زهیر هنگام پیوستن به امام خطاب به همراهانش گفت : هر كه دوستدار شهادت است همراه من بیاید و گرنه برود ، این آخرین دیدار من با شماست. به همسرش گفت تو آزادی. از قرائن پیداست كه همسرش با او همسفر شده است یا با فاصله ای اندك از رزمگاه بوده است.
زیرا در گزارش شهادت زهیر نوشته اند كه پس از شهادت وی، همسر او دهلم به غلامش گفت : این كفن را بگیر و ببر و مولایت را دفن كن. غلام می رود اما با دیدن بدن امام ، كفن را بر او می پوشاند و باز می گردد. دلهم وی را می ستاید و آفرین می گوید و كفنی دیگر برای همسرش تدارك می بیند.
در روز عاشورا این یار پاك باز به نصیحت سپاه عمر سعد پرداخت ناسزایش گفتند
دیگر بار موعظه كرد. شمر به سوی او تیر انداخت و زهیر تیر و سخنان ناروای شمر را پاسخی سزاوار داد.
آنچه را كه می توان آموخت : امر به معروف را نباید هیچ گاه فراموش كرد و مسلمانان نباید در ارشاد و دعوت دیگران به حق و حقیقت كوتاهی كنند و همواره باید در تلاش باشند كه بر حامیان حق و حقیقت بیفزایند
و پس از نماز در نبردی دلیرانه و كشتن 120 نفر از سپاه دشمن به دست كثیربن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی به شهادت رسید.
پس از شهادت زهیر ، امام در كنار تن خونینش گفت : "لا یَبعدَنّکَ اللهُ یا زُهیر، و لَعَنَ اللهُ قاتلیکَ، لعنَ الّذینَ مُسِخوا قِردةً و خَنازیرَ " (خداوند تو را از رحمت خود دور نسازد، خداوند کشندگان تو را لعنت کند،(چون بنی اسرائیل) که به شکل بوزینهگان و خوکان درآمدند. )
درسی كه می توان آموخت : ما انسان ها باید دلیریت و شجاعت و جوان مردی و دفاع از حق و حقیقت را از زهیر بیاموزیم كه این گونه به یاران امام حسین (ع) پیوست و جان خود را در راه دفاع از حق فدا كرد باید بیاموزیم كه همواره باید از حق دفاع كنیم و نگذاریم دشمنانمان بر ما چیره شوند.