eitaa logo
بانوی خاص🌹
412 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
19 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی خاص🌹
🔗💜🔗💜🔗 ⚙️ #مهارتهای_همسرداری ۲۱ فصل پنجم {اقتدار ش
🔗💜🔗💜🔗 ⚙ ۲۲ فصل پنجم {اقتدار شکن ها} 😌 یه زن باهوش و زیرک تو زندگی هیچوقت جلوی همسرش از دم نمیزنه و نمیگه پول من، جهاز من، بابای من، حقوق من، کمک خرجی بابای من، هدیه ی مامان من، کادوهای عروسی فامیل من، طلای من، داداش من و... . 🔻وقتی شما این موارد رو تو زندگی مطرح میکنین، می خوایین به مرد بگین: لطفا سهم منو هم تو ساخته شدن زندگی ببین، نگو من خونه ساختم بگو فداکاریهای همسرم هم بوده تا من تونستم خونه بسازم، سهم درآمد منو هم تو رفاهی که امروز داریم مشخص کن، یادت نره منم تو داشتن زندگی امروز باهات شریک بودم، 🔻اما مرد این حرفای زنش رو این طور برداشت میکنه که: تو بدون من وبدون پول من هرگز به موفقیت نمی رسی، تو بی عرضه تر از اونی که بتونی به تنهایی یه زندگی رو بچرخونی . ✨پیامبر ص میفرماید: اگر زنی حقوق و درآمد مالیش را به شوهرش منت گذارد تمام اعمال او تباه میگردد.اگر چه وی از عابدترین زنان و درآمدش به مقدار دنیا طلا و نقره باشد. 💬 یه مردی بهم گفت: داشتم جلوی فامیل روند خونه سازی مو توضیح میدادم که خانومم وارد بحث شد و گفت: البته طلا های من و کمک بابام خیلی موثر بوده. اون آقا گفت: شدیدا جلوی جمع خرد شدم. 👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆 💬 یه خانومی بهم مراجعه کرد و گفت: درسته که من تموم حقوق ماهیانه‌م رو به شوهرم بدم؟ - از این خانوم پرسیدم: آیا به شوهرت اطمینان داری که پول رو هدر نمیده؟ + گفت: بله، مدیریت و آینده نگری خوبی داره. - به اون خانوم گفتم: خُب پس اشکالی نداره، همه پولت رو بده. + خانوم گفت: آخه خوشم نمیاد وقتی خودم پولی میخوام از اون بگیرم. 👈به اون خانوم گفتم: یکی از چیزایی که اقتدار مرد رو تقویت میکنه، به همسرشه. اگه شما به اقتدار مردت احترام بذاری و پول خواستنت از حقوقت هم بیشتر باشه، شوهرت این پولو بهت میده، 👈اما اگه حقوقت رو جدا کردی و مدام گفتی: پول خودمه اختیارشو دارم، ⚠️اونوقت هر کم و کاستی‌ای که تو خونه باشه، مرد به سرکار رفتن شما و خونه نبودنتون و حتی ممکنه مستقیم مطرح کنه که حقوق تو برای من ارزشی نداره، من حاضرم گدایی بکنم، ولی از پول تو استفاده نکنم. 🔅حالا زن های بادرآمد میفهمن که چرا معمولا شوهرهاشون فضایی رو درست میکنن که اونا مجبور بشن کارشون رو رها کنن. 💡اگه زن تو اوج ثروت، زیبایی، قدرت، اصل، و نسب و ... هم باشه، باید وابستگیش رو به شوهرش ثابت کنه وگرنه با فخرفروشی و دم از استقلال زدن، زندگی خودش رو به جهنم تبدیل میکنه. { بخش۴} [بحث مهارتهای همسرداری] ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قلم فاطمه امیری ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#جانم_میرود #قسمت168 مگر احساس یک مادر اشتباه می کرد؟؟ * ـــ بیا عزیزم ،بخور مهیا به لیوان اب قند
چشمانش رابسته بود و سرش را به دیوار سرد معراج شهدا تکیه داده بود،نفس عمیقی کشید که بوی خوش گلاب،کمی از آشوب وجودش را کم کر د. امروز هم مثل ده روز قبلی هر روز به معراج آمده بود ،اینجا احساس آرامش خاصی می کرد،در این مدت از خیلی کارهایش عقب افتاده بود وکمتر کسی در این ده روز با مهیا حرف زده یا حتی او را دیده مهیا بیشتر وقت خود را در معراج سپری می کرد و بقیه وقت را در اتاقش با عکس های دونفرهایشان می گذراند. از رفتن آرش سه روزی گذشته بود ،در این مدت نامزد آرش را چند باری در معراج دیده بود و راحت متوجه شد که از رفتن ارش چه بر سر دخترک امده. باصدای گوشیش نگاهش را به گوشی دوخت با دیدن شماره شهین خانوم ،نگاهش را از گوشی گرفت و به تابو ت شهید گمنام دوخت،که صدای گوشی قطع شد ،اما بلافاصله دوباره صدای گوشی مهیا در فضای خلوت معراج پیچید ،مهیا نگران نگاهی به اسم شهین خانم نگاهی انداخت،و در دلش غوغایی افتاد ،نکند خبری از شهاب رسیده؟؟ سریع تماس را جواب داد و تا خواست سلام کند صدای گریه ی شهین خانم به گوشش رسید. شهین خانم بین گریه هایش مدام اسم شهاب را تکرار می کرد ،مهیا دیگر مطمئن شد اتفاقی افتاده ،حتی جرات پرسیدن سوالی را نداشت می ترسید جوابی که به سوالش داده بشه اونی نباشه که او میخواهد . تماس قطع شد و مهیا با صورت اشکی شوکه در جایش خشک شده بود ،دوست نداشت چیزی را که شنیده بود باور کند ،چشمانش را محکم روی فشار داد و در دل دعا می کرد که ای کاش چشمانم را باز کنم همه ی این اتفاقات یک کابوس باشند ،اما با باز کردن چشمانش،صدای گریه هایش سکوت فضا را شکست. دستانش را به دیوار تکیه داد تا بتواند از جایش بلند شود ،باید به انجا می رفت و می فهمید چه بر سر شهابش آمده که همچین شهین خانم را بی قرار کرده بود. از معراج خارج شد صدای گوشیش را می شنید اما هیچ توجه ای به آن نکرد و برای اولین تاکسی که دید دست تکان داد تاکسی که سر کوچه ایستاد ،مهیا سریع کرایه را داد و به سمت خانه شهاب دوید و به فریاد های پیرمرد که از مهیا می خواست بقیه پولش را ببرد توجه نکرد،در باز بود سریع وارد شد و خودش را به داخل خانه رساند. شهین خانم با دیدن مهیا به سمتش پرواز کرد ،مهیا با دیدن چشم های سرخ شهین خانم دیگر نتوانست تحمل کند و روی زانو هایش افتاد ،شهین خانم سریع روبه رویش زانو زد مهیا با گریه روبه شهین با التماس گفت: ــ شهین جون بگو؛قسمت میده بهم بگی همه چیو،بگو چه بلایی سر شهابم اومده شهین خانم که از شدت گریه نمیتوانست حرفی بزند،سرمهیا را در آغوش گرفت و با هق هق مهیا را همراهی کرد،بین گریه هایش بوسه هایی بر روی سر مهیا نشاند،از صمیم قلب خوشحال بود که همچین عروسی دارد،در این مدت که شهاب نبود ،خیلی دلتگش شده بود ،خودش هم نمی دانست که چرا وقتی مهیا را می دید یا او را در آغوش می گرفت آرام می گرفت و احساس می کرد که شهاب را دیده و درآغوش گرفته. مهیا از شهین خانم جدا شد و با چشمان سرخ و خیس در چشمان شهین خانم خیره شد ،و آ ام زمزمه کرد: ــ بگید چی شده؟دارم میمیرم قلبم درد گرفت قسمتون میدم بگید چی شده مهیا دیگر نمی توانست تحمل کند درد زیادی را تحمل کرده بود احساس می کرد فلبش از شدت درد هر لحظه ممکن بود از کار بایستد ،و برای رهایی از این درد دوست داشت بلند جیغ بزند و از درد دوری شهاب بگوید . با صدای بلندی همراه گریه که دل هر بی رحمی را به رحم می آورد گفت : ــ دارم میمیرم ،چرا درک نمیکنید از دوری شهاب دارم میمیرم ،بهم بگید چه به سر شهابم اومده شهین خانم نتوانست حرفی بزند فقط آرام گفت : ــ برو تو اتاق شهاب ،اونجاست ببینش و گریه اجازه نداد ،حرف هایش را به پایان برساند ،مهیا با خوشحالی از جا بلند شد ،باورش نمی شد شهاب در اتاقش باشد سریع به طرف پله ها دوید و به سمت اتاق شهاب رفت اما قبل از اینکه در را باز کند به این فکر کرد،اگه شهاب برگشته چرا شهین خانم انقدر بی قرار بود ؟ اگر آمده بود شهاب حتما با شنیدن صدایش پایین می امد ؟ مهیا قدمی برگشت و زیر لب گفت: ــ هیچ چیز طبیعی نیست * از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا * * ادامه.دارد.... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 🔺️ ۱۰ توصیه کاربردی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای بهره برداری مومنانه از ماه مبارک رمضان ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
🌱🌱🌱 💠 پوستر راهکارهای در ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*اگر وقت نمیکنید معنای قرآن را بخوانید ،لطفا این پیام رو تا آخر بخوانید. یکی از فواید و ثمرات گوش سپردن به قرآن و توجه به معنی آن، اینست که با تفکر در معنای آیات قرآن ، تاثیر مثبت آن را در زندگی، عمیقاً حس خواهیم کرد... 🔻خوشبختانه سایتی هست که معنای قرآن را به شیوه ی خاص و به سبک آرامش بخشی آماده نموده است و به صورت *رایگان* در اختیار ما قرار داده است. آدرس سایت در زیر گذاشته شده است. لطفا در انتشار این مطلب و ایجاد احساس خوب برای دیگران کوتاهی نکنید. http://www.masoudriaei.com/index.php/quranv/ بسیار عالی و جذاب..🌸🍃
👌🌹 💫مولا امیرالمؤمنین (ع): ‌ به امور ناخوشايند درپيچيده شده است و به شهوت ها. ✔️ ‌‌ 📔نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶ ‌ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
📚 نگرفتن روزه تا رمضان سال بعد 💠 اگر انسان بر اثر بيمارى روزۀ ماه رمضان را نگيرد و پس از ماه رمضان بيمارى‏ اش برطرف شود ولى بلافاصله عذر ديگرى پيدا كند و نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد قضاى آن روزه‏ها را در سال­های بعد بگيرد، همچنين اگر عذر ديگرى غير از بيمارى در ماه رمضان داشته باشد و پس از ماه رمضان برطرف شود ولی تا ماه رمضان بعد بر اثر بيمارى نتواند روزه بگيرد، باید آن روزه ­ها را قضا کند. ✅ رسـالـه نمـاز و روزه مسـألـه ٩٢٥ 📩دفتر مقام معظم رهبرے(مدظلّه) (درصورتی که مرجعتان غیر از رهبرانقلاب می باشد ، حتماََ با دفتر مرجع خود تماس حاصل فرمایید)