از زندان هارون تا زندان غیبت، فاصله ای جز جهل و ضعف شیعه نیست.زندان و غریبی امام، معنایی نداشت، اگر ما شیعیان امام شناس بودیم. نگوییم چقدر غیبتش طولانی شد؛ بگوییم: خدایا چقدر آدم شدنمان طول کشید...
4_5836805631222221266.mp3
1.12M
او در زندان غربت و آخرین فرزندش، در زندان غیبت!خدایا! به غربت پدر، بر غیبت فرزندش خاتمه عنایت بفرما...
eitaa.com/banoyealam
ای کاش امروز که رفقای امام زمانی هشدار میدهند و همه را به دعا برای فرج دعوت میکنند کسی جدی بگیره تا فردا حسرت نخوریم
حالا که سیلِ مصیبت به راه افتاده، ما هم سیل اشک و سیل دعا به راه بیندازیم بیاییم با سیل اشک بر حسین و سیل دعا برای فرج، سد غیبت را بشکنیم اگر پیشدستی نکنیم سیل بلاها، بنیان ما را نابود خواهد کردخدا آن روز را نیاورد
یا صاحب الزمان این روزها بر ایران سخت میگـذرد...میدانم صـدای همه آنان که مُضطرّ و نالان صدایَت میزدند راشنیدی...میدانم میبینی بر سرزمینَت چه میگذرد.مـولای مهـربانِمان نگاهت را از ما برنگـردان. در میان امواج خـروشانِ بلایای روزگـار،به سـاحلِ اَمن تو امیدواریـم.تو دسـتانِمان را بگیر،که نجـاتدهندهای جُز تو نداریم.
شهادت مظلومانه حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام را خدمت امام زمان علیه السلام و دوستدارانشان تسلیت عرض می نماییم.
اللهم صل على موسی بن جعفر، الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ. سلام بر امامی که در عمق زندانها وتاریکیهای سیاهچالها، شکنجه شد
ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ(در حالی که ساقهای پایش با حلقههای زنجیر کوبیده شده بود) ، وَالْجِنازَةِ الْمُنَادى عَلَیْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ(و جنازهای که خوار و سبک شمرده شد)
به اباالفضل العباس، «بابالحوائج»، گفته میشه، به امام موسی بن جعفر (ع) هم بابالحوائج گفته میشه. چه شباهتی بین این دو بابالحوائج هست؟
شاید یکی از وجوه شباهت این باشه که هیچ کسی از ابالفضل العباس، انتظار نداشت که کنار نهر علقمه برود و دستخالی برگرد
اهل خیام اینقدر امید بستند، اینقدر دل بستند به اینکه عمو عباس آب برایشان بیاورد
از کجا میگویید که بچهها، خیلی امید بسته بودند؟ این امیدواری بالا را، از کلمات اباعبدالله الحسین (ع) کنار بدن عباس میفهمیم که فرمود: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی» یعنی آلان کمرم شکست. «وَ قَلَّتْ حِیلَتِی وَ انقَطَعَ رَجَاِئی
عباس من! چارهام کم شد و امیدم ناامید شد. چرا عباس بابالحوائج است؟ شاید یک دلیلش این باشه، کسی که کارهای زیادی از دستش برمیآمد، یکدفعۀ هیچ کاری نتوانست انجام بدهد
عباس، دلشکستگیاش را با خودش برد نزد پروردگار عالم. گویا خداوند متعال بفرماید عباس من! دیگر هرچی تو بخواهی، همون انجام میشه
امام موسی بن جعفر (ع) هم بنا بود خیلی کارها از دستش بربیاید، اما سالها از این زندان به آن زندان، اینجا مصیبت هولناکتره.
دشمن سفاک هرچه حضرت را تازیانه زد تا بلکه حضرت بهطور طبیعی از دنیا بروند، نشد. بدترین جا را برای زندانی کردن حضرت را انتخاب کردند
دیدند آقا همینطوری به صورت طبیعی از دنیا نمیروند. آخرسر حضرت را مسموم کردند. سم در جان حضرت اثر گذاشت و در گوشۀ غربت جان دادند
کسی که هزاران عالِم در بیرون زندان، منتظر استفاده از وجود نازنینش بودند، حالا اینطور غریبانه جان میدهد. هارون همه را فریب داده و گفته بود ایشان مهمان ما هستند تا هیچکس فکر قیام هم نکند.
بعد سندی بن شاهک ظالم باید بیاید بالای سر امام غریب ما، با طعنه و کنایه و تمسخر بگوید: «میخواهی پول بدهم برایت کفن بخرند و بیاورند؟!
آقا موسی بن جعفر (ع) با نهایت بزرگواری بفرمایند: «ما بهترین پولهای خودمان را برای کفن کنار گذاشتهایم؛ از تو کفن قبول کنم؟