#مهارت_های_تربیت_فرزند
#مهارت_نه_گفتن
قسمت3⃣
🔰وقتی کودک تان بی وقفه از شما چیزی می خواهد و جواب منفی می شنود، به خاطر بی حوصلگی یا ترحم حرف تان را عوض نکنید❌
⬅️ در چنین شرایطی هر چند بار که لازم است، به خواسته او پاسخ منفی دهید و با خوش خلقی به او یاد دهید قرار نیست تکرار خواسته کسی، تصمیم او را تغییر دهد 🧐
⬅️و درصورتی که منطق و احساسش به او می گوید باید پاسخ منفی دهد، دلیلی ندارد به خاطر پافشاری دیگران حرفش را عوض کند😏
✅دیکتاتور نباشید
⬅️کم نیستند والدینی که احساس می کنند به خاطر داشتن نقش «پدر» یا «مادری» دلیلی برای قانع کردن فرزندشان ندارند❌
⬅️ از نظر این پدرها و مادرها، کسی که در چنین مقامی قرار دارد، فقط کافی است نه بگوید و دلیلی ندارد علت آن را توضیح دهد😒
⬅️ درست است که کودک شما لااقل تا سال های جوانی ابزاری برای مقاومت در برابر شما ندارد و خواسته یا ناخواسته از نه شما اطاعت می کند🤔
⬅️اما اگر برایش دلیل این حرف را توضیح ندهید، در آینده نمی تواند در بحث در مورد موضوعاتی که با آنها مخالف است، سربلند بیرون بیاید یا خودش هنگام نه گفتن منطقش را به کار بگیرد😔
✅به همین دلیل توصیه می کنیم وقت نه گفتن به فرزندتان، دلیل این تصمیم را هم توضیح دهید. مثلا به کوچولوی تان بگویید «نه برایت چیپس نمی خرم، چون دیروز خورده بودی و زیاد خوردنش برایت ضرر دارد»😘
✅کوپن های تان را نسوزانید
⬅️گفتیم کودک تان در کنار کسب کردن مهارت «نه شنیدن»، «نه گفتن» را هم یاد می گیرد، به همین دلیل باید مراقب زمان و شرایطی که کلمه «نه» را به زبان می آورید باشید👌
⬅️برای شروع باید تعداد دفعاتی که پاسخ منفی به زبان می آورید را محدود کنید. یادتان نرود که شما هر روز چند کوپن نه در اختیار دارید و نباید با ولخرجی، کوپن های تان را بسوزانید😁
🔰 اگر احساس می کنید کودک نوپای شما ممکن است وسایلی که در دسترسش دارد را بشکند، به جای اینکه از صبح تا شب مدام به او بگویید «نکن»، «دست نزن» یا «نه»:خانه را پاکسازی کنید🤓
❌نه گفتن های مکرر و بیهوده، این کلمه را در ذهن کودک تان بی ارزش و بی اعتبار می کند و گذشته از انداختن حرف تان از سکه، باعث می شود خودش هم نتواند به جا و قاطعانه از این واژه سرنوشت ساز استفاده کند❌
✅ علاوه بر این، در سال های کودکی فرزندتان، چاره ای جز بالا بردن تحمل خود ندارید😉
#پایان
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#تفسیر_نقاشی_کودک🧐
#کمبود_محبت😔
🔰گاه کودک به داشتن رابطه عاطفی ارضاءکننده با پدر و مادرش موفق نمی شود و نمی تواند یک ارتباط حقیقی با آنها برقرار سازد. این کمبود به طرق مختلفی ظاهر می شود😞
⬅️یکی از آنها شامل نشان دادن اعضاء خانواده در حال غذا خوردن است که بیانگر احتیاج به ارضاء ”من“ نقاش است. مانند نوزاد که غذا و غذا خوردن برای او از نقطه نظر روانشناسی معنی جستجوی محبت و عاطفه دارد. کمبود محبت هم چنین ممکن است به وسیله سایه زدن افراطی در نقاشی ها و یا به کارگیری زیاد، از حد رنگ تیره نشان داده شود😩
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#تربیت_کودک_مدرسه ای🤓
❌ما نبايد از کودکان انتظار نمره ٢٠ داشته باشيم ، زيرا اين امر ، ترس از شکست را در کودک ايجاد مي کند و اضطراب از امتحان را به دنبال خواهد داشت😓
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این بچه ها نصیبتون!
البته ۱۴ تاش!
😇😇😇
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃جهت شادی روح
تمام مسافران آسمانی
فاتحه ای قرائت کنیم🍃🌸
روحشان قرین رحمت الهی باد 🌸
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
رمان محتوایی...
#هرچی_توبخوای
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
#هرچی_توبخوای #قسمت35 پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و تو حال خودش بود...😭✨ مزار داییم نزدیکش بود
#هرچی_توبخوای
#قسمت36
فکری به سرم زد....😅
باحالت پشیمونی و گریه گفتم:
_با اجازه ی پدرومادرم و بزرگترها..😒😢
چند ثانیه مکث کردم،بعد با خنده گفتم:
_بله😁🙈
همه زدن زیر خنده....😂😃😄😁
مامان گفت:
_خیلی پررویی زهرا.حیا رو خوردی...
مامان داشت صحبت میکرد محمد یه پرتقال😁🍊 برداشت.
فکرشو خوندم.سریع و محکم پرتاب کرد سمتم.سریع جا خالی دادم.😱😃
پرتقال پاشید رو دیوار.به رد پرتقال بدبخت نگاه کردم.
باتعجب و ترس به محمد گفتم:
_قصد جون منو کردی؟؟!! این اگه به من میخورد که ضربه مغزی میشدم.😝😁
محمد باخنده گفت:
_حقته،بچه پررو،خجالت هم نمیکشی.😁🍊
به بابا نگاه کردم...
با لبخند نگاهم میکرد.واقعا خجالت کشیدم.🙈سرمو انداختم پایین و رفتم تو اتاقم.😅🙈
شب خاستگاری شد..
محمد و مریم زودتر اومدن.همه نشسته بودن و من با سینی چایی رفتم تو هال...
طبق معمول محمد سینی رو ازم گرفت و خودش پذیرایی کرد.😊👌
تو این فاصله من به مهمان ها نگاه میکردم.👀🙈
حانیه،مادرش،پدرش و امین و عمه ی امین اومده بودن.
به حانیه نگاه کردم،درسته که خوشحال بود ولی چند سال پیر تر شده بود.😒
صحبت سر پدر و مادر امین بود و اینکه پیش خاله و شوهرخاله ش بزرگ شده. مامان و بابا و محمد خیلی تعجب کردن.
محمد به من نگاهی کرد.من فکر میکردم میدونه.🙈
بعد از صحبت های اولیه قرار شد من با امین صحبت کنم.
اواخر دی ماه بود☁️❄️ و نمیشد رفت تو حیاط.
به ناچار رفتیم اتاق من.
همون اول که وارد شد،اتاق رو بر انداز کرد... 👀
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤