eitaa logo
بانوی خاص🌹
412 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
19 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
👌🌹 💫امام صادق عليه السلام: گرانى نرخ، را بد مى‌كند، امانتدارى را از بين مى‌برد و انسان مسلمان را دلتنگ و بى‌قرار مى‌سازد.😔 📚 ميزان الحكمه ج۳، ص۴۹۳ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ ❣﷽ گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنیم گل نرگس نکند مهر زما برداری داغ دیدار رخت را بر دلهایمان بگذاری ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
🔗💜🔗💜🔗 ⚙️#مهارتهای_همسرداری ۱۱ 🌀 #اقتدار_مردانه #خواسته_زنانه (۳) ⭕️ شاید سؤال پیش بیاد: - چرا ز
🔗💜🔗💜🔗 ⚙️ ۱۲ 🌀 (الف) 💌 تو روایتی امام صادق(ع) می‌فرمایند: 🔅سرپرستی خانواده از سعادت مرد است🔅 ✅ خیلی مردا دوست دارن به حس که اقتدار به اونا میده برسن، اما رو نمیدونن و دور یه چرخه ی معیوب میگردن. میخوان مقتدر باشن، ولی فکر میکنن اقتدار أمر و نهی کردن و داد زدن و تهدید و تحکمه.🗣💪😤 ⭕️این کارا رو میکنن، بعد با یه زن ناراضی و بچه ای که با پدرش راحت نیست، مواجه میشن. در نتیجه بصورت ناخودآگاه احساس بدی بهشون دست میده و بعضی وقتا این احساس بد باعث تشدید رفتارهای بد اونا میشه. 🌀حلقه گم شده ی زندگی اونا، . 😍دیدین بعضی مردا وقتی نزدیک خونه میشن و زن و بچه هاشون صدای ماشینو میشنون، به وجد میان؟ زنِ‌خونه تو دلش میگه: آخیش آقام اومد، سایبونم اومد، تکیه‌گاهم اومد، شوهرم اومد.💕💜 بچه ها بالا پایین میپرن و میگن: آخ جون! بابا اومد. 👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆 ‼️در مقابل این مردا، متأسفانه بعضی دیگه کارایی انجام میدن که همسر و فرزندشون در کنار اونا احساس آرامش و امنیت نمیکنن. 💥اینجور مردا مدام میگیرن : ▫️ چرا غذا کم نمکه؟ ▫️ چرا غذای توی یخچال رو خراب کردی؟ ▫️ چرا برنج رو کنار سرکه گذاشتی مگه نمیدونی بو میگیره؟ 👈 یا حرفای میزنن مثلأ : ▪️ اگه من بمیرم تو چیکار میکنی؟ ▪️ مطمئنم عمرم از تو کوتاه تره، ▪️ خسته و افسرده ام، زندگی تکلیفه، ▪️ چک دارم ... قرض دارم؛ ▪️ دیگه بریدم، ▪️ کارمو دوست ندارم، خیلی کارم سخته و ... . ⭕️وقتی مردی همچین ویژگی هایی داشته باشه، زن و بچه هاش منتظرش نمیشن و لحظه شماری نمیکنن که به خونه بیاد. 💢گاهی اوقات برعکس میگن:کاش دیرتر میومد! یا وقتی صدای ماشینشو میشنون میگن: آخ باز اومد! ❌این مرد محل امنیت و آرامش نیست.❌ { قسمت ۱} [مبحث مهارتهای همسرداری] ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قلم فاطمه امیری ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#جانم_میرود #قسمت147 ــ مهیا جان! مهیا سرش را به طرف مریم چرخاند با دیدن صورت رنگ پریده مریم با نگ
رفته تا الان شما اینجا بدون هیچ ترس و نگرانی اونو قضاوت کنید... رفته تا شما بتونید با این تیپ و موهای بیرون ریخته ی بلوندتان با امنیت بیرون بروید... رفته تا جنگی نباشد... تا خودتان و فرزندانتان بتوانند درس بخوانند... و به جایی برسن تا بشن دکتر و پرستار و... همسرم رو بازم قضاوت کنند ... نتوانست بگوید که که شهابم قهرمانه!!!... مهیا در بالکن نشسته بود و خیره به مناره های مسجد در افکارش غوطه ور شده بود. یک هفته ای از مرخص شدنش از بیمارستان می گذشت و دقیقا یک هفته ای از نبود شهاب... در این مدت، شهاب دوبار زنگ زد و سعی کرد که با مهیا صحبت کند؛ اما مهیا حاضر نبود که حرفی با او بزند و همین باعث شد، آخرین بار انقدر شهاب عصبانی شود که صدای فریادش از پشت گوشی که در دست مریم بود هم؛ به گوش مهیا برسد. اما مهیا غیر از گریه کردن کاری نمی کرد و در جواب سوالات بقیه فقط سکوت می کرد. دوباره نگاهش را به مناره دوخت. هوا خنک بود. پتو را روی شانه هایش گذاشت و لیوان چای را به لبانش نزدیک کرد. بخار چای که به صورتش می خورد؛ احساس خوبی به او می داد و باعث می شد چشم هایش را ببندد... اما با یادآوری شهاب و علاقه ی زیادش به چای دارچین احساس کرد پلک هایش سنگین شدند. چشمانش را باز کرد که اشک هایش روی گونه های سردش سرازیر شد. دستی برروی گونه هایش کشید که از سرمایشان تنش هم لرزید! نگاهی به ساعت موبایلش انداخت. ساعت از دو شب هم گذشته بود؛ فردا کلاس داشت و باید در کلاس فردا حضور پیدا می کرد. لیوان چایی دارچینش که یخ زده بود را برداشت و به داخل خانه برگشت. بعد از شستن لیوان به سمت اتاقش رفت. از کنار اتاق قبلیش گذشت. لحظه ای مکث کرد و به یاد پنجره ی اتاقش که روبه اتاق شهاب بود؛ لبخند تلخی زد و به اتاق خودش رفت. صبح با عجله بیدار شد. کمی دیرش شده بود، سریع لباس هایش را تن کرد و چادر و کیفش را برداشت و به سمت آشپزخانه رفت. ــ صبح بخیر! مهلا خانم و احمد آقا با لبخند جوابش را دادند. ــ مادر بیا صبحونه بخور... ــ دیرم شده مامان یه ساندویچ برام درست کن! بابا بی زحمت یه آژانس بگیر برام... اجازه اعتراض به مادرش نداد و سریع به طرف آینه رفت و چادرش را بر روی سرش مرتب کرد. مهلا خانم ساندویچ به دست به سمتش آمد. ــ اینجوری که نمیشه مادر! بیا یه چایی بخور... ــ دیرم شده مامان! بوسه ای بر گونه ی مادرش نشاند. ساندویچ به دست، از احمد آقا خداحافظی کرد و سریع از پله ها پایین آمد. در را باز کرد که همان موقع آژانس دم در ایستاد. با مطمئن شدن از اینکه آژانس برای اوست سوار شد. سلامی کرد و شروع به خوردن ساندویچ کرد. وقتی سنگینی نگاه راننده را احساس کرد؛ ساندویچ را جمع چادرش را روی سرش مرتب کرد... با حساب کردن کرایه به سمت دانشگاه حرکت کرد با دیدن چندتا دختر چادری از دور روی آن ها زوم کرد که با نزدیک شدن آن ها لبخندی بر روی لب هایش نشست آن هارا شناخت بچه های بسیج دانشگاه بودند باهم سلام علیک کردن که یکی از ان ها وسط صحبت ها پرید ــ مهیا جان خوبه پیدات کردم ــ جانم چیزی شده ــ یه یادواره داریم خیلی بزرگه میخوایم همه جا صدا کنه این یادواره کلی هم مهمون های ویژه داره ــ چه خوب ،کمکی از من برمیاد ــ بله تا دلت بخواد کار روی سرت ریختم .کلاس داری؟؟ ــ آره ــ خب بعد کلاست بیا بهت بگم ــ باشه پس من برم دیرم شد ،با اجازه از دخترا دور شد و به سمت کلاس رفت مهیا با دیدن بسته بودن در عصبی پایش را روی زمین کوبید باز دیر رسیده بود آن هم سر کلاس استاد اکبری دیر رسیده بود * از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا * * ادامه.دارد.... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید ‌ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌹 💫پيامبر صلي الله عليه و آله: دژى در مقابل [هجوم] پشيمانى و مايه ايمنى از سرزنش است👌 🔰المُشاوَرَةُ حِصنٌ مِنَ النَّدامَةِ و أمنٌ مِنَ المَلامَةِ نثرالدّر، جلد 1، صفحه۱۸۳ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ می‌دانم که گاه گاه نگاه میکنی مرا اما نمیدانم این خوب میکند حالم را، یا آب میکند وجود خجالت زده‌ام؟!😞 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀