بانوی خاص🌹
#مهارت_های_تربیت_فرزند #روند_رشد_و_آزادی_در_کودک (ازتولدتا۲۱سالگی ازنظراسلام(استادتراشیون)
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#روند_رشد_و_آزادی_در_کودک
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت4⃣
✅دوره سوم تربیت
از ۱۴ تا ۲۱ سالگی
در سن بین ۱۴تا ۲۱ سال نوجوان وارد دوره وزارت و مرحله مشاوره با خانواده و والدین میشود🤓
نوجوان باید چونان خود را ازاد ببیند که در همه امور و مسائل جاری و تصمیمات آینده والدین جرات اظهار نظر و دخالت داشته باشد 😉
و هیچ گونه تهدید و فشاری او را از بیان عقیده و برداشت خود مانع نگردد 👌
در مرحله سوم زندگی و دوران وزارت نوجوان خود را مورد اعتماد دیگران تصور میکند☺️
و فطرتاً انتظار دارد دیگران به او اطمینان کرده و کارهای خطیر به او واگذار کند 💪
نوجوان هیچگاه کنترل بیش از اندازه و صریح را تحمل نمی کند 🤨
و انتظار ندارد والدین دائماً در جزئیات اعمال او دخالت و اظهار نظر کنند🤫
#ادامه_دارد
#التماس_دعای_فرج
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#جشن_عشق در خانه بچه شیعه ها
کارهای ارسالی اعضا بمناسبت سالروز #ازدواج آسمانی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
4_5819135659025107025.mp3
13.29M
❇️ مدیریت روابط خانواده
🔷 دکتر حبشی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
#مهارت_ارتباطی_همسران
خانم و آقای عزیز👇
وقتی همسرتان ناراحت است، این شما نیستید که باید حرف بزنید و نصیحت و نظریه صادر کنید.
شما در حقیقت باید سکوت کنید، دستش را بگیرید، بغلش کنید و به چشم هایش نگاه کنید! برایش چای بریزید!
فرصت بدید او صحبت کند و شما فقط گوش کنید.
─═ई✨🎀🍃🌸🍃🎀✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
#سلسله_جلسات_مهارتهای_همسرداری
#خانواده_تربیت95
#تعریف_خانواده39
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
بذارید یه خلاصه از قبل بگم
عرض کردیم که اگه نگاهمون به خانواده درست باشه👌
خیلی از گرفتاری ها حل میشه
✔️✔️
پس نکته ی اول در خانواده
👈 تغییر نگرش هستش
آقا/خانم؛ اگه تا الان نگاهت به خانواده هر چی بود رو بذار کنار
از امروز با این دید به اعضای خانواده ات
نگاه کن👌👌
و اونم اینکه
خانواده محل مسابقه هستش🏃♂🏃♂
ینی من باید تو این مسابقه برنده بشم
✔️✔️
آخ جووون پس از امشب دیگه میخواییم بریم
مبارزه کنیم و همدیگه رو بزنیم❌
آره خواهر گرامی و برادر بزرگوار
از امشب باید #نفست رووو بزنی زمین
✔️✔️
پس حواست باشه
"السابقون السابقون؛ اولئک المقربون"
سعی کن در هر چیزی نفر اول بشی
✅✅
نکته ی دیگه اینکه
طبق آیه ی قرآن عرض کردیم که خداوند
متعال سه تا ویژگی در خانواده قرار داده
👌👌
① آرامش هم روو حفظ کنید
برادر گلم؛ خانمت اگه اذیتت کرد؛ آرامش خودت روو بهم نزن
😍😍✔️
② مودت
③ رحمت
برادر و خواهر گرامی بهم توو خونه رحم کنید
"ارحم ؛ ترحم"
رحم کن تا رحم کنند👌👌👌
رفقا ما تا الان در مورد خانواده ی خوب حرف زدیم
ینی اگه می خواییم خانوادمون؛ خانواده خوب باشه این مباحث روو
پیاده کنیم👌👌👌
ینی یه خانواده ی حداقلی دارای این ویژگی هاست
پس فکر نکن که در مورد خانواده ی متعالی صحبت کردیم
✔️❌😊
اگه این ویژگی ها روو رعایت کردی
هنوز به ۵۰% نرسیدی👌👌
لذا اگه می خوای به بالای ۵۰ درصد برسی
باید خیـــــــــــــــلی مسابقه بدی👌
بنابراین اگه ما به اعضای خانوادمون
آرامش بدیم👨👩👦👦
بین اعضای خانواده مودت به وجود بیاریم😍😍
و به اعضای خانواده رحم کنیم❤️🌷
خیلی از مشکل ها و گرفتاری ها حل میشه
✅✅
🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✔️👌🌷
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀
هدایت شده از بانوی خاص🌹
📚مـــن بـــا تـــو (47 قــســمــت)
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass
👇👇👇
✨ #مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت ســے و شــشـم
(بــخــش دوم)
همونطور که با بهار از پله های دانشگاه پایین می رفتیم،نفسم رو بیرون دادم و گفتم:مرگ مریم هنوز باورم نشده،یه حس و حال گنگی دارم!
بهار دستم رو گرفت و گفت:من که اصلا نمیشناسمش هنوز ناراحتم،چه برسه به تو که دخترشم جلوی چشمته!
رسیدیم نزدیک در دانشگاه،یکی از دخترهای کلاس هراسون وارد شد با دیدن ما گفت:بیاید کمک!
نفس نفس زنون به بیرون دانشگاه اشاره کرد و ادامه داد:استاد سهیلی!
نگاهی به بهار انداختم و دویدم بیرون!
چندنفر هم پشت سرم اومدن،همونطور که چادرم رو به دست گرفته بودم به دو طرف خیابون نگاه کردم،چندنفر سر خیابون حلقه زده بودن!
با عجله دوییدیم به اون سمت،رو به جمعیت گفتم:برید کنار!
دو تا از طلبه ها جمعیت رو کنار زدن،سهیلی نشسته بود روی زمین،از گوشه سرش خون می چکید،صورتش از درد جمع شده بود!
سریع گفتم:به آمبولانس زنگ بزنید!
کسی گفت:تو راهه!
یکی از طلبه ها خواست کمک کنه بلند بشه که سریع گفت:نکن،فکرکنم پام شکسته!
بهار با عصبانیت گفت:بابا یکی ماشین بیاره آمبولانس حالاحالاها نمیرسه!
سهیلی لبش رو به دندون گرفت و با دست پیشونیش رو گرفت!
دوره امداد گذرونده بودم بلند گفتم:کسی چیزی نداره پاشو ببندیم؟
چندنفر با تعجب نگاهم کردن،نمیتونستم معطل این جمعیت بشم!
چادرم رو درآوردم و نشستم رو به روی سهیلی!
همونطور که نگاهش می کردم گفتم:کدوم پاتونه؟
چشم هاش رو نیمه باز کرد و آروم لب زد:چپ!
سریع چادرم رو محکم بستم به پاش!
با صدای خفیف گفت:مراقب خودت باش!
از فعل مفرد استفاده کرد،معلوم بود حالش اصلا خوب نیست!
صدای آژیر آمبولانس اومد،چندنفری که درمورد ماجرا صحبت می کردن صداشون به گوشم می رسید:یه ماشین با سرعت از اون سمت اومد این بنده خدا داشت می رفت طرف دانشگاه،بدون توجه مستقیم رد شد خورد بهش!
زیر لب گفتم:بنیامین!
حالا متوجه حرفش شدم!
سریع سهیلی رو بردن بیمارستان،بهار بازوم رو گرفت:هانی منو که نفرین نکردی؟!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چی؟!
با خنده گفت:آخه هرکی که اذیتت کرده داره میره زیر خاک!
محکم بغلم کرد:شوخی میکنما،ناراحت نشی!
ازش جدا شدم،بدون توجه به حرفش گفتم:حتما کار بنیامینه فکرکنم تا ابد باید شرمنده و مدیون سهیلی باشم!
بهار به شوخی گونه م رو کشید:فیلم زیاد می بینیا حالا بذار مشخص بشه،چادرتم که نصیب برادر سهیلی شد!
زل زدم به مسیری که آمبولانس ازش گذشته بود.
_بهار،امیرحسین چیزیش نشه!
ادامــه دارد...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @Banoye_khaass 🎀