eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
27هزار عکس
3.8هزار ویدیو
13 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۱۸۹.mp3
11.65M
🍃انسان شناسی ۱۸۹ 🍃استاد_شجاعی 🍃استاددینانی ⚡️امانتها را باید برگرداند! باید سالم برگرداند! بدون کم و کاست ... ⚡️قرآن هشدار می‌دهد: در امانت خدا، خیانت نکنید! منظور از امانت خدا چیست؟ چگونه می‌توان آنرا سالم به صاحبش برگرداند؟ ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹شیرین بانو آقای عزیز زن و مرد در زندگی مشترک نباید به کوچکی رفتار بد خود نگاه کنند. اگر یک بی‌احترامی به همسر یا بددهنی و حرمت‌شکنیِ به ظاهر کوچک اتفاق بیفتد زمینه‌ای برای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی بعدی‌ شما می‌شود. حتی بهانه‌ای برای مقابله به مثل کردن همسرتان و در نتیجه پیشروی تخریب دومینوی زندگی می‌گردد. توصیه جدی مشاورین این است هرگاه یک خطا، بدخلقی، یا بی‌حرمتی اتفاق افتاد به سرعت جلوی ریزشِ بقیه‌ی مهره‌های زندگی را با عذرخواهی، محبّت و صمیمیّت، خوش زبانی، احترام و خدمت به همسر بگیرید. چرا که این موارد، عامل بزرگی در محبوب شدن شما می‌شود و همین محبوبیت در اصلاحِ سریع روابط زن و مرد، موثر است.❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 ایام قدر، قله ماه رمضان ✏️ رهبر انقلاب: قلّه‌ی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکه‌ی قدر است؛ ما به این قلّه رسیده‌ایم؛ از فرصت بی‌نظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم... برای خودتان و همه‌ی برادران دینی‌تان و کشورتان و جامعه‌تان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید.❤️ 🌙 ۱۴۴۵ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
❇️ اعمال شب قدر به دو گونه اعمال مشترک و اعمال مخصوص تقسیم می شود. 🌻 اعمال مشترک شب های قدر : ۱- غسل مقارن غروب آفتاب شب قدر. ۲- در شب قدر دو رکعت نماز اقامه شود. در هر رکعت بعد از حمد ، هفت مرتبه سوره توحید. بعد از نماز ، هفتاد بار ذکر " استغفرالله و اتوب الیه". ۳- قرآن به سر گرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن . ۴- خواندن زیارت امام حسین (ع) ۵- احیای این شبها. ۶- یکی دیگر از اعمال شب قدر اقامه صد رکعت نماز به صورت دو رکعتی  که افضل آن است در هر رکعت بعد از حمد ، ده مرتبه سوره توحید خوانده شود. ۷- یکی دیگر از اعمال شب قدر خواندن دعایی از امام زین العابدین (ع) که در مفاتیح الجنان آمده است : اللهم انی امسیت لک عبداً... ۸ - قرائت دعای جوشن کبیر در شب قدر. ۹- طلب آمرزش و دعا از برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان و برادران زنده و مرده. ۱۰- مداومت در ذکر شریف صلوات بر محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین 🌻اعمال مخصوص شب نوزدهم ۱- صد بار ذکر " استغفرالله ربی و اتوب الیه ". ۲- صد بار ذکر " اللهم العَن قَتَلَةَ امیرالمومنین" ۳- دعای اللهم اجعَل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ... ۴- دعای یا ذالذی کان... https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹دخیل اول 🍃برگ ۱۰ پیرمرد مهلت نمی‌دهد که حوریه حرفش را تمام کند. بغض می‌کند و سریع می‌گوید:《 شما خیلی مهربونی خانم وفایی.》 این بار نوبت دختر است که بغضش بگیرد و به طرف اتاق رضا نگاه کند .می‌خواهد جلوی خودش را بگیرد، اما باید بگوید. پس می‌گوید که دکتر تمام لجبازی‌های رضا را به پای او نوشته؛ و به مدیر گفته است که او به فکر بیمارها نیست و همه‌اش .... پیرمرد به زور گردنش را صاف می‌کند. هاج و واج به دختر می‌نگرد و می‌گذارد راحت حرف دلش را بزند و راحت‌تر برود. تا خانه راه بسیار است؛ اما با فکر کردن به مراسم جشن، آن هم نه به خاطر خوش آمد مدیر؛ بلکه برای خوش آمد جانبازان،همه‌ی راه برای حوریه لذت بخش می‌شود .مدام در و دیوار را تزئین می‌کند و بعد دوباره همه را می‌ریزد روی زمین ؛و طوری که روی دست مدیر زیاد خرج نگذارد، باز جور دیگر می‌چیند .حتی حواسش پرت می‌شود و یادش می‌رود که باید اتوبوس عوض کند. در طول یک ایستگاهی که پیاده برمی‌گردد سر جای اولش؛ باز فکر می‌کند چه چیزی می‌تواند آن مردها را خوشحال کند.مردهایی را که بیشترشان نمی‌توانند از تختشان پایین بیایند و یا حتی دور و برشان را ببینند؛ و تمام زندگی‌شان در راه آه کشیدن خلاصه می‌شود. دخیل دوم اشک و آه‌های صبور دیگر خشک شده است. دیگر بی‌خیال پرویز شده، در ایوان نشسته است و سبزی پاک می‌کند. حوریه پلاستیک‌های خریدش را می‌گذارد کنار حوض آب و گرمای وجود خواهر کوچکش را با تمام وجودش می‌چشد؛ و آتنا را مثل دختر نداشته‌اش در آغوش می‌کشد. زیر چشمان صبوره سیاه شده و گود افتاده است و چند تار سفید مویش بدجوری خودشان را می‌ریزند روی پیشانی‌ چین افتاده اش . _ماشالله از عید به این طرف چه قدی کشیدی خاله! _ شمام خوشگل‌تر شدی خاله جون. این مقنعه قهوه‌ایه که سرت بود خیلی بهت می‌اومد. _ماشالا به جونت باشه حوریه .از منم جوون‌تر به نظر میایی. این پرویز من رو پیر کرد ...خوش به حالت که شوهر نکردی و راحتی. غم دنیا رو هم نداری. حوریه هر وقت که خواهرش از بدی‌های پرویز می‌گوید؛ حالش دگرگون می‌شود. فکر می‌کند اگر او پا پس نمی‌کشید، خواهرش مجبور به ازدواج نمی‌شد. هرچند خود صبوره هم می‌داند که آن موقع بیشتر همکلاسی‌هایش داشتند ازدواج می‌کردند؛ و او هم دلش می‌خواست پُز شوهر پولدار، ساعت طلا و حلقه‌ی گران قیمتش را به دوستانش بدهد. آتنا اما عاشق پدرش است و تا می‌بیند مادرش گله گی می‌کند و اسم پدر را می‌برد؛ انگار دلش می‌گیرد و زود می‌رود لپ تاپ صورتی رنگش را از کوله پشتی اش بیرون می‌کشد و عکس‌هایش را به حوریه نشان می‌دهد. _بَه مبارک باشه آتنا جون. _ بابام از تهرون برام خریده، هیشکی تو کلاسمون جز من لپ‌تاپ نداره. نمی‌دونی چه پُزی باهاش میدم خاله جون. صبوره زبانش نمی‌چرخد آن هم هدیه‌ای است تا آتنا ماجرای زنی را که با پدرش دیده، به او لو ندهد؛ اما خبر ندارد که خودش همه چیز را فهمیده است . _پس فرهاد کجاست آبجی؟ _نیومده. از یک طرف کنکور داره ،از یه طرف کم مونده امتحانا شروع بشه. مثلاً مونده درس بخونه. باز صبوره نمی‌تواند دهان باز کند و بگوید که پسرش را مأمور کرده مواظب شوهرش باشد. هرچند می‌داند فرهاد به عشق ماشینی که پدرش قولش را داده؛ حاضر است چشم‌هایش را بر هر چیزی ببندد. از طرفی هم دلش نمی‌آید از راه نرسیده دل مادر و خواهرش را بشکند. نیت کرده است شکایت شوهرش را ببرد حرم؛ تا امام رضا گره از زندگی‌اش باز کند. حوریه سریع بساط سبزی را جمع می‌کند و می‌رود توی آشپزخانه .از چشمان صبوره می‌تواند قصه‌ی زندگی‌اش را بخواند؛ اما نمی‌خواهد چیزی به زبان بیاورد و او را ناراحت کند. آن وقت حتماً سرنوشت بهتری داشتند. او هم اگر می‌توانست بقیه‌ی درسش را بخواند؛ شاید دکتر می‌شد. آن وقت دکتر هم جرأت نمی‌کرد آن همه تحقیرش کند و جلوی همکارانش آبرویش را ببرد . _چیکار می‌کنی دختر،آش شد دیگه! حوریه حواسش نیست که برنج را آبکش کند و فقط دارد قابلمه را هم می‌زند. سر شام ،صبوره که می‌بیند خواهر بزرگترش، بیشتر از او در خودش است ،به شانه‌اش می‌زند و می‌گوید:《 آبجی قدیما دست پختت بهتر از این‌ها بود.》 دختر لبخند خواهرش را که می‌بیند، از دست آشفتگی خودش خوشحال می‌شود. بالاخره بهانه‌ای برای خندیدن بر لب هر چهار نفرشان آورده بود. اشتهایش هم باز می‌شود و بعد از یک روز گرسنگی کشیدن ،همه‌ی دست‌پختش را می‌خورد.🍂 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 باز کن در که گدای سحرت برگشته بنده خسته ز عصیان به درت برگشته..❤️ #️⃣ #️⃣ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7