گفتم بذار امشب برم براش گريه كنم آقا جان امشب اومدم يه ذره آرومت كنم اومدم با گريه هات گريه كنم،
۱۴ آبان ۱۳۹۸
ديديد آدم بعضي وقت ها ميره جايي عزاي كسي به اون باز مونده چي ميگه اول حرفي كه مي زني ميگي،غم ِآخرت باشه آقا جان خيالت راحت ديگه اين غم ِآخر شماست
۱۴ آبان ۱۳۹۸
آقا مارو هم توي غمت شريك كن، آقاجان ماروهم صدا زدي براي پدرت گريه كنيم،آي سامرا رفته ها،اگه ديدي گوشه چشمت خيس شد بدون دارند راهت ميدن توي حرم،اونايي كه دلتون داره پر ميزنه
۱۴ آبان ۱۳۹۸
السلام عليك يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
eitaa.com/banoyealam
۱۴ آبان ۱۳۹۸
امشب ما رو زائرِ خودت حساب کن ... دلم برایِ سامرا تنگ شده ... آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله ... اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد ...
۱۴ آبان ۱۳۹۸
۱۴ آبان ۱۳۹۸
۱۴ آبان ۱۳۹۸
۱۴ آبان ۱۳۹۸
۱۴ آبان ۱۳۹۸
شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ...
۱۴ آبان ۱۳۹۸
براش ظرفِ آب آوردن آقایِ ما تشنه شد ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقد دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ...
۱۴ آبان ۱۳۹۸
ظرف رو رویِ زمین گذاشت خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ سر به سجده گذاشته صداش بزن ...
۱۴ آبان ۱۳۹۸