9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی_ساده_با_فرزندان
🔹️ هماهنگی چشم و دست
#جان_شیرینم
#امام_زمان
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
کمبود عزت نفس
☘باعث میشود به جای مقایسهی وضعیت امروز خودمان با گذشتهی خودمان به صورت دائمی مشغول #مقایسهی خودمان با اطرافیان باشیم
خیلیهایمان #جرات و توانمندی این را نداریم که خود را با دیگران مقایسه نکنیم بلکه خود را با گذشته خودمان مقایسه کنیم و تغییرات را ببینیم!💯
#اعتماد_به_نفس
#امام_زمان
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌸 امام على (علیه السلام) :
العاقِلُ یَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ ، الجاهِلُ یَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ
خردمند، بر کار خود تکیه میکند و نادان ، بر آرزوهایش.
📚 عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸، ح۲۳ و۲۴
#کلام_معصوم
#امام_زمان
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: «دو تا نعمته که قدرش رو نمیدونیم، یکی امنیت و دومی سلامتی!»
با این دومیه کار داریم!
دقت کردید حواسمون نیست و شکر نعمت سلامتی خودمون رو نداریم؟ مثلاً همین چشم که بعضی ها از این نعمت محرومن رو دقت کنید، اگر نداشتیم چی میشد؟!
🔹فقط چند لحظه به همین فکر کنید...
حالا
واکنشهای جالب کودکانی که چشمشان ضعیف بوده و برای بار اول والدین خود را با عینک می بینند، ببینید.
«الحمدلله بجوامع النعمه»
#خدای_خوبم
#امام_زمان
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
InShot_۲۰۲۳۰۴۲۹_۲۰۳۱۰۱۷۵۱_۲۹۰۴۲۰۲۳.mp3
9.47M
🌱بریم تو حیاط بازی
༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:تو مهمونی که جای گوشی نیست ❤️
#شب_بخیر_کوچولو
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹🌹
🌹
🌱برگ هفتاد و ششم
سمیه را زمین گذاشت و گفت:《اول آبگوشتمان را بیاور که گرسنه ام.اسمت را نوشته ام.باید بروی.برای روحیه ات خوب است.خديجه و معصومه را من نگه می دارم.تو هم مهدی و سمیه را ببر.اسم شینا را هم نوشتم.》
گفتم:《شینا که نمی تواند بیاید.خودت که می دانی از وقتی سکته کرده مسافرت برایش سخت شده.به زور تا همدان می آید.آن وقت این همه راه! نه،شینا نه.》
گفت:《پس می گویم مادرم باهات بیاید.این طوری دست تنها هم نیستی.》گفتم:《ولی چه خوب می شد خودت می آمدی.》
گفت:《زیارت سعادت ولیاقت می خواهد که من ندارم.
خوش به حالت برو وسفارش ما را هم به امام رضا(ع)بکن.بگو امام رضا شوهرم را آدم کن.
گفتم:《شانس ما را می بینی،حالا هم که تو همدانی، من باید بروم.》
یک دفعه از خنده ریسه رفت.گفت:《راست می گویی ها!اصلا یا تو باید توی خونه باشی یا من. 》
□
همان شب ساکم را بستم و فردا صبح زود رفتیم سپاه قرار بود اتوبوس ها از آنجا حرکت کنند.توی سالن بزرگی نشسته بودیم سمیه بغلم بود و مهدی را مادرشوهرم گرفته بود. خدیجه ومعصومه هم پیشمان بودند.برایمان فیلم سینمایی گذاشته بودند تا ماشین ها آماده شوند.خانمی توی سالن آمد وبا صدای بلند گفت:《خانم محمدی را جلوی در می خواهدند. 》
سمیه را دادم به مادرشوهرم و دویدم جلوی در.
صمد روی پله ها ایستاده بود.با نگرانی پرسیدم:《چی شده؟!》
گفت:《اول مژدگانی بده.》
خندیدم و گفتم:《باشد. برایت سوغات می آورم. 》
آمد جلوتر و آهسته گفت:《این بچه که توی راه است، قدمش طلاست. مواظبش باش. 》
و همان طور که به شکمم نگاه می کرد،گفت:《اصلا چطور است اگر دختر بود ،اسمش را بگذاریم قدم خیر.
گفتم :《اذیت نکن ،جان من زود باش بگو چی شده؟!》
گفت:《اسممان برای ماشین در آمده.》
خوشحال شدم.گفتم:《مبارک باشد ان شاءالله دفعه دیگر با ماشین خودمان می رویم مشهد.》
دستش را رو به آسمان گرفت وگفت:《الهی آمین خدا خودش می داند چقدر دلم زیارت می خواهد.》
وقتی دوباره برگشتم توی سالن ،با خودم گفتم:《چه خوب، صمد راست می گوید این بچه چقدر خوش قدم است.اول که زیارت مشهد برایمان درست شد.حالا هم که ماشین خدا کند سومی اش هم خیر باشد.》
هنوز داشتیم فیلم سینمایی نگاه می کردیم که دوباره همان خانم صدایم کرد:《خانم محمدی را جلوی در کار دارند.》
صمد ایستاده بود جلوی در گفتم:《ها،چی شده؟!سومی اش هم به خیر شد؟🍂
#دختر_شینا
#بانوی_تراز
❤️ بانوی تراز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7