یکی می آید ماساژت بدهد، بدون این که از او بخواهی، مانند یک پرستار با تو رفتار میکنند و خستگی را از پاهای خستهات میزداید!
حس میکنم چقدر محترم شدهام!
چقدر زائر حسین علیهالسّلام بودن من را بالا برده است!
همه میخواهند به تو خدمتی بکنند!
زائر که باشی شرمنده میشوی از این همه محبّت و میمانی از آن چه دارد در این نقطه از عالم رخ میدهد!
ماساژ که تمام میشود میگوید مزدم را بده!
وبدون معطّلی و با لبخند، مزدش را صد صلوات با "عجّل فرجهم" به نیّت فرج آقا امام زمان علیهالسّلام اعلام میکند!
eitaa.com/banoyealam
یک عده منتظر نشستهاند تا کفشهایت را واکس بزنند.
نزدیکشان میشوم،
یکیشان میگوید:
«با خودت عهد کن با همین کفشها به پیشواز حجة بن الحسن علیهالسّلام بروی!»
و
بلافاصله شروع میکند به واکس زدن و مثل ابر بهار اشک میریزد!
eitaa.com/banoyealam
مزهی این چای را در هیچ جای عالم پیدا نمیکنی!
رنگ ارادت دارد و طعم شیرین عشق به سیّدالشهدا علیهالسلام!
چشمان با محبّت این میزبانان که ملتمسانه میخواهند با این چای، خستگی از جسم و جان برگیری، متوقفت میکند.
انگار لبخند هر زائر، خستگی را از آنان میگیرد که روزهاست پای آتش محبّت حسین علیهالسّلام ایستادهاند و چای عشق، دم میکنند،
در این وانفسای گرمای عراق ....
نوش جانت زائر!
eitaa.com/banoyealam
11.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به آن ها که قدم هایشان، از دل هایشان ، جا ماند ...
eitaa.com/banoyealam
4_5933595489491487114.mp3
5.82M
۶٠٣٧٩٩٧٧۵٠٠٠٣٨٠٩ بنام بانوی عالمین
eitaa.com/banoyealam