اما حال من با خوندن این روایت خیلی منقلب شده
شرمنده خدا میشم
وقتی با اینهمه عشق و عاشقی تمام داره با من، بنده رو سیاه حرف میزنه
خدا به سخائیل میگه گواه باش که من از بنده هام راضی ام✅
اینکه در نماز میگیم اشهد ان لا اله الا الله یعنی من هییچ معشوقی جز خدا ندارم
وقتی هم به قلبم رجوع میکنم میبینم که از هرچیزی بالاترین کمال رو میخوام،وبالاترین کمال هم خداست
ولی خدایاخودت میدونی اونموقعیم که درگیر گناهام بودم لحظه ای از یادت غافل نبودم😭
خدایا اگه بلد نیستم باهات درد ودل کنم برا اینه که باهات انس نگرفتم که بتونم ساعتها باهات حرف داشته باشم
اون موقعی که با معشوق های زمینی خودم خلوت میکنم با اوناخیلی حرف دارم، ساعتها میتونم باهاشون حرف بزنم😭
باخونم،با اتومبیلم،بابچم،با همسرم،باپولام خوب صحبت میکنما😓
ولی وقتی به تو میرسم از بس ی عمر فرار کردم حرفام زود تموم میشه😞
سجده ای عظیم....
برای نعمتی عظیم... بر من واجب است...قربه الی الله...
هنوز هم می شود سر بر سجده گذاشت و نوای "الهی و ربی من لی غیرک"را در این هجوم ثانیه ها تکرار کرد...
زیرا که هنوز هم تو همان خدایی، خدایی که لحظه ای از حالم بر تو پنهان نیست...
خدایا این بنده ات را می بینی؟ جز دستگیری تو نه کسی می تواند دلش را آرام کند و نه کسی می تواند گوشه ای از نیازش را برطرف کند...
تو حواست به من هست؛ پس دلم را زنده کن به یادت، عشق تو زیباترین نیاز من است...