38.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🕊
جای خالی تو...
جمعه مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 کاشت ناخن و مژه
❓سؤال:
حکم کاشت ناخن و مژه مصنوعی از نظر مراجع تقلید چیست؟
🔻کسی که کاشت ناخن یا مژه مصنوعی انجام می دهد، از نظر شرعی چه وظیفه ای دارد؟
🔻در فرض سؤال آیا چنین شخصی با غسل و وضوی جبیره ای میتواند نماز بخواند؟
🎙حجت الاسلام والمسلمین #محمدی
#احکام
#احکام_کاشت_ناخن
#غسل_جبیره
#وضوی_جبیره
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 حکم فقهی سِحر و جادو
❓سؤال:
🔻از نظر شرعی یادگیری سِحر و جادو جهت باطل کردن سِحر چه حکمی دارد؟
🔻منظور از کهانت و پیشگویی چیست؟یادگیری و کسب درآمد از این طریق چه حکمی دارد؟
🎙حجت الاسلام والمسلمین #وحیدپور
#احکام
#احکام_سِحروجادو
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚❓معنای صلوات چیست؟
🎙 آیت الله #مصباح_یزدی (رحمة الله علیه)
#اعتقادات
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 خدعه و فریب نسبت به خود
🎙 حجت الاسلام والمسلمین #رفیعی
#اخلاق
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#ألـلَّـھُـمَــ_عجِّلْ_لِوَلـیِـڪْ_ألفَـرَج
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
یک امام مبارز.mp3
10.78M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢 امام باقر با وجود اینکه خیلی سختی در زندگیشون کشیدن ولی هیچوقت با "خدا" قهر نکردند...
🕋🤲🏻
🔵 هشامِ بدجنس که حسابی از محبوبیت و معروفیت امام باقر عصبانی بود یه تصمیم بسیار خطرناک گرفت، تصمیمی که •••
😈🤦🏻♂️
#امام_محمد_باقر
#قسمت_نوزدهم
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#بدون_توهرگز #قسمت_سوم با چشمهاي سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون میزد بهم زل زده بود. همو
#بدون_توهرگز
#قسمت_چهارم
علي جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود....
نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت.
کمی دلم براش میسوخت؛ اما قرار بود قرباني نقشه من بشه.
یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم.
وقتي از اتاق اومدیم بیرون مادرش با اشتیاق خاصی گفت :
- به به چه عجب هر چند انتظار شيرينی بود؛ اما دهنمون رو هم میتونیم شیرین کنیم یا ...
مادرم پرید وسط حرفش :
- حاج خانم، چه عجله ایه؟ اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن، شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد.
ولي من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم....
گفتم: اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته.
این رو که گفتم برق همه رو گرفت. برق شادی خانواده داماد رو، برق تعجب پدر و مادرم رو.
پدرم با چشمهای گرد متعجب و عصبانی زل زده بود توي چشمهای من و من در حالی که خنده ی پیروزمندانهای روی لبهام بود بهش نگاه می کردم.
میدونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده...
اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم. بیحال افتاده بودم کف خونه.
مادرم سعي میکرد جلوي پدرم رو بگیره اما فایده نداشت.
نعره مي کشید و من رو میزد!
اصلا یادم نمیاد چی میگفت.
چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت؛
اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه.
مادر علي هم هر چي اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب میشنید :
- شرمنده، نظر دخترم عوض شده.
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀