❣ عشق جانم امام زمانم❣
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه
🍂🍂سلام بر تو ای موعودی که خداوند وعده آمدنت را به اهل ایمان داد و خود آن را ضمانت کرده است.
ماهـر روز
درانتـظارآمدنتهستیـم
وهرلحضهبیشترحسمیڪنیـم
ڪهآمدنت نزدیڪاست...💚
#سلام_حضرت_دلدار
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
❣ دعای عهد ❣
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ، وَرَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَرَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَالْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ .
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَبِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ وَمُلْکِکَ الْقَدِیمِ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یَا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ، وَیَا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ، وَیَاحَیّاً حِینَ لَاحَیَّ، یَا مُحْیِیَ الْمَوْتیٰ، وَمُمِیتَ الْأَحْیاءِ، یَا حَیُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ
اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْهِ وَعَلَیٰ آبائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ فِی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنِّی وَعَنْ وَالِدَیَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ الله
وَمِدادَ کَلِماتِهِ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَأَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
اللّٰهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّینَ عَنْهُ، والْمُسارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِینَ لِأَوامِرِهِ
، وَالْمُحامِینَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِینَ إِلیٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛
اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَیٰ عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحاضِرِ وَالْبادِی. اللّٰهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ، وَاکْحَُلْ
ناظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ.
وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَأَحْیِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ:﴿ ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّیٰ بِاسْمِ رَسُولِکَ، حَتَّیٰ لَایَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ،
وَیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُحَقِّقَهُ؛
وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ، وَناصِراً لِمَنْ لَایَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَمُشَیِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِکَ وَسُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ.
اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وآلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَیٰ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اکْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَنَرَاهُ قَرِیباً، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ...💚
الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا مَوْلایَ یَا صاحِبَ الزَّمانِ🌹
#امام_زمان
#فلسطین
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹زیارتنامه امام حسن عسکری(علیه السلام) در روز پنجشنبه.
🌺. بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ،
صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ،
أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ،
فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ....💚
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃دمی با قرآن
💠 دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَ آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين
💠[ ﺁﻏﺎﺯِ ] ﻧﻴﺎﻳﺸﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ [ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ]: ﺧﺪﺍﻳﺎ ! ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻲ ﻣﻨﺰّﻫﻲ ﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﻠﺎﻣﺘﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺨﺶِ ﻧﻴﺎﻳﺸﺸﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﺎﻟﻚ ﻭ ﻣﺮﺑﻲ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (١٠) 💚
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
#سوره_یونس_آیه۱۰
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃حدیث روز
🛑 امام محمدباقر(علیه السلام): هر بار که مؤمن توبه و استغفار خود را تجديد کند، خدا نيز مغفرت و آمرزش خود را برای وی تجديد مینمايد.
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
#سفينه_جلد۱_صفحه۱۲۷
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃انگیزشی
زندگی برای شما همانطور خواهد بود که شما آنرا آنطور میبینید...
شما در مسیر زندگی همان چیزی را خواهید دید که عمیقاً به آن باور داشته باشید...
اگر باور داشته باشید مردم خوب هستند، همه جهان با شما خوب خواهند شد....
اگر باور داشته باشید همه مردم بد هستند، جهان با شما بد خواهد شد....
اگر باور کنید عشق وجود ندارد، یک زندگی خشک و بدون عشق را خواهید دید که در آن فقط محاسبات ریاضی حکم فرماست....
اگر باور کنید که عشق وجود دارد، آنرا عمیقاً تجربه خواهید کرد...
همه چیز به باورهای شما وابسته است....
زندگی دقیقا همان چیزی را به شما نشان خواهد داد که شما میخواهید....
این، راز جهان خلقت است..❤️
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹فصل ۴
🍃برگ ۱۴
عمربن سعد به من نگاه کرد و گفت:《با به حکومت رسیدن علی،انتظار داشتم که به نان و نوایی برسم اما نه تنها چنین نشد،بلکه بخشی از اموال خود را نیز از دست دادم. دیدم با آن کاری که علی با برادرش کرد،پس ما نمی توانیم نزد او جایی داشته باشیم. 》
پرسیدم:《مگر علی با برادرش چه کرد؟》
گفت:《می گویند عقیل برادر نابینای علی که مردی فقیر است،روزی به نزد برادرش رفت. علی او را به گرمی در آغوش کشید و از دیدن برادر نابینایش خوشحال شد. عقیل از او خواست تا از پول بیت المال مقدار بیشتری به او بدهد. گفت که پیر و ناتوان است و در فقر دست و پا می زند. دل علی به حال او سوخت،اما گفت:《برادرم نمی توانم !از پول حکومت آنچه بیشتر از حق توست به تو بدهم. خودم نیز فعلا پس اندازی ندارم. مدتی پیش من باش، شاید گشایشی در روزی من پیش بیاید و بتوانم از پول خود به تو کمک کنم .》
عقیل نالید که :《تو خلیفه ی مسلمینی، همه ثروت سرزمین های حجاز و ایران و مصر در دست های توست،آن وقت
نمی خواهی اندکی از آن را به من بدهی ؟!》
علی باز تکرار کرد:《آنچه نزد من است،از آن من نیست،پول مردم است. 》اما عقیل اصرار می کرد تا اینکه علی آهنی گداخته را در دست او گذاشت. فریاد عقیل برخاست. علی به او گفت:《چگونه از داغی آهن که انسانی آن را گداخته فریادت به آسمان می رود،آن وقت با تقاضای خودت می خواهی خداوند آتش جهنم را بر من آشکار کند؟! نه برادر!من هرگز دیناری از بیت المال را نه برای خودم و نه حاضرم آن را به دوستان و بستگانم بدهم. 》 اینجا بود که دیدم ماندنم جایز نیست؛علی حاکمی نبود که در حکومت او بتوانم به ثروتی برسم،لذا گریختم و به نزد شما آمدم. 》
پوزخندی زدم و گفتم:《به جای خوبی آمدید؛اگر در خدمت معاویه باشید و برای جنگ با علی ما را همراهی کنید،به هر مقدار ثروت که بخواهید خواهید رسید. 》
امروز اتفاقی افتاد که دگرگونم ساخت. پیش از ظهر به اتفاق محمد و عبدالله به منزل دوستی رفته بودم که زمانی سری به فرزندانش زدم تا از آنها دلجویی کنم. موقع بازگشت وقتی از مرکز شهر و از کنار مسجدی می گذشتیم،چشمم به پیراهن خونینی افتاد که بر سر در مسجد آویخته بودند. عده ای در کنار پیراهن ایستاده بودند و مردی داشت برای آنان روضه ی شهادت عثمان را می خواند و چنان از علی و چگونگی قتل عثمان به دست او سخن می گفت که انگار خود در صحنه ی وقوع قتل حضور داشته است!او سن و سالی نداشت و نیک می دانستم او حتی
نمی داند علی کیست و در کجای دین اسلام ایستاده است!عبدالله پوزخندی زد و گفت:《شما هم عجب معرکه ای را انداخته اید پدر !》
محمد گفت:《آخر کسی از خود نمی پرسد این همه پیراهن در روز قتل عثمان در تن او چه می کرده است؟؟》
گفتم:《تا وقتی این حماقت چون طوقی بر گردن مردم آویخته،می توان بر آنان حکومت کرد. عیب علی این است که حاضر نیست طوق بندگی و حماقت را برگردن مردم بیندازد. او آنقدر در آیات قرآن و سنت پسر عمویش محمد غرق است که متوجه نیست نباید باعث بیداری مردم شد. اولین قربانی بیداری و آگاهی مردم،خود حاکم است. فرق معاویه و علی در همین است. به همین دلیل من معاویه را موفق تر از علی می دانم. 》
عبدالله پرسید:《پدرجان!پس حق و حقیقت چه می شود؟》
گفتم:《این خود عین حق و حقیقت است. هرچیزی غیر از این گفته شود دور از عقل است و هرچه دور از عقل باشد، دروغ باطل است. 》
عبدالله گفت:《من با این که حرفت را قبول ندارم اما با تو موافقم پدر. 》
گفتم :《به همین دلیل است که
می گویم باید معاویه را همراهی کنید؛تا از نعمت های دنیا که یکی از آنها قدرت و حکومت است بهرمند شوید. به علی بنگرید که با آن همه سابقه اش در اسلام و خویشاوندی با محمد و آن همه شجاعت و تدبیر و اندیشه،پس از ۲۰ سال برکناری از خلافت،حالا که به قدرت رسیده قادر نیست معاویه را که از زیر دستان حکومت اوست از کار برکنار کند.》
محمد گفت:《هم تو می دانی و هم علی که معاویه دست از حکومت شام نخواهد برداشت و از سوی دیگر،علی برای جنگ با معاویه مردم را به زور و حتی به تزویر وارد کارزار نخواهد کرد.》
سپس برای اینکه به این بحث خاتمه بدهم گفتم:《برویم نزدیکتر تا بشنویم مردمی که در کنار پیراهن عثمان جمع شده اند چه می گویند. 》
هنوز چند قدمی جلوتر نرفته بودیم که پیرمردی خمیده قامت و لاغر اندام که عبا و عمامه ی سبزی پوشیده بود جلویمان ایستاد و گفت:《آهای!تو عمروعاص نیستی؟》
ما به ناچار ایستادیم. گفتم:《بله ،من عمروعاص هستم. 》
با دقت نگاهش کردم؛او را نشناختم، پرسیدم:《تو کیستی؟》
نگاهش آشنا و صدایش دوستانه نبود. گفت :《تو مرا به خاطر نخواهی آورد عمروعاص،اما من تو را خوب می شناسم؛ از وقتی که ادعای مسلمانی کردی تا وقتی که امیر سرزمین مصر شدی خبرت را داشتم. 》
گفتم:《نمی فهمم چه می گویی برادر اگر باید بشناسمتان نشانی بدهید تا به خاطر بیاورم. 》🍂
گفت:《ما آن روزها هر دو در مکه
می زیستیم. دین محمد هنوز نو پا بود و کسانی که با پیامبر خدا بیعت کرده بودند، توسط سران بت پرست مکه در فشار و آزار بودند. من یکی از آنهایی بودم که به دستور پیامبر خدا،به سرزمین حبشه هجرت کردیم. تو را خوب به خاطر دارم که به اتفاق خالد بن ولید،به حبشه آمدید تا نا را باز گردانید. 》
پیرمرد پوزخندی زد؛سرش را تکان داد و گفت:《نمی خواهی آن وقایع را کذب بدانی؟نمی خواهی که بگویی رودروی پیامبر اسلام نایستاده ای و با او مقاتله و جنگ نکرده ای؟!》
خشم داشت در وجودم رخنه می کرد. خودداری پیشه ساختم. گفتم:《منظورت چیست پیرمرد؟چرا با کنایه حرف می زنی؟ امروز همه مسلمان و پیروی دین محمدیم .》
با دست پیراهن خونین عثمان را نشان داد و گفت:《اگر چنین است،این بازار
مکاره ای که راه انداخته اید برای چیست؟ چرا می خواهید با فریب مردم به جنگ حق بروید؟خود را آماده جنگی می سازید که در آن جز هلاکت برای امت محمد حاصل دیگری ندارد. از خدا بترس عمروعاص!مرگ از رگ گردن به تو نزدیکتر است. چه می خواهی به دست آوری تا پیش از آنکه پیک مرگ گریبانت را بگیرد، بتوانی از آن سود جویی؟》
با خشم گفتم:《موعظه ات تمام شد پیرمرد؟حالا از سر راهمان کنار برو!اگر بابت این موعظه پولی هم می خواهی
می دهم. 》
دست به جیب بردم،چند دینار بیرون آوردم و به طرفش گرفتم. به خشم آمد و فریاد زد:《لعنت خدا و رسول خدا بر ت و خائنانی چون تو باد که مردم را می فریبید و خون آنان را بر زمین می ریزید!از مقابل چشم هایم دور شو ای کافر شراب خوار و زن باره که پوست و گوشت و خونت از خوک و شراب انباشته است! آن وقت خود را مدافع خون عثمان می نامید و با علی می جنگید؟!》
به سرعت به راه افتادیم. محمد و عبدالله با تعجب نگاهم می کردند. پیرمرد هنوز داشت با صدای بلند دشنام می داد.گمان نمی کردم در میان مسلمانان شام،باشند کسانی که هنوز دل در گرو علی داده باشند .》
امروز حال خوشی نداشتم. به عبدالله و محمد که می رفتند تا سپاهیان را سامان دهند،گفتم به معاویه بگویند من امروز به نزدش نخواهم رفت و قصد استراحت دارم. اما حوالی ظهر بود که پیکی از سوی معاویه آمد،با چند بسته نامه به همراه یادداشتی از خود معاویه در آن نوشته بود نامه های مربوط به جاسوسان مان در کوفه را بخوان و فردا صبح در این باره با من سخن بگو. 》
یکی از نانه ها متعلق به لقمان بن حکم بود؛نوشته بود:《تحرکات زیادی در بین مردم کوفه به چشم می خورد. احتمال حرکت سپاه علی به سوی شام افزايش یافته و علی در خطبه هایی که ایراد
می کند، مردم را به جهاد و جنگ با معاویه فرا خواند. او روز جمعه در مسجد کوفه، خطبه ای ایراد کرد که بخشی از آن را عیناً می آورم:بنی امیه با نور حکمت،جان و دل را روشن نساخته و با شعلههای فروزان دانش،قلب خود را نورانی نگذارند. چونان باقی مانده ی غذایی اندک در ته دیگ یا دانه های غذای چسبیده در اطراف ظرف، شما را مانند پوست های چرمی به هم پیچیده می فشارند و مانند خرمن شما را به شدت می کوبند و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند مؤمنان را از میان شما جدا ساخته نابود کنند. آگاه باشید که همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من،فتنه بنی امیه بر شماست؛فتنه ای کور و ظلمانی که
سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است به خدا سوگند بنی امیه پس از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود. آنان چون شتر سرکشی که دست بر زمین کوبد و لگد زند و با دندان گار گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد،با شما چنین برخوردی کنند و از شما کسی باقی نگذارند،جز آن کس که برای آنان سودمند باشد. بلای فرزندان امیه بر شما طولانی خواهد ماند. فتنه های آنان پیاپی با چهره های زشت و ترس آور و ظلمتی چون عصر جاهلیت،بر شما فرود خواهد آمد. آنچه گفتم و قوعش حتمی است؛اگر در برابر بنی امیه مقاومت نکنید و فریب وعده هایش را بخورید. 》
نامه را به گوشه ای پرت کردم. این مردک هر چه علی گفته برای ما کتابت کرده بدون اینکه از اخبار پنهان چیزی نوشته باشد. 》🍂
#قصه_شب
#قدیس
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7