🌻قصه گو قصه می گوید..❤️
#قصه_کودک
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
بخشش و گذشت .mp3
11.13M
🍃زندگی امام سجادعلیهالسلام
༺◍⃟☘჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
آموختن عفو و گذشت توسط
امامسجادعلیهالسلامبهشیعیان🌷
#شب_بخیر_کوچولو
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹فصل۳۲
🍃برگ بیست وهشت
بسیار مشتاق بودیم ببینیم چه کسی است که با آنها صحبت میکند؛ چون میشنیدیم که میگفت:《 اشتباهی که یک زن را میتواند یک عمر پشیمان کند، این است که بداند شوهرش نیاز به کس دیگر دارد یا حتی با زنی دیگر ارتباط دارد؛ اما باز هم حساسیت به خرج دهد تا همیشه آن رابطه و آن هوس مخفی بماند.》
یا میگفت:《لذتی که در مخفی بودن رابطه یک زن و مرد وجود دارد،سرابی است که می تواند آنها را به قهقرای یک به اصطلاح عشق بکشاند. اشتباه میکنند کسانی که به لذت مخفی بودن یک رابطه اکتفا میکنند و نمیتوانند عشق شان را فریاد بکشند. عشقی که لذتش در مخفی بودنش باشد،اگر سر به رسوایی برآورد، تبدیل به کینه و اضطرابی همیشگی میشود. 》
یا میگفت:《یک زن همیشه جذاب است مادامی که...[از نقل ادامهی مطالب به علت خارج شدن از موضوع اصلی معذورم.]
آنها هم با او همراهی میکردند و خلاصه، بحث گرمی بین آن خانم ها ردوبدل شد؛ اما تمام آن نیم ساعت،رباب کارش را خوب انجام داد و بیشتر شنونده بود و باعث میشد که بحث توسط صاحب آن صدا ادامه پیدا کند.
تا اینکه صاحب آن صدا در اواخر بحثشان به رباب گفت:《عجب گردنبند زیبایی دارید. 》
قلب من داشت از جا کنده میشد. رباب اما با حالت خیلی آرام گفت:《چشمان شما چون قهوهای و زیباست،همه چیز را زیبا می بینید.》
آن صدا گفت:《میتوانم از نزدیک ببینم؟》
رباب مکثی کرد و گفت:《از دور زیباتر نیست؟》
صاحب آن صدا همچنان که به رباب نزدیکتر میشد،گفت:《فکر نمیکنم، اجازه بدهید از نزدیک ببینم. 》
ما منتظر بودیم که روبهروی رباب بنشیند و به گردنبند نگاه کند؛اما آن شیطان کثیف روبهروی رباب ننشست و از بالا سمت راست رباب و به حالت خمیده،به گردنبند رباب نگاه میکرد.
من فقط دیدم که رباب تکان های شدیدی خورد و دوربین،سقف خانهی آنها را نشان داد و صدای جیغ بلند زن ابومحمد بلند شد.
فصل ۳۳
همه همکاران به هم ریخته بودند. من صدای تپش قلب خودم را میشنیدم. همه مان بی اختیار《یا فاطمهی زهرا》 میگفتیم. ثانیهها به سختی و دیر میگذشت. بی سیم زدم و نیروها را برای حمله به خانه ابومحمد آماده باش دادم. نمیدانستم تصمیم درست چیست. خودمان را برای همه چیز آماده کرده بودیم،الا اینکه در همین دیدار اول آن شیطان رجیم،به رباب حمله کند.
دوربین موجود در گردنبند رباب داشت سقف اتاق را نشان میداد. درجه حساسیت صوتی و تصویری دوربین را به حداکثر رساندم. چرا اتفاقی نمیافتاد. در آن اتاق چه میگذشت. همهی این اضطراب و نگرانی برای حدوداً بیست ثانیه بود که داشت همهمان را میکشت و نمی دانستیم باید چکار کنیم.
همین طور که دوربین داشت سقف را نشان میداد،ناگهان کله دوتا زن را دیدیم که یکیشان زن ابومحمد بود و آن یکی هم،زن ابومحمد صدايش زد《حفصه 》. دوتایشان با ظاهری وحشت زده بالای سر رباب حاضر شده بودند و صورتشان پیدا بود. حفصه با کمال تعجب به زن ابومحمد گفت:《این چش شد؟》
_نمیدونم. من کاریش نکردم. شاید فشارش افتاده.
_برو یه لیوان آب بیار. فقط ابومحمد نیاد این طرف که دردسر میشه.
_باشه. اما صورتش خیلی قرمز شده!
_نمیدونم. فقط زود براش آب قند بیار.
داشتیم دیوانه میشدیم. یعنی چه؟یعنی حفصه به رباب حمله نکرده بود؟آخ رباب که غشی نبود.
مطمئن شدیم که رباب خودش را به عمد به غش زده تا هم توجه حفصه را از گردنبندش بردارد و هم بتواند کاری کند که آنها در کادر دوربین قرار بگیرند تا به راحتی بتوانیم چهرهی نحس حفصه را ببینیم.
منکه دهانم باز مانده بود و به ظرافت کار رباب فکر میکردم،فقط توانستم بگویم:《 آفرین رباب. مرحبا رباب. طیب الله رباب. 》
حالا دیگر چهرهی کامل حفصه را هم داشتیم و فوراً اسکن کردیم.
رباب مثلأ بهوش آمد و به حالت طبیعی برگشت. وقتی آب قند را خورد و بقیهی کار زن ابومحمد هم روی موهای رباب تمام شد،رباب به آن دو نفر گفت:《از زحمات شما تشکر میکنم. فشارم بعضی وقتها میافتد. اما شما به خوبی از من پرستاری کردید. چطور میتوانم زحمات شما را جبران کنم؟》
زن ابومحمد:《فقط اگر زود بروی ما خیلی خوشحال میشویم. هیچ چیز هم از تو نمیخواهیم. فقط مواظب خودت باش و برو که میهمانی تان دیر میشود. 》
رباب گفت:《تشکر میکنم. اما شما چه؟خدمتی از من برای شما بر میآید؟》
حفصه به او گفت:《نه .کاری نکردیم. همین که شما امشب بدرخشید و به میهمانی برسید کافی است. خدا به شما برکت بدهد. 》🍂
#قصه_شب
#حیفا
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃🍃سجده بیاورید به شکرانه عاشقان
امشب خدا دوباره علی آفریده است
میلادامام سجاد مبارک هممون😍🎉🎉🎊🎊
#میلاد_امام_سجاد
https://harfeto.timefriend.net/16591984366550
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍄رحمت الهی
به وسعت آسمانها پهن است
الهی دلتان آرام🌟💫
چشمتان ستاره باران✨✨
شبتون عالی 🌺🍃
#بانوی_تراز
https://harfeto.timefriend.net/16591984366550
❣رازی است در آن چَشمِ سیآهَت
"بنمایَش"
شِعری نَسرودِه است نگاهَت!
"بِسرایَش"💕
#داستان_چشمانت
https://harfeto.timefriend.net/16591984366550