#بانوان_نامدارشیعه
کریمه بنت مقداد کندی
🌼کریمه دختر مقداد بن اسود کندی، ومادرش ضباعه بنت زبیر بن عبدالمطلب است.
🌼وی زنی مؤمن و محدث بود و از مادرش حدیث نقل می کرد، کریمه از اصحاب امیرالمومنین علیه السلام و از صالحان بوده است.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
#بانوان_نمونه
ترجمه قرآن طاهره صفارزاده
♻️ترجمه طاهره صفارزاده به دو زبان انگليسى و فارسى در سال ۱۳۸۰ش طبع يافته است.
♻️ یکی از ویژگیهای ترجمه دو زبانه صفارزاده، قرار دادن هر دو ترجمه فارسی و انگلیسی هر آیه رو به روی هم در هر صفحه است.
♻️گفته شده است ترجمه طاهره صفارزاده، ترجمهای ارتباطی از قرآن کریم است. وی در ترجمه، در پی فهم پیام الهی در آیات قرآن و انتقال آن به مخاطب است و به الفاظ و واژگان متن، به عنوان وسیلهای جهت رساندن محتوا مینگرد.
♻️منقدان درباره این ترجمه گفتهاند در كليت این ترجمه هيچگونه انسجامی ديده نمیشود، و از سوی ديگر تکواژگان و عبارات فارسى از ارزش نوشتارى قابل توجهى برخوردار نيست.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بسم رب الشهداء
🔸 #معرفی_شهید 🔸
🌷 #شهید_نجمه_قاسم_پور 🌷
🔸تولد: نهم اسفندماه ۱۳۵۷، شیراز، استان فارس
🔸شهادت: ۲۴ فروردین ۱۳۸۷، حسینیه سیدالشهدای شیراز، کانون رهپویان وصال، استان فارس
(عکسی از این بانوی شهید در دست نیست.)
از نامحرم فراری بود. هیچ وقت کسی او را بدون چادر ندید. روزی در دارالرحمه شیراز سر مزار شهدا بودیم که به من گفت: آبجی زمانی که من را در قبر میگذارند، میخواهم نامحرمی بالای سرم نباشد!
مسئول بیدار باش اعضای خانواده برای نماز صبح بود. ابتدای اذان یکییکی همه را صدا میزد. میگفت:«نماز اول وقتش خوبه! بلند شید.» خانوادهاش عادت کرده بودند که بین الطلوعین نجمه را در سجده ببینند.
در سفر کانون رهپویان وصال در عید نوروز ۱۳۸۷ که برای سال تحویل به مشهد رفته بودند، عهدنامه ای بین او و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بسته شده و او امضا کرده،که اینگونه است:
"در زمانهای که دلها را دلیلی برای ماندن بر سر پیمانها نیست، دلم بهانه عشق شما را کرده است، مولا! میخواهم وفاداری کنم، حرکت از من و برکت از شما. و این عهدی است ماندگار بین نجمه و امام علی بنموسیالرضا(ع)...:
۱-نماز اول وقت ۲-احترام به پدر ومادر ۳-ادای امانت ۴-دوری از غیبت ۵-دوری از دروغ ۶-تلاوت هر روز قرآن ۷-درس خواندن ۸- کنترل نگاه
آقا جان! قول می دهم در صورت عدم پایبندی به قراردادمان یکی از کارهای مورد رضایتمان را انجام دهم:
صدقه، روزه، تلاوت قرآن"
یکی از دوستانش در همان سفر نوروز نقل میکند: سال تحویل از ایشان پرسیدم که چه آرزویی داری؟ نجمه گفت:«از خدا میخواهم شهادت را نصیب من کند.»
🌷خاطراتی از دوستان نجمه:
اتوبوس توی راه(مشهد مقدس) خراب شد. توی سربالایی گیر کرده بودیم و داشتیم عقبعقب بر میگشتیم. همه بچهها ترسیده بودن! با مسئول اتوبوس رفتیم بین بچهها که آرومشون کنیم. هر کسی یه چیزی میگفت. یکی ناراحت بود، یکی میخندید، یکی دیگه دعا میکرد.
نجمه قاسمپور کنار من بود، یه دفعه گفت: بچهها یعنی میشه شهید بشیم؟ بچهها خندیدن و گفتند: بابا شهادت کجا بود؟ دلت خوشه ها!
چهرهاش آروم و جدی شد، گفت: اما اگه خدا بخواد، میشه.
توی مراسم تشییع یاد جمله قشنگش افتادم.
✨✨✨
سفر مشهد مشکل تنفسی داشتم، تو حسینیه زیر اکسیژن خوابیده بودم. نجمه مراقبم بود، بالای سرم نشسته بود، قرآن میخوند و گریه میکرد. برام حرف میزد، نمیفهمیدم چی میگه، حالم بد بود. فقط یه جملهش یادمه، صبور باش، ما انتخاب شدهایم!
✨✨✨
بار آخر جلوی درب دوم حسینیه دیدمش. دو شاخه گل رُز قرمز دستش بود! حالم را پرسید و گفت: این دو شاخه گل را به نیت بچههای کانون خریدم. این یکی مال تو.
بعد گفت: حلالم کن دیگر نمیبینمت!
ناراحت شدم و گفتم: یعنی چی؟ مگر کانون نمیآیی؟
گفت: چرا، اما به دلم افتاده دیگر بچههای کانون را نمیبینم.
اما ما دیگر او را ندیدیم...
✨✨✨
حسینیه سید الشهدای شیراز و کانون رهپویان وصال که نجمه در آن خدمت میکرد، یکی از پایگاههای معنوی برای جوانان مومن و انقلابی شده بود. گروهک تروریستی و سلطنتطلب تُندر، بهار ۸۷ این حسینیه را برای انجام جنایت تروریستی خود انتخاب کردند.
انفجار مهیبی بود. ضربه ی شدیدی به سر نجمه خورد. صورتش پر از خون شده و روی زمین افتاده بود.
بعد از انفجار، دکتر بالای سرش رفت. آن پزشک نقل میکند: "بالای سرش رفتم در حالی که رمق نداشت؛ همین که متوجه نامحرم شد، چادرش را دور خودش جمع کرد و روی صورتش کشید…"
این اولین و آخرین حرکت نجمه بعد از انفجار بود…
✨✨✨
نجمه یک دفترچه داشت که داخل آن پر از درد دل با خدا بود. علاوه بر این، دفتر حساب و کتاب اعمالش نیز بود. همیشه این دفتر را در کیفش داشت. یک بار به من گفت: یک دفتر درست کن و بعضی چیزها را داخل آن بنویس، تا بعد از مدتی بفهمی اشتباهت چیست و آن را ترک کنی.
این دفترچه تا شب ۲۴ فروردین و لحظه انفجار با نجمه بود. اما بعد از انفجار، هیچ ردی از این دفترچه باقی نماند!
✨✨✨
بعد از شهادت نجمه تصمیم گرفتیم مادرم را به کربلا ببریم. چون نجمه همیشه در کنار مادر بود و نبودنش برای مادرم خیلی سخت بود.
روز اول قرار شد استراحت کنیم و ساعت دوی نیمهشب به حرم برویم. خیلی خسته بودم. به بچهها گفتم شما بروید من خودم میام. خواب دیدم در میزنند. در عالم رؤیا در را باز کردم. با تعجب دیدم نجمه پشت در ایستاده؛ با همان چادر سفیدش که برای نماز استفاده میکرد. با چهرهای زیبا و نورانی به من نگاه کرد و گفت: مگر نمیای بریم حرم؟ ساعت از دو گذشت.
من با حالت تعجب نگاهش میکردم. گفتم مگه شما شهید نشدی؟
نجمه فقط لبخند می زد. گفت: زودتر بریم. همه رفتند حرم. فقط من و شما ماندیم...
✨✨✨
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
حجاب در قرآن
شش وظیفه زنان بر اساس آیه ۳۱ سوره نور
#حجاب
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
پايداري در راه دين
💢ام كلثوم دختر عقبه بن ابي معيط است كه در مكه اسلام اختيار كرد و پيش از هجرت پيامبر با حضرتش بيعت نمود، او نخستين زني است كه پس از هجرت پيامبر به او پيوست.
اينك داستان هجرتش را از زبان خودش بشنويد:
💢در سالي كه صلح حديبيه واقع شد از مكه فرار كردم. براي اين كار روزگاري از شهر بيرون ميرفتم و در مزرعه اي كه داشتم چند روز مي ماندم، بارها اتفاق مي افتاد سه روز و چهار روز به عنوان ييلاق و تغيير آب و هوا در آنجا درنگ مي كردم و مورد اعتراض كسي از خاندانمان واقع نمي شدم آنقدر اين كار را تكرار كردم تا اينكه يك روز به همان بهانه باديه و مزرعه، از مكه بيرون آمدم همين كه همراهيان و بدرقه كنندگانم برگشتند من راه مدينه را پيش گرفتم، با ترس و لرز مي آمدم مبادا بفهمند در آن صورت علاوه بر اينكه زجر و شكنجه ام مي كردند نميتوانستم به هدف و مقصود خود برسم، در همين فكر و خيال بودم كه ناگاه مردي به من رسيد و گفت:
ـ كجا مي روي؟
گفتم:منظورت چيست؟ و ممكن است نخست خود را بشناساني.
ـ من مردي از دودمان خزاعه هستم.
همين كه فهميدم اين مرد از دودمان خزاعه است راحت شدم چون مي دانستم آنها نيز در عقد و پيمان محمد صلی الله علیه و آله در آمده اند.
آنگاه گفتم:
من زني از دودمان قريش مي باشم و ميخواستم به پيامبر بپيوندم ولي راه را نميدانم. احساس كرد و گفت:
من با تو خواهم بود تا اينكه به مدينه برسانمت، شتري آورد من بر آن سوار شدم و خود مهار آن را گرفت و جلو جلو مي كشيد، هرگز نگاه به عقب سر خود نمي كرد، با من سخني نمي گفت به همين منوال با من آمد تا اينكه به مدينه رسيديم و بر ام سلمه وارد شديم چون نقاب و روپوش داشتم مرا نشناخت، تا اينكه نقاب را از چهره برداشتم و خود را معرفي كردم.
آنگاه از من پرسيد:
ـ بسوي خدا و پيامبر هجرت كرده اي؟
ـ بله.
در همان حال كه پاسخ ام سلمه را مي دادم قلبم مي طپيد، نگران بودم كه مبادا پيامبر مرا نپذيرد و چنانكه در صلح حديبيه دو نفر از مردان مهاجر را برگرداند، مرا نيز برگرداند با اينكه آنها مرد بودند و من زن! و تفاوت ميان من و آنها كاملا آشكار است، و از طرفي چون مسافرت و غيبتم بيش از اندازه معمول شده ديگر نمي توانم بگويم در آن باديه و آبادي بوده ام. در همين افكار بودم كه ناگاه خورشيدي از افق خانه سر زد و رشته افكار مرا پاره كرد، و آن خورشيد، وجود محبوب و معشوق همگان بود، يعني محمد صلی الله علیه و آله .
💢ام سلمه داستان مرا به عرض رسانيد ديدم كه مي فرمود: ـ «مرحباً، مرحباً» آفرين آفرين. آنگاه جرأت پيدا كردم و خودم عرض كردم: من تنها بخاطر حفظ دين و عقيده ام بدين جا آمده ام من از پدر و مادر، و كسان خود فرار كرده و بدين درگاه روي آورده ام، مرا بپذير و به سوي آنان برمگردان، چه در اينصورت مرا آنقدر شكنجه و عذاب خواهند كرد كه توان و پايداريم از دست خواهد رفت؛ با توجه بدين كه من زن هستم.
پس از پايان عرايض بالا حضرت فرمود:
ـ خداوند تبارك و تعالي آن پيمان را درباره زنان شكست و فرماني ديگر داد كه همگان از آن خوشنودند.
از آن پس من با خاطري آسوده در آنجا ميتوانستم آزادانه وظائف ديني خود را انجام دهم و كسي مزاحمت ايجاد نميكرد.
او پس از مدتي به همسري زيد بن حارثه درآمد.
📚داستانهایی از زنان نمونه،بهشتي، 1368
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
لطیف اما قدرتمند.mp3
2M
🎬لطیف اما قدرتمند!
⚡️ بانوان توانائیهای خاصی دارند که آقایان ندارند!
☜ و این از اسرار خلقت خداست!
#پناهیان
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
شراکت با همسر در خانواده و نفی تابع مرد بودن
💢«این طور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند؛ نخیر. چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع.
♻️«اَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء» معنایش این نیست که زن بایستی در همهی امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل برخی از این اروپاندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم که زن بایستی همه کاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه! این هم غلط است. بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید. یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید. یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید.
♻️اما خداوند متعال تفاوت طبيعي را در زن و مرد قرار داده است.خداي متعال طبيعت زن را ظريف قرار داده است .بعضي از انگشتها خيلي درشت و گنده هستند و براي کندن يک سنگ از زمين خيلي مناسب است،اما اگر بخواهند يک جواهر خيلي ريز را لمس کنند معلوم نيست بتوانند بردارند.
اما بعضي از انگشتها ظريف و باريکند .آن سنگ را نمي توانند بردارند اما آن خرده جواهر و خرده طلا را مي توانند از روي زمين جمع کنند.
♻️ زن و مرد اين طورند.هر کدام يک مسئوليتي دارند.نمي شود هم گفت که مسئوليت کداميک سنگين تر است.مسئوليت هر دو سنگين است .هر دو لازم است.خدا اينها را اينطور کنار هم قرار داده است.»
🔹خطبهی عقد مورخهی ۱۳۷۷/۱/۱۹
#زن
#مقام_معظم_رهبری
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
#بانوان_عالمه
آرام جان بیگم
🔖زوجـۀ سـلطان محمـد میرزا ابن جلال الـدین میرانشاه ابن امیر تیمور صاحبقران زنی بود صبیح المنظر طلیق اللسان متناسـب
الاعضا و از فرط حسن و ذکا و فطائت در زمان، قلیل سـلطان محمدمیرزا را چنان مفتون خود نمود که مقالید امور حکومت را بکلی
در کف کفایت او گذاشت و اکثر اوقات تاج دولت را این زن بر سـر داشت وحکمرانی این زن و شوهر او ازسال 830 تا سنه
855 هجري امتداد یافت.
تو مرور همی واقف راه باش زحال زنان نیز آگاه باش
زن از فضل محسود عالم بود چه مردي بود کز زنی کمبود
📚خیرات حسان
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
امام صادق(علیه السلام):
حیا ده جز دارد، نُه جزء آن در زنان است و یک جزء آن در مردان.
📚 من لا یحضر الفقیه ج۳ ص۴۶۸
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📗کتاب دختران و زنان مسلمان از منظر اسلام، (قرآن و حدیث)
اثر
✍ ابراهیم سراوانی و سکینه پودینه آقایی
انتشارات میراث ماندگار
✂️معرفی کتاب دختران و زنان مسلمان از منظر اسلام، (قرآن و حدیث)
📝در گذشته و پیش از اسلام توجه به زنان بسیار کم بود، آنچنان که آنان را زنده بهگور میکردند و یا مانند بردگان آنها را خرید و فروش میکردند. اسلام این مفاهیم را تغییر داد و آیین جدیدی را پایهگذاشت که در آن نقش زنان در جامعه پررنگتر شد. این کتاب به نگاه اسلام به زنان میپردازد.
#معرفی_کتاب
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄