تو به راستی فرزند حضرت رضا(ع) هستى و سپس مهربانى بیشترى نسبت به ایشان فرمود. علیه السلام @banovan_urmia