❣اوج عِشق را
می خواهم در آغوشت ببينم
نشانم بده
بگشای دستانی را
که دوست داشتن از آن می بارد...💕
#خاصترین_مخاطب_خاص_قلبم
#دورت_بگردم
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید رضی!❤️🩹
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
AUD-20220115-WA0008.mp3
7.3M
مندلمبارونُمیخواد...❤️
#دلتنگی
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹فصل ۱۳
🍃برگ ۵۲
کشیش فنجان قهوه را به دست گرفت، جرعهای نوشید و گفت:《 مشکلات کوچکی پیش آمده که باید هرچه زودتر به مسکو برگردم .البته از این بابت ناراحت نیستم. چیزی که فکرم را مشغول کرده، علی است؛ از خودم میپرسم چرا این همه دیر ؟من اگر در سنین جوانی با علی آشنا میشدم و او را سرمشق زندگی خود قرار میدادم شاید سرنوشت من و صدها مستمعی که پای موعظههای من نشستندفرق میکرد.》
جرج تبسمی کرد و گفت:《 البته حرفتان درست است پدر! اما چندان مطمئن نباش که با شناخت علی الزاماً سرنوشتتان تغییر میکرد... حالا هم دیر نشده است .》
کشیش گفت:《 علی در دوران خلافت ۵ سالهاش، زندگی پرتلاطمی داشت. به نظر من او برای حفظ قدرت و حکومتش تلاش زیادی نکرد. از اصول و باورهای دینی اش فاصله نگرفت تا مثل هر حاکم دیگری، بخواهد مدت بیشتری حکومت کند. حتی بعد از مرگ پیامبر اسلام، از حق حکومت که به او تعلق داشت،گذشت و با آنهایی که حکومتش را غصب کرده بودند از در مماشات برآمد و به آنها در شیوه حکومتداری یاری رساند .سوال من این است:《 اگر حکومت برای بقا وگسترش و حفظ دین لازم بود، چرا علی حکومتش را عین دین و دیانتش حفظ نکرد؟ او انگار حکومت را به هر قیمتی نمیخواست و داشتن حکومت را جزء اصول دینش نمیدانست. 》
جرج گفت:《 سوال بسیار خوبی پرسیدی. من در کتاب خودم نیز نوشتهام که حکومت از نظر علی بن ابیطالب حقی نبود که خداوند آن را به یکی از افراد بشر ببخشد و تا روزی که او بخواهد همچنان در آن مقام باقی بماند.همانطور که خلاف آن را بعدها در دوران سلطنت بنی امیه و بنی عباس دیدیم و چنان که در قرون وسطی در اروپا نیز چنین بوده؛
حاکمان ظالم حکومت را به هر قیمتی حق خود میدانند. حقی که خدا و دین به آنها داده است و کسی نمیتواند آن را ساقط کند .در حالی که علی میگوید:《 اگر تو را به ولایت انتخاب کردند و همه در آن اتفاق نمودند، به کار آنها رسیدگی کن و اگر اختلاف کردند، آنان را به حال خود واگذار.》
علی باز در همین زمینه در خطبه بیعت میگوید :《ای مردم! من فردی از شما هستم ؛سود و زیان شما ،سود و زیان من هم است و حق را هیچ چیزی نمیتواند از بین ببرد. ای مردم! به خدا سوگند من شما را به طاعتی ترغیب نمیکنم مگر آنکه نخست خودم به آن عمل کنم و از هیچ زشتی و گناهی شما را نهی نمیکنم مگر آنکه پیش از شما،خودم از آن دوری مینمایم. 》
حکومت از نظر علی داشتن یک قدرت نیست؛ حتی قدرتی که بتواند با آن دین خدا را گسترش دهد. حکومت از نظر علی گرفتن داد توده از گروه ستمگر و تجاوزکار است. حکومت با دوستی و رفاقت و خویشی و نزدیکی پابرجا نمیشود و علی از این منطق در فهم خلافت تعجب میکند و سخنی کوتاه، رسا و عمیق میگوید که گویی جرقه عقل و ندای روح بلند اوست که میگوید:《 شگفتا!آیا خلافت و حکومت به رفاقت و قرابت بستگی دارد؟》
حکومت از نظر علی به زور و غلبه مادی هم بستگی ندارد که تودههای مردم را با شمشیر و آتش و گرفتن مال و نان و ریختن خون و به زندان افکندن و شکنجه ،مطیع و فرمانبردار کنند و از سویی،حکومت در نظر علی، غلبه معنوی هم نبود که تودهها از بیم یا امید ،از ترس یا آرزویی به امر حاکم گردن نهند.
حکومت از نظر وی آن بود که وجدان فردی و اجتماعی و انسانی را مورد توجه قرار دهد و به رعایت خیر و صلاح متوجه سازد. سپس جامعه و مردم را ناظر اعمال خود بداند که کارها را ببینند و داوری کنند و به نفع یا به ضرر کارهای او رأی دهند و اعمال اورا تصویب یا رد کنند.
حکومت از نظر علی آن نبود که حاکم وقتی بر مسند قدرت نشست و استقرار یافت استبداد رای و خودکامگی را پیشه کند .به تعبیر علی، مردم حق دارند از حاکم بخواهند که:《 هیچ رازی را از آنها پنهان نکند و هیچ کاری را بدون اطلاع و رضایت مردم انجام ندهد مگر آنکه پنهان داشتن آن کار و آن راز تا مدتی، بالذات،به مصلحت همگان باشد.》
علی در شیوه حکومت داری، معتقد بود که بر حاکم واجب و لازم است که از همهی آرا و افکار استقبال کند. به نظرات مخالفان احترام بگذارد، با آنها بنشیند و به سخنانشان گوش دهد. او میگوید:《 هر کس که به همه آرا توجه کند، موارد اشتباه را در مییابد.》پس توجه به افکار و نظرات توده ی مردم، ضرورتی است که حاکم در امر حکومتش از آن بهرهمند میشود. من در طول تاریخ و در عصر حاضر، هیچ حاکمی را ندیدم که مبنای حکومتش را مثل علی به خواست مردم قرار داده باشد. به عقیده من علی پایهگذار جمهوریت واقعی بود .علی میگوید:《 دلهای مردم گنجینههای حاکم است؛ هرگونه عدل یا ظلمی را که در آنها بگذارد ،همان را باز خواهد یافت.》
به همین دلیل بود که علی رغبتی به حکومت داری نداشت و وقتی هم به حکومت رسید، تنها حاکمی بود که از مردمش میخواهد و به آنها هشدار میدهد که از هیأت حاکمه ی خود حساب پس بگیرند و به کارهای آنان نظارت کنند. او حاکمان را خدمت گزاران مردم میداند و خطاب به مردم میگوید:《 آیا به خشم نمیآیید و انتقام نمیگیرید که ابلهان به شما حکومت کنند؟پس همگی به ذلت و خواری خواهید افتاد و به نابودی محکوم خواهید شد.》
کشیش همانطور که فنجان قهوه در دستش بود پرسید اگر داشتن حکومت دینی به معنای بقای دین نیست پس چرا حاکمان دینی پس از علی اصرار به استقرار حکومت دین داشتند و حکومت را لازمهی دین میدانستند؟ مثل بنی امیه، بنی عباس که مدعی بودند نابودی حکومتشان مساوی نابودی دین است.》
جرج پاسخ داد :《کافی است برخی از افکار آنها را در برابر افکار و سخنان علی قرار بدهی ؛خواهی دید که بنی امیه و بنی عباس دروغ میگویند .آنها حکومت را برای دنیای خودشان میخواستند و به دین تمسک میجستند. دین بهانهای بود تا حکومت کنند. دین را در خدمت قدرت خود میخواستند، نه حکومت را در خدمت دین. اگر لازمهی بقای دین حکومت بود، پس باید همه پیامبران الهی الزاماً دارای حکومت میبودند. و از ادیانی که حکومتی نداشتند، نباید نشانی باقی میماند.
حکومت از نظر علی، ابزار و وسیله بود نه اصل دین؛ وسیلهای در خدمت دین و برای خدمت به مردم. اگر شرایط برای ایجاد حکومت نباشد، دین هرگز نیست و نابودنمیگردد.》
کشیش گفت :《پس به همین دلیل بود که علی به فکر حفظ حکومت به هر قیمتی نبود. او میتوانست برای رسیدن به عدل و قسط مورد نظرش، کمی از چاشنی استبداد استفاده کند ؛کاری که انقلابیون در انقلاب کبیر فرانسه انجام دادند.》
جرج انگشت اشارهاش را به طرف کشیش گرفت و گفت:《 به نکتهی بسیار زیبایی اشاره کردید پدر. من درباره انقلاب فرانسه ،مبانی حقوق بشری آن در مقایسه با دیدگاههای علی درباره حقوق بشر، در کتابم مفصل سخن گفتهام. می توان
مقایسه ای داشت از حکومتی که علی به وسیله مردم به خلافت رسید ،با انقلاب بزرگ فرانسه که با تدوین اعلامیهی حقوق بشر و قانون اساسی اش، بعدها الگوی بسیاری از انقلابها و آزادیخواهی ها شد.
حتما خواندهای که علی با رسیدن به حکومت ،هرگز مخالفانش را قلع و قمع نکرد .با اینکه میدانست برخی از مخالفانش در مدینه و مکه علیه او مشغول توطئه اند، هرگز مأمورانش را به سراغ آنها نفرستاد و هستههای توطئه را نابود نکرد.همیشه میگفت من قصاص قبل از جنایت نمیکنم. علی این شیوه حکومتداری و بردباری را از محمد آموخت ؛محمد نیز بعد از اینکه مکه را فتح کرد به هیچ یک از دشمنانش آسیب نرساند و آنها را از دم تیغ نگذراند.
کسی چون ابوسفیان رهبر بت پرستان و مخالفان که بارها با او جنگیده و بهترین یارانش را کشته بود، در گسترهی بخشش و عفو محمد قرار گرفت، اما در انقلاب فرانسه که میگویند بزرگترین انقلاب بشر دوستانه و دموکراتیک در جهان است چه گذشت؟
《لیلیان براگدون》 در کتاب خود مینویسد:《 پس از محو سلطنت و استقرار جمهوریت، شاه و ملکه، خواهر شاه و بسیاری از وزرا و بستگان خانوادهی سلطنتی، به جرم خیانت، محکوم و با گیوتین سر بریده شدند.متعاقباً هزاران تن از مظنونین یا هواداران سلطنت به قتل رسیدند.》🍂
#قصه_شب
#قدیس
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫بار الها
🌺تنهاکوچه ای
💫که بن بست نيست
🌺کوچه يادتوست
💫ازتو خالصانه ميخواهم
🌺که دوستان
💫خوبم وهيچ انسانی
🌺درکوچه پس کوچه هاي
💫زندگی اسيروگرفتار
🌺هيچ بن بستی نگردد
💫شبتون بخیر
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
❣دل من خستہ شده... ناز
ڪشیدن بلدی؟!
از زبان و دل من، راز ڪشیدن بلدی؟!
غزلے تازہ بگو! شاد بگو! شاد بگو!
روے لبخند غمم ساز ڪشیدن بلدی؟!💕
#او_بخواند
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
معجزه یعنی..!
دست های گرم
تو،
گِره شود
میانِ
شب های سرد
من..💕
شبت لبریز از عشق ❤️
#نگارم
#دوستت_دارم
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7