eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
12 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) : مشورت دژى در مقابل [هجوم] پشيمانى و مايه ايمنى از سرزنش است. 📚 نثر الدّر، ج۱، ص۱۸۳ ‌ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
🔻 کسی که هدف دارد، هیچ توجهی به وسوسه های مسیر نمی کند . . . ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
ارباب تولدت مبارک🌷 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
⚘ عظمت روز سوم شعبان ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
🔰 رمز تربیت موفق؛ ⭕️ رمز موفقیت در تربیت، دوستی با فرزندان و خرج نمودن محبت و احترام برای آنهاست. ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
enc_16770601062146083253071.mp3
14.63M
تولدت مبارک جون دلم... 💕 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوست جونا،مخاطبای عزیز بزرگترا وکوچیکترا، آقایون داداشام آبجی گلام، اساتید وفرهیختگان.. عید همگیتون مباررررررک💕 اعیاد شعبانیه و بازار عیدی داغ داغ ماهم برحسب وظیفه امشب قصد داریم به شما همراهان کانال عیدی ناقابل تقدیم کنیم، 🌺 راس ساعت 22:30 رمز شارژ میفرستم محضرتون تقدیم به عزیزی که زودتر استفاده کرد😉 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
رمز شارژ 828917310589475 همراه اول
خب باشه 🤷‍♂️ نگران نشید🥺 بازم عیدی تو راهه. راس ساعت 22:45 عیدی بعدی بار گذاری میشه فقط بشرط اینکه نفر اول که رمز و زده وشارژ دریافت کرده یه پیام تو دلنوشته بده و ما رو از دریافت هدیه مطلع کنه🤔🧐 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
سلام بزرگوار عیدتون مبارک.. ببخشید قابلدار نبود کم مارو ببخشید🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
واای تپش قلب گرفتم یعنی خوش شانس بعدی کیه..؟! 🧐😅 بی خبر نذاریمون شما هم اطلاع بده ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
رمز شارژ 1243951663920157 ایرانسل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهش میکنم تبرکی امام حسین بود عزیزید🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
سلام بزرگوار عیدتون مبارک... ببخشید قابلدار نبود کم مارو ببخشید 🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
رایتل بزار لطفا مسئولین لطفا رسیدگی کنن🤷‍♂️😂 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹یادت باشه فصل هفتم بیا در جمع یاران یار باشیم 🍃برگ شصت و دوم شهریور ماه در قالب یک سفر دانشجویی به مشهدالرضا رفته بودم، برای سفر هایی که تنهایی می رفتیم نه حمید مشکل داشت نه من، چون از رفقای همدیگر وجمع هایی که بودیم اطمینان کامل داشتیم، تمام لحظاتی که در این سفر به حرم می رفتیم یاد سفر ماه عسلمان افتادم، روزهایی که اشک ها و لبخندهایش برای همیشه در ذهنم ماندگار شد و شیرینی زیارت همراه حمید که هیچ وقت تکرار نشد. بعداز زیارت اول از صحن جامع رضوی با حمید تماس گرفتم، حسابی دلتنگ حمید شده بودم، صحبتمان حسابی گل انداخته بود، موقع خداحافظی گفتم:«حمید روز جمعه است، نماز جمعه فراموشت نشه، توی خونه نمون، این طوری هم ثواب کردی هم وقت زودتر میگذره، از تنهایی اذیت نمیشی»، خندید و گفت:«خبر نداری پس! با اجازت ما الان با رفقا کنار دریاییم، کلی شنا کردیم، به سر و کله هم زدیم، نماز رو خوندیم، حالا هم داریم می ریم برای نهار». تا من را سوار قطار کرده بودبا رفقایش رفته بودند سمت شمال، از این مسافرت های یک روزه و پیش بینی نشده زیاد می رفت.تا ساعت هشت شب دریا بودند، دلم شور می زد، هر بار تماس می گرفت می گفتم:«حمید دریا خطر داره، مسیر هم که شلوغه، زودتر برگردید». روز آخر سفر بعداز زیارت وداع با دوستانم برای خرید سوغاتی به بازار رفتم، دوست داشتم برای حمید یک هدیه خوب بگیرم، بعداز گلی جستجو پیراهن چهارخانه آبی رنگی داخل ویترین مغازه چشمم را گرفت، همان را برای حمید خریدم. از مشهد که برگشتم به استقبالم آمده بود، از نوع رفتار و صحبتش به خوبی احساس می کردم که این چند روز خیلی دلتنگ شده است، حال من هم دست کمی از حمید نداشت.خانه که رسیدیم همه چیز مرتب بود، برای نهار هم ماکارونی گذاشته بود ولی به جای گوشت چرخ کرده گوشت خورشتی ریخته بود، گفت: «پاقدم فرزانه خانوم می خواستم غذا اعیونی بشه! گوشت چرخ کرده چیه ریز ریز!» وقتی حمید جعبه پیراهن سوغاتی را باز کردو لباس را پوشید دیدیم لباس برایش خیلی بزرگ است، گفتم:«حمید جان شانس نداری که، با چه ذوقی کل بازار رو دنبال این پیراهن گشتم، ولی این سایزش خیلی بزرگ درومده»، گفت:«چون تو خریدی خیلی هم خوبه، از فردا همین رو می پوشم»، به هزار زور و زحمت حمید راضی شد پیراهن را از تنش دربیاورد، چون می دانستم حمید به هیچ وجه از خیر این پیراهن نمی گذرد رفتم سراغ صاحب خانه، آقای کشاورز صاحب خانه ما خیاط بود، یکی از پیراهن های قبلی حمید را با این پیراهن جدید به او دادم تا اندازه پیراهن را درست کند. بعدازظهر با این که خسته راه بودمو تازه از سفر برگشته بودم ولی وقتی حمید پیشنهاد دادکه برویم بیرون دوری بزنیم نتوانستم نه بیاورم، بعد از چند روز دوری قدم زدن کنار حمید آن هم در روزهای آخر تابستان واقعا دل نشین بود، یک عصر طولانی درحالی که هوا کم کم خنک شده بودو بوی پاییز می آمد، برگ چنار ها کم کم داشتند زرد می شدند، صدای خش خش برگ ها زیر قدم های منو حمید خیلی دوس داشتنی بود. وسط راه به بستنی فروشی رفتیم، دوتا بستنی بزرگ گرفت، در واقع هر دو بستنی را برای خود‌ش سفارش داد چون من معمولا همان دو سه قاشق اول را که می خورم شیرینی بستنی دلم را می زد برای همین بقیه بستنی را به حمید می دادم، اما این بار مزاجم کشید و بستنی خودم را پا به پای حمید خوردم، از قاشق های پنجم ششم به بعد هر قاشقی که بر می داشتم حمید با چشم هایش قاشق را دنبال می کرد، وقتی تمام شد ظرف بستنی من را نگاه کرد، فهمید این بار نقشه اش برای خوردن بستنی بیشتر نگرفته است، گفت:«تا ته خوردی؟ دلتو نزد؟ یعنی یه قاشق هم نگه نداشتی؟»، با خنده گفتم:«ببخش عزیزم، مگه برای من نگرفته بودی؟ چند روز بود ندیده بودمت، الان که برگشتم پیشت اشتهام باز شده، این بار دلم خواست تا آخر بخورم»، لبخند زد، بلند شد و برای خودش دوباره سفارش بستنی داد! دو سه روز بعد که پیراهن حاضر شد خانم کشاورز مثل همیشه با تکیه کلام شیرین «مامان فرزانه» صدایم کرد، پیراهن را که داد گفت:«دخترم سال قبل که ما محرم نذری داشتیم شما اذیت شدید، چون برای بار گذاشتن آش و غذای نذری مدام با حیاط کار داشتیم، حاج آقا گفتن اگر موافق باشید شما بیاید طبقه بالا ما بیایم طبقه پایین»، موضوع جا بجایی را با حمید در میان گذاشتم، موافق این تغییر بود، گفت:«از یه لحاظم یه کمکیه به این بندگان خدا، هر روز این همه پله رو بالا پایین نمیرن، فقط بزاریم بعد از مسابقات کشوری کاراته که با خیال راحت جابجا بشیم». وقتی حمید عازم مسابقات کشوری نیروهای مسلح شد خودم را با هرچیزی که می شد مشغول کردم که کمتر دلتنگش باشم، سر نماز برای موفقیتش دعا می کردم، دل توی دلم نبود، سه روز مسابقات طول کشید، دوست داشتم حمید زودتر برگردد، روز مسابقه هر کاری کردم نتیجه را به من نگفت..🍂 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شب ها آرامشی دارند ✨از جنس خدا 💫پروردگارت همواره ✨با تو همراه است 💫امشب از همان شب‌هایی‌ست ✨که برایت یک شب بخیر 💫خدایی آرزو کردم ✨شبتون بخیر...❤️ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب زیارتی ارباب، کربلای ایران دعا گوی شمائیم.. 🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
💟💟 🔰قسمت هشتم ⚠️اگر دقت های لازم را نداشته باشیم فرزندمان در دوره نوجوانی، دچار معضلات و مشکلاتی خواهد شد⚠️ 💢یکی از مشکلات مربوط به مسائل جنسی است. دکتر کاپلان در کتاب خلاصه روانشناسی آماری از کشور آمریکا مطرح می کند 🔻🔻که در این کشور بیش از 90 درصد پسران پس از بلوغ دچار اختلالات جنسی می شوند. آسیب های جنسی می بینند. ⭕️یعنی از هر ده پسر، قطعا نه نفر درگیر این مشکلات هستند‼️ 🔸در فرهنگ دینی ما اختلالات جنسی از جنس گناهان کبیره است. 🔺لذا باید با دقت نظری عواملش را شناسایی کنیم و راه های پیشگیری اختلالات جنسی مطرح کنیم. ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
. خدا کند که بیایم دوباره پا بوست خدا کند که نمیرم در آرزوی حرم . ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا