#سلوک_با_همسر
#امتحانی_سهمگین_تر_از_زلزله
🔵زلزله که امتحان سختی نیست، نوعاً آدم ها از عهده این امتحان به خوبی برمی آیند.
خداوند اگر بخواهد شما را امتحان کند،با همسرتان امتحان می کند که شبانه روز با او سرکار دارید،گاهی به خانه می آیید، همسرتان بدون مقدمه حرفی که باب میل شما نیست می زند،که اگر مراقب نباشید با یک گفتار و رفتار نامناسب در مقابل او،اندوخته های معنویتان را بر باد می دهید.
📕کتاب سلوک با همسر ص 19
📝🌸استاد آیت الله #سعادت_پرور
#نکات_اخلاقی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#سلسله_جلسات_مهارتهای_همسرداری #خانواده_تربیت91 #تعریف_خانواده36 🌷بسم الله الرحمن الرحیم دیروز ع
#سلسله_جلسات_مهارتهای_همسرداری
#خانواده_تربیت92
#تعریف_خانواده37
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی قبل گفتیم که اگه زن و مرد
تو زندگی همدیگه روو ناراحت کنند❌
روزیشووون کم میشه✔️
بعضی ها سووال کردن آیا این فقط برای زن و شوهر هست؟؟
نه بزرگواران؛
تو روابط اجباری؛ اگه کسی دستوور خدا رو
گوش نکنه؛ حرکات و رفتارش بر کائنات تاثیر میذاره
✅✅
در روایت هستش که اگه می خوای
مثلا عمرت طولانی بشه؛ یا روزیت زیاد بشه
صله ی رحم برقرار کنید ولو اینکه به یک سلام باشه
🤝
حالا می خواد با والدین باشه
با فک و فامیل ها باشه؛ یا هر فردی که
جزء روابط اجباری محسوب میشه
✔️✔️
آیه ای که ابتدای بحث خدمتتون عرض کردیم
سه تا ویژگی خانواده روو خداوند متعال
مطرح کرده👌👌
خداوند تبارک و تعالی از این سه تا ویژگی
خانواده رو تعریف کرد👌
و ما از دل این تعریف؛ توصیه ها روو بیرون کشیدیم
😊
"من انفسکم ازواجا"
از جنس خوودتون براتون زوووج قرار داد
تا چی بشه؟؟؟؟
"لتسکنوا...."
تا اینکه به آرامش برسید👌👌
هدف اول 👈 آرامش هستش
پس تکلیف چی میشه؟؟
تکلیف این میشه که👈 برای هم آرامش ایجاد کنیم😍
توقع چی میشه؟؟؟
اینکه آرامش ایجاد کنیم👌👌
ینی زن و شوهر همه ی همّ و غمّ شون باید
ایجاد آرامش باشه👌👌
اگه هدف غیر از آرامش باشه
اون زندگی خیلی درد آور هستش و شاید گاها هم
مورد تحمل نباشه❌
مثلا پدر از بیرون میخواد بیاد خونه
یهووویی وارد خونه نشه❌
قبل اومدن کفش هاشووو رو زمین بکوبه
تا دیگران متوجه بشن👌
بله درسته پدر خونه هستی
شاید اعضای خونه نمیخوان که تو این وضعیت
اونا روو ببینی✔️
چرا این رفتار تووو روایت اومده؟؟
چون که با این رفتار بهشون آرامش میدی
✅✅
ولی متاسفانه خیلی از ماها رعایت نمیکنیم
و این آرامش روو به همسرمون نمیدیم
به خانواده تزریق نمیکنیم
❌✔️
لذا رفقا
تا جایی که توان دارید؛ آرامش هم روو حفظ کنید
حالا روزای دیگه باز چندتا مورد عرض میکنیم
ان شاءالله👌👌
✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌✔️🌷
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
هدایت شده از بانوی خاص🌹
📚مـــن بـــا تـــو (47 قــســمــت)
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
👇👇👇
✨ #مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت ســے و دوم
بهار پاڪت آبمیوہ رو بہ سمتم گرفت و گفت:دیروز ڪلاس نیومدے نگرانت شدما!
آبمیوہ رو از دستش گرفتم،همونطور ڪہ نے رو وارد پاڪت مے ڪردم گفتم:حالم زیاد بد نبود اما طورے هم نبود ڪہ بتونم سرڪلاس بشینم خدا سهیلے رو خیر....
حرفم نصفہ موند،با دیدن صحنہ رو بہ روم دهنم باز موند،بهار از من بدتر! سہ تا طلبہ ڪنار سهیلے ایستادہ بودن و باهاش دعوا مے ڪردن! یڪے شون انگشت اشارہ ش رو بہ سمت سهیلے گرفت خواست چیزے بگہ ڪہ چشمش افتاد بہ من!
با دیدن من پوزخند زد و گفت:یار تشریف آوردن!
سهیلے سرش رو بہ سمت من برگردوند،برگشت سمت طلبہ!
با ڪلافگے گفت:بر فرض بگیم درستہ بہ چہ حقے تو جمع آبرو میبرے؟حدیث بیارم؟
طلبہ با عصبانیت یقہ پیرهن سهیلے رو گرفت و گفت:دارے آبروے این لباس رو میبرے!
با گفتن این حرف یقہ سهیلے رو ڪشید بہ سمت خودش!
یقہ پیرهنش پارہ شد!
باید بہ سهیلے ڪمڪ مے ڪردم!
محڪم و با اخم گفتم:آقاے سهیلے مشڪلے پیش اومدہ؟
بہ سمت دانشگاہ اشارہ ڪردم و ادامہ دادم:خبرشون ڪنم؟
دست چپش رو بہ سمتم گرفت،یعنے صبر ڪن!
یقہ پیرهنش رو گرفت،صورتش سرخ شدہ بود،نفس عمیقے ڪشید و زل زد تو چشم هاے طلبہ،بہ من اشارہ ڪرد و گفت:زنمہ!
چشم هام داشت از حدقہ مے زد بیرون!بهار با دهن باز نگاهم ڪرد!
طلبہ با تعجب نگاهش ڪرد،چندبار دهنش رو باز ڪرد ڪہ چیزے بگہ اما نتونست،سرش رو انداخت پایین!
سهیلے ادامہ داد:یہ لحظہ بہ این فڪر ڪردے؟!
با پشت دستش ضربہ آرومے بہ شونہ پسر زد و گفت:من این لباسو پوشیدم بدتر از این نشونش ندن! اینے ڪہ تن منہ عبا و عمامہ نیست چشمات چے مے بینن؟!
با حرص نفسش رو داد بیرون،سرش رو بہ سمت من برگردوند،چشم هاش زمین رو نگاہ مے ڪرد!
_عظیمے دارہ مشڪل ساز میشہ!
با دست بہ سہ تا طلبہ رو بہ روش اشارہ ڪرد و گفت:مے بینید ڪہ!
بند ڪیفش رو محڪم روے شونہ ش گرفت و فشار داد!
نگاهے بہ دوست هاش انداخت و راہ افتاد بہ سمت خیابون!
چیزهایے ڪہ مے دیدم برام گنگ بود اما با اومدن اسم بنیامین همہ چیز رو حدس زدم،بہ خودم اومدم و دوییدم سمت سهیلے!
نفس نفس زنون صداش زدم:آقاے سهیلے!
ایستاد،اما برنگشت سمتم،با قدم هاے بلند خودم رو،رسوندم بهش!
_نمیدونم چہ اتفاقے افتادہ ولے مطمئنم بنیامین عظیمے ڪارے ڪردہ،من واقعا عذر میخوام نمیدونم چے بگم!
زل زد بہ ڪفش هام،چهرہ ش گرفتہ و عصبانے بود!
_مهم نیست!میدونم باهاش چے ڪار ڪنم تا یاد بگیرہ با آبروے دونفر بازے نڪنہ!
با شرم ادامہ داد:اون حرفم زدم بہ دوست هام یہ درسے دادہ باشم!
دستے بہ ریشش ڪشید.
_همون ڪہ گفتم زنمہ!
با گفتن این حرف رفت،شونہ م رو انداختم بالا،مهم نبود!
ادامــه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
✨ #مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت ســے و ســوم
روسرے نیلے رنگے برداشتم،بہ سبڪ لبنانے سر ڪردم،مادرم وارد اتاق شد با حرص گفت:بدو دیگہ!
از تو آینہ نگاهش ڪردم و گفتم:حرص نخور پیر میشیا!
فڪرم درگیر بود،درگیر آبروریزے بنیامین!
بنیامین باعث شدہ بود طلبہ ها از سهیلے فاصلہ بگیرن و هردفعہ ڪہ مے بیننش بد نگاهش ڪنن!
پخش شدہ بود سهیلے با من ارتباط دارہ،عڪسے هم ڪہ بنیامین تو راهروے خلوت گرفتہ بود با اینڪہ بے ربط و مسخرہ بود ڪامل ڪنندہ بساط جماعت خالہ زنڪ و بـے فڪر بود!
اما سهیلے ساڪت بود،چیزے درمورد ماجراے من و بنیامین نگفت!
دستے نشست روے شونہ م،از فڪر اومدم بیرون.
_هانیہ خوبے؟
میدونستم منظورش چیہ!
فڪر مے ڪرد چون براے دیدن دختر امین و مریم میریم ناراحتم!
همونطور ڪہ بہ سمت تخت خواب مے رفتم گفتم:براے اون چیزے ڪہ فڪر مے ڪنے ناراحت نیستم!
چادرم رو از روے تخت برداشتم و سر ڪردم.
_بریم؟
با شڪ نگاهم ڪرد و گفت:بیا!
عروسڪے ڪہ براے دختر امین خریدہ بودم،از روے میزم برداشتم با لبخند نگاهش ڪردم،این ڪادو میتونست تموم ڪنندہ تمام احساس من بہ گذشتہ باشہ!
همراہ مادرم از خونہ خارج شدیم،پیادہ بہ سمت خونہ امین راہ افتادیم،فاصلہ زیادے نبود،پنج دقیقہ بعد رسیدیم،مادرم زنگ رو فشرد،صداے عاطفہ پیچید:ڪیہ؟
_ماییم!
در باز شد،از پلہ ها بالا رفتیم و رسیدیم طبقہ سوم،مادرم چند تقہ بہ در زد،چند لحظہ بعد امین در رو باز ڪرد،سرم رو انداختم پایین،هانیہ باید امتحانت رو پس بدے،رها شو دختر! با لبخند سرم رو بلند ڪردم و بہ امین گفتم:سلام قدم نو رسیدہ مبارڪ!
بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ جواب داد:سلام،ممنون بفرمایید داخل!
پشت سر مادرم وارد شدم،خالہ فاطمہ و مادر مریم بہ استقبالمون اومدن،راهنمایے مون ڪردن بہ اتاق مریم و امین!
وارد اتاق شدیم،مریم خواب آلود روے تخت نشستہ بود،با دیدن ما لبخند زد و گفت:خوش اومدید!
عاطفہ ڪنارش نشستہ بود و موجود ڪوچولویے رو بغل ڪردہ بود!
ضربان قلبم بالا رفت!
رفتم بہ سمت مریم،مردد شدم براے روبوسے!
بـے توجہ بہ حس هاے مختلفے ڪہ داشتم مریم رو بوسیدم و تبریڪ گفتم!
با مادرم ڪنار تخت نشستیم،امین با بشقاب و ڪارد وارد اتاق شد،بشقاب و ڪارد رو گذاشت جلومون و دوبارہ رفت بیرون،با ظرف میوہ برگشت،خم شد براے تعارف میوہ،سیبے برداشتم و زیر لب تشڪر ڪردم!
عاطفہ ڪنارم نشست و گفت:خالہ هین هین ببین دخترمونو!
نوزاد رو از عاطفہ گرفتم و گفتم:اسمش چیہ؟
عاطفہ با ذوق نگاهم ڪرد و گفت:هستیِ عمہ!
گونہ هستے رو نوازش ڪردم،آروم دم گوشش گفتم:مهم نیست میتونستے دخترم باشے!
با مِهر هستے پیوند من براے همیشہ با گذشتہ قطع شد!
ادامــه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
🌙💥🌙💥🌙💥🌙💥🌙💥🌙
#ايده
#شب_بخیر
#عاشقانه_برای_همسرم
شب بخیر
شب باید تو چهاردیواری
بغلت قفل و زنجیرم کنی ...
شبت بخیر دلبرنازم
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#امروز_زندگی_کن
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سلام
آغازین لحظات روز، پر از خیر و برکت
بیدار می شوم و نفس می کشم با یاد و نام خداوند مهربان
بعد از شکر نعمت ها و قدردانی از داشته های شخصی خویش، امروز با مسیری روشن به سوی مقصد و هدف خویش با تمام تلاش قدم برمیدارم.
روزتون سرشار از امید
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀