💬 من شاهد گسست زندگی بودم اونم فقط برای آینه شمعدان! هر کاری کردیم حالیشون کنیم که بابا اینا مال شمان نه شما مال اینا!!!!
زن میگفت: با اون آینهای که خریدن آبروی ما رو بردن، من اصلا باچنین خانواده ای...
اختلاف پیدا کردن به سر همین چیزها!!!
🔴نمیدونن که قراره از این (نیاز زندگی) به این(نیاز همسر) برسه، نه این که همسر رو تلف کنی که زندگی مثلا چی بشه .
نشستن میگن اگه اونو نگرفته بودیم الان باهاش میتونستیم فلان کار رو بکنیم !!!😳
خب بابا بالاخره استفاده کردیم، ازش بهره بردیم دیگه...
"اون که تموم شد رفت" چیه
👈خب جمع میکنی که بهره ببری دیگه.
✴️نشه مثل بعضی این پدر مادرها، بندههای خدا جمع کردن جمع کردن همش ترس استفاده داشتن که کم نشه، بعد هم یهو خبر آمد که "خواجه مُرد"!!!
نه خودشون چشیدن... نه گذاشتن که اعضای خانواده از یه سلامت روحی روانی مرتبی بهره مند باشن.
نگاه کنیم که :
نیاز سنجی درستی داشته باشیم!!!
ادامه دارد ...
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
سلام دوستای مهربون همیشگی 🌹
و دوستایی که تازه به جمع مون اضافه شدن🌹
امیدوارم که از جلسات همسر داری لذت برده باشید🤗
ان شاءالله جلسات #دخالت_اطرافیان هفته بعد تموم میشه
و با یه مبحث کاربردی دیگه ای در خدمتون هستیم😍
🔺مبحث جدیدمون در مورد نظم و برنامه ریزی هستش
پس با ما همراه باشید و از کلاس های رایگانمون لذت ببرید ☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺#استاد_عباسی
🎙 نیمهی پر لیوان را در همسرت ببین!
💠یک لیوان آب در نظر بگیرید چرا ما همیشه فقط به نیمه خالی لیوان کار داریم که نمیتوان با آن کاری کرد
چون هواست
✅ولی در حالی که با نیمه پر می توان هر کاری کرد مثل شیرین کردن یا مثل شربت درست کردن و غیره
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
🔺#استاد_عباسی 🎙 نیمهی پر لیوان را در همسرت ببین! 💠یک لیوان آب در نظر بگیرید چرا ما همیشه فقط به ن
حالا میتونید بشینید و یه لیست تهیه کنید و خصوصیات خوب همسرتون رو دونه به دونه بنویسید
خصوصیت بدشو رو هم بنویسید
و بعد هر دورو مقایسه کنید
مسلما خصوصیت خوبش زیادتر میشه
اگر هم دوس داشتید میتونید از خصوصیاتی که نوشتید عکس بگیرید و برامون بفرستید😉
زندگی هاتون با نشاط
یا علی✋
هدایت شده از بانوی خاص🌹
رمان #دمشق_شهرعشق
نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#دمشق_شهرعشق
#قسمت52
💠 عدهای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای #نوحه از سمت مردان به گوشم میرسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانیام را پاره کرد.
پرچم عزای #امام_صادق (علیهالسلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بیشرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط #کفر و شرک رو!» صدای مداح کمی آهستهتر شد، زنها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح میخونید! این کتابا همه شرکه!»
💠 میفهمیدم اسم رمز عملیات را میگوید که با آتش نگاهش دستور میداد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم میلرزید و زنها همه مبهوتم شده بودند.
با قدمهایی که در زمین فرو میرفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید #قربانی این معرکه میشدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخههای کفر و شرک رو بسوزونید!»
💠 دیگر صدای #روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمتمان آمدند و بسمه فهمیده بود نمیتواند این جسد متحرک را طعمه تحریک #شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوریکه نالهام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم.
روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم میپیچیدم و صدای بسمه را میشنیدم که با ضجه ظاهرسازی میکرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای #تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت53
💠 زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه راه #فراری پیدا کنم. درد پهلو نفسم را بند آورده بود، نیمخیز میشدم و حس میکردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین میشدم.
همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبندهام افتاده و تلاش میکردم با #چادرم صورتم را بپوشانم، هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در دل جمعیت لنگ میزدم تا بلاخره از #حرم خارج شدم.
💠 در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم، باورم نمیشد رها شده باشم و میترسیدم هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده چادرم را بکشد که قدمی میرفتم و قدمی #وحشتزده میچرخیدم مبادا شکارم کند.
پهلویم از درد شکسته بود، دیگر قوّتی به قدمهایم نمانده و در تاریکی و تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار میزدم که صدایی از پشت سر تنم را لرزاند. جرأت نمیکردم برگردم و دیگر نمیخواستم #اسیر شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم و وحشتزده دویدم.
💠 پاهایم به هم میپیچید و هر چه تلاش میکردم تندتر بدوم تعادلم کمتر میشد و آخر درد پهلو کار خودش را کرد که قدمهایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم.
کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس و این دومین باری بود که امشب در این خیابانهای گِلی نقش زمین میشدم، خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت که دوباره صورتم به زمین خورد و زخم پیشانیام آتش گرفت. کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که مردانه فریاد کشید :«برا چی فرار میکنی؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#نکته👌🌹
#شب_بخیر
💠امام علی علیه السلام:
✨ دل های مردم ، نا آشنا و فراریست، و با محبت آشکار می شود.
📚نهج البلاغه حکمت50
💞 با الفت و مهرورزی ، دل یکدیگر رو بدست بیارید.
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
صوت زیبای تـ❤️ـو
آرامشِ جان است بیا
وَجه پُر نور تـ❤️ـو
از دیده نهان است بیا
دل عُشاق بِسوزد
ز غمِ دوریِ تـ❤️ـو
قَدِ عالم ز فراقِ تـ❤️ـو
کمان است بیا
سلام موعـ❤️ـود مهربانم ....
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#خوشبختی 🌹✨
✍امام صادق (علیهالسلام):
🍒خوشبخت است خوشبخت؛
🌷← آن زنی که شوهرش را احترام کند و آزارش ندهد و در همه حال از او فرمان برد.
📚کنزالفوائد، ص63
#از_خانه_تا_خدا ✨
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀