eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
13 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹مهدویت 🔸رمز نجات ... 🔻امام صادق علیه‌السلام: کسانی اهل نجات‌اند که ظهور را نزدیک بدانند و برای تعجیل آن دعا کنند. 📚 الغيبة للنعماني، ص۱۹۶. 👈علامه مجلسی در شرح کلمه «مقرِّبون» می‌نویسد: یعنی کسانی که می‌گویند فرج نزدیک است و به نزدیک بودن ظهور امیدوارند یا برای نزدیک شدن ظهور دعا می‌کنند. 📚بحارالأنوار، ج‏۵۲، ص۱۳۸. موید این مطلب، فرمایش مشهور امام عسکری علیه‌السلام است که: در دوران غیبت تنها کسانی نجات خواهند یافت که خدا به آنها توفیق دعا برای تعجیل فرج بدهد.🖤 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🏴 مهدویت ⭕️ غریب یعنی چه 🔰 برای غریب سه معنی ذکر شده است: 1⃣کسی که از وطنش دور است.(۱) 2⃣فرد تنهایی که هیچکدام از خانواده و دوستانش نزد او نیستند.(۲) 3⃣کسی که یار و یاوری ندارد.(۳) 🌼 همه ی معصومین غریب هستند؛ 🌸 اما بین آنها سه امام به صفت غریب توصیف شده اند: 💖امام حسین (علیه السلام ) 💖امام رضا (علیه السلام) 💖امام زمان (عجل الله) ☘ از بین سه امام غریب هم حضرت حجه ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف به خاطر طولانی بودن دوران غربت؛ زندگی مخفیانه؛ کمی یاران و تقسیم میراثش درحالی که زنده هستند؛ از همه غریب تر هستند.🖤 🌷 تا جایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام فرموده اند: 🍃 مهدی آواره و رانده شده و بی کس و تنهاست. (۴) 📚منبع: (۱):لسان العرب ذیل واژه ی غریب (۲):بحار الانوار ج۸ ص۱۲ (۳):مکیال ج۱ ص۱۶۵ (۴):کمال الدین ج۱باب۲۶ح۱۳ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨صلوات با عجل فرجهم، بهترین کار خیر ❤️امام رضا علیه‌السلام: 🔸 در لحظات شبانه روز زیاد صلوات بفرستید و زیاد برای مردان و زنان مومن دعا کنید که صلوات بهترین کار خیر است 🔹وَ أَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ  وَ الدُّعَاءِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْبِرِّ 📚 فقه‌الرضا عليه‌السلام، ص: ۳۳۹. https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡•• محتشم‌ شعری دگر ازجنسِ‌ عاشــــــورا بساز فاطمیه شورشی دیگر به خلق عالم است..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🏴زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة..‎ ‌‌‌‌‌‌‌🖤 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
InShot_20241115_172704364.mp3
13.11M
ا﷽ 🍃گرگی مکار🐺 ༺◍⃟✨჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: به هر کسی اعتماد نکنیم https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹فصل دوم 🍃برگ نوزدهم عمرو با خشم پرسید: 《 او خبری از ما به نعمان داده ؟》 مختار گفت:《 نه ! اما او را سرزنش کرده است.》 شبث گفت:《 اگر حسین بن علی زودتر پاسخ نامه‌ها را ندهد، بیم آن را دارم که کار از دستمان خارج شود و یزید بر کوفه مسلط گردد.آن وقت روزگار بر کسانی که به حسین نامه نوشته‌اند ،سیاه خواهد شد.》 عمرو گفت:《 حسین بن علی یا با یزید بیعت می‌کند یا نمی‌کند. اگر بیعت نکند که راهی جز پیوستن به کوفیان ندارد و اگر بیعت کند ،پیمانی با یزید خواهد بست تا حقوق کوفیان نیز محفوظ بماند. در هر صورت پیروزی از آن ماست.》 در همین حال نعمان بن بشیر وارد مسجد شد. جماعت برخاستند. نعمان در جایگاه پیش نماز ایستاد. عمرو بن حجاج و مختار و شبث نیز به او اقتدا کردند. ربیع در حیاط خانه‌ی خود تنها بر سکویی نشسته و در خود فرو رفته بود. ام ربیع از خانه بیرون آمد و از دیدن ربیع اندوهناک و آرام به او نزدیک شد و کنارش نشست. ربیع نگاهی به مادر انداخت و دوباره در خود فرو رفت.گفت: 《هیچ وقت فکر نمی‌کردم دنیا به این فراخی، این چنین برایم تنگ شود.》 مادر گفت :《`تا وقتی چاره‌ی کار را در انتقام ببینی، هرگز دلت آرام نخواهد گرفت.》 《و اگر از خون پدرم هم بگذرم ،باز دلم آرام نخواهد گرفت. اما تو تنها به خود می‌اندیشی !مرگ پدر را فراموش کرده‌ای و می‌خواهی مرا آرام کنی تا جانم را حفظ کرده باشی! ولی من برای ریختن خون قاتلان پدرم، از مرگ هراسی ندارم.》 بلند شد و در حیاط قدم زدم. ام ربیع گفت: 《 پدرت در دفاع از علی کشته شد و تو اگر در دفاع از فرزند علی کشته شوی، من باکی ندارم؛ اما در انتقام از خون پدرت، هرگز تو را یاری نمی‌کنم.》 ربیع که برای نخستین بار این سخن را از مادر می‌شنید، جا خورد و ایستاد .گفت: 《 تو چه می‌گویی!؟》 ام ربیع بر خاست و در چشم‌های ربیع خیره شد. گفت: 《 علی بن ابیطالب داماد پیامبر بود و اولین مسلمان که هرگز از پیامبر دست برنداشت.او نزدیک‌ترین فرد به پیامبر بود و هرگز سنت رسول خدا را ترک نکرد. وقتی معاویه با نیرنگ و فریب، همین کوفیان را از گرد علی پراکند و سلطنت خویش را محکم کرد ،دیگر از سنت رسول خدا و قرآن، جز نامی باقی نماند.حالا که کوفیان به خود آمده‌اند و فرزند علی را طلب کرده‌اند، از تو می‌خواهم راهی را انتخاب کنی که هم رضای خداوند در آن است، هم خشنودی پدرت که جان خویش را در آن راه گذاشت.》 ربیع گویی هنوز سخنان مادر را در نمی‌یافت. گفت: 《 این‌ها حرف‌های تازه‌ای است که از تو می‌شنوم.》 《 تاکنون سکوت می‌کردم، چون حسین بن علی سکوت کرده بود .اگر پدرت زنده بود، به راهی می‌رفت که حسین بن علی می‌رود.》 ربیع اندیشید .گفت: 《 اگر حسین بن علی_ آنگونه که عبدالله می‌گوید_ پاسخی به نامه‌های کوفیان ندهد ؟!》 《اگر حتی یک پیرزن یهودی در آن سوی مرزهای اسلامی به حسین نامه بنویسد و از او داد بخواهد ،حسین دریاری او لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد.》 در مسجد کوچک بنی کلب نماز پایان یافته و عبدالاعلی که پیش نماز بود ،بعد از سلام نماز، برخاست و رو به مردم ایستاد تا خطبه بخواند. در همین حال، زبیر بن یحیی برخاست. گفت: 《 ای شیخ پیش از آنکه خطبه بخوانی و مردم را به خدا فراخوانی ،داد مرا بستان!》 جماعت با تعجب به او نگاه کردند. عبدالاعلی به کنایه لبخند زد و گفت: 《 همه از تو نزد من داد می‌خواهند.》 جماعت خندیدند و عبدالاعلی که در نگاه زبیر دلگیری را دید، گفت: 《 حالا این چه کسی است که تو را این چنین برآشفته که نزد من داد می‌خواهی؟!》 زبیر گفت:《ربیع بن عباس !امروز همه‌ی شاهدان دیدند که او در بازار با من چه کرد. وقتی تو از کار جوانان غافل شوی، جز این نیست که حرمت شیوخ را زیر پا نهند.》 همهمه میان جماعت در گرفت. عبدالاعلی آنان را با اشاره‌ی دست به سکوت فراخواند. بعد گفت: 《صبر کنید ببینم!اگر کسی پیمان بنی کلب با بنی امیه را بشکند و به خلیفه‌ی مسلمانان ناسزا بگوید،حکمش چیست؟》 بشیر آهنگر برخاست. گفت: 《این چه حرفی است زبیر؟!...آنچه من دیدم،این بود که ربیع می‌خواست مال خود را به تو بفروشد و تو می‌خواستی بهای کمی به او بدهی که برآشفت؛ چه ربطی به خلیفه‌ی مسلمانان دارد؟!》 زبیر گفت:《وقتی میگویم،همه غافلیم برای همین است!جز این است که پیمان شکن جان و مالش بر شیخ بنی کلب حلال می‌شود؟》 دوباره همهمه در گرفت. عبدالاعلی از زبیر پرسید: 《زبیر گفت:《عباس...!او در مکه نمرد، در شام کشته شد. چون به معاویه ناسزا گفت و پیمان ما را با بنی امیه زیر پا نهاد. شامیان نیز او را کشتند.》 سکوت مسجد را فرا گرفت. بشیر نیز خاموش نشست. عبدالاعلی گفت: 《اگر چنین بود،خلیفه پیکی می‌فرستاد و مرا از این کار باخبر می‌ساخت. 🍂 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7