بعد تو وارث داغ در و ديوار شديم
در نديديم ولي زخمي مسمار شديم
عمه تا شام پرستار تب طفلان بود
او كه تب كرد دوباره همه بيمار شديم
دم دروازه تب عمه ما بالا رفت
وقتي انگشت نماي همه انظار شديم
ما كه جبرييل به خلوتگه مان راه نداشت
بعد تو راهي هر كوچه و بازار شديم
ما كه شب با تشر زجر و سنان خوابيديم
صبحها با لگد حرمله بيدار شديم
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 بعد تو وارث داغ در و دیوار شدیم...
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
با اینکه سنگ خوردم
سنگ تو رو به سینه زدم
با سرِ پر از خون اومدی
با یه دلِ پرخون اومدم؛
استقبالت
بابایی بگو خوبه حالت؟
چقده من این چندروز گشتم دنبالت
نصف جون شدم، آخه این رسمِشه
بعد رفتنت، سرم تیر میکِشه
میزنن منو، میگن این حقّشه
دیگه بی من نرو باشه، دیگه تنهام نذار باشه
بغلم کن بازم بابا، حتی واسه یه بار باشه
.............................
خوب شد که برگشتی
دوباره روی پات میشینم
دوباره منو ناز میکنی
نکنه دارم خواب میبینم
نه؛ بیدارم
اومده کنار من یارم
دخترای شامی دیدید بابا دارم
با سر اومدی، سروسامون من
پا گذاشتی رو، چشِ پرخون من
روی خاک نَشین، پاشو مهمون من
بابا دستای من حتی، اگه زخم از طناب باشه
روی نیزه نخوابیدی، روی دستم بخواب باشه
شاعر : حمید رمی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 با اینکه سنگ خوردم
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#زمینه
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
سلام اولا او قیزا ، یوللار اوسته آغلاردی
ایاق لارین یاراسی، معجریله باقلاردی
سلام اولا او قیزا، خیمه لر یانان ساعت
اولوبدی اکبر آلان گوشوارهسی غارت
سلام اولا یوزونه، گوز یاشی آخان بالایا
دینده سیلی دونوب علقمه باخان بالایا
سلام اولا هامینین مشکیلین آچان بالایا
ایاخ یالین باش آچیخ، چوللره قاجان بالایا
شاعر : حاج علیرضا امامی اردبیلی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 سلام اولا او قیزا...
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور_ترکی
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
ای یوسفیم بابا، کنعانه گلمیشن
من جانه گلمیشم ، سن جانه گلمیشن
یارالی جان یارالی جانان
نیه سوزور قان یارالی لب لردن
نچه گوندو که سن گدوبسن
خبر یوخومدی علی اکبر دن
گل یارالی بابا قدمین قوی گوزوم اوسته
یوللارین یورقونی،پوزقونی یات دیزیم اوسته
(ای گل آل الله، ثارالله، یا ابالمظلوم۳)
........................
بال و پریم گدوب، بال و پرین گدوب
چادر سریم گدوب، تاج سرین گدوب
هم اصغریم گدوب هم اکبریم گدوب
بابا اشیدمیشم، انگشترین گدوب
عموم عباس تا که یخیلدی
قزین رقیه بابا تالان اولدی
عمومون قوللاری دوشننن
منیم ده عمروم، بابا یالان اولدی
گتمه گتسن منی اوزوننن آپار باباجان
یورولموشام منی بو یردن قوتار باباجان
(ای گل آل الله، ثارالله، یا ابالمظلوم۳)
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 ای یوسفیم بابا کنعانه گلمیشن...
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#واحد_ترکی
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
عطر تو باز در همه ی شهر می وزد
تا گرد پرچم تو بیایند خوب و بد
فهمیده ایم از همه ی اقوال مستند
هرجا گره به کار بیوفتد تویی مدد
ما ملت امام حسینیم تا ابد
ای از زمان فراتر و الگوی هر ملل
در اسم تو حلاوت احلا من العسل
آتشفشان عشق تو داغ است و بی بدل
با هرکه دشمن است بگویید از ازل
ما ملت امام حسینیم تا ابد
ای پرچمت همیشه و هرجا در احتزاز
از خون پاک توست که شد شیعه پیشتاز
تو سربلند و پیرو تو هست سرفراز
هرجای این جهان پر از قصه ایم و باز
ما ملت امام حسینیم تا ابد
تا اربعین هوای دلم غرق کربلاست
آن موکبی که می بردم سویتان کجاست
هر خانه ای برای تو یک تکیه ی عزاست
از هر طرف که می نگرم خیمه ات بپاست
ما ملت امام حسینیم تا ابد
مداح روضه های تو هستیم دم به دم
همراه با کتیبه ی مانای محتشم
با طوق و نخل و طبل عزا، پرچم و علم
صد بار گفته ایم و بگوییم و باز هم
ما ملت امام حسینیم تا ابد
نام تو تا همیشه ی تاریخ مستدام
عالم کند به محضر تو عرض احترام
خواهد رسید صبح فرج روز انتقام
شکر خدا که پای تو هستیم یک کلام
ما ملت امام حسینیم والسلام
شاعر : محمد غفاری
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 عطر تو باز در همه ی شهر می وزد...
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#واحد
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
عرشیان فهم نکردند بلندای تو را
افقی درک نکرد آخر دنیای تو را
راستی، با تو چه شد؟ هیچ کتابی ننوشت
حل نکرد این همه تاریخ معمای تو را
کم نبودند کسانی که نصحیت کردند
وانهادند به تو مکتب و معنای تو را
خودشان در دل دیروز فراموش شدند
خورده بودند ولی غصهٔ فردای تو را
عرفه عاقبتت را به همه فهماندی
که شنیدند همه اشهد اعضای تو را
کربلا گوشهای از معنی نجوایت شد
بوسه زد نیزه و شمشیر سراپای تو را
کاش چون عاقبتت، عاقبت ما باشد
آرزو کرده دلم رؤیت رویای تو را
من مگر با نفس تو به سعادت برسم
من سعیدم چو کنارت به شهادت برسم
مادرم تا بشوم پای رکاب تو شهید
نام من را به همین عشق نهادهاست سعید
چیست این عشق، تبش اینهمه دامنگیر است
خانمانسوز بلایی است که در تقدیر است
روز اول پی تو دیده گشودم انگار
سالها بود به دنبال تو بودم انگار
مردم کوفه که هنگامهٔ دعوت کردند
همه با نامه به تو عرض ارادت کردند
من به شوق تو شدم نامهرسان کوفه
نگران بودم از فتنهگران کوفه
گفتم این راه که خون میچکد از جریانش
به تو باید برسم تا نرسد طوفانش
نامه شد واسطه تا دیده به دلبر برسد
مگر این دورهٔ هجر تو به آخر برسد
تو که احوال مرا در نظرم میخواندی
از چه با پاسخ آن نامه برم گرداندی؟
هرچه میگفتی و میخواندی اطاعت میشد
ولی ای دوست، دلم تنگ برایت میشد
من که یک عمر پیت در به در هر دشتم
به همین کوفه به امر تو ولی برگشتم
من از آن دم که دم قاصدت از مکه رسید
مسلمت آمد و قلبم به هوای تو تپید
اولین بیعت با مسلم تو از من بود
چشمم از مَقدم فرمانده تو روشن بود
دور مسلم سر عشقت چقدر گردیدم
به امیدی که در این راه کنی تأییدم
بعد از آن، وصل تو دیگر همه امیدم بود
اینکه میبینمت آیا، غم و تردیدم بود
هرچه در راه تو از دست برآمد کردم
نامهاش را به تو حتی خود من آوردم
نامه انگار بهانه است به نورت برسم
باز هم واسطه شد تا به حضورت برسم
پر شد از نعمت دیدار تو دیگر دستم
که پس از این به تو و قافلهات پیوستم
اینهمه آمدن و رفتنم از شوق تو بود
آتش افتاده به جان و تنم از شوق تو بود
من که اینقدر در این راه دویدم پی تو
چقدر زخم زبانها که شنیدم پی تو
دیشبی را که تو برداشتی از ما بیعت
من قسم یاد نمودم که وفادار توام
آرزوم است فدایت بشوم صدها بار
گفتم آمادهٔ جانبازی هربار توام
خواب از شوقِ فدایت شدن، از چشمم رفت
تو بیاسای که من دیدهٔ بیدار توام
از همان روز که در مکه رسیدیم به هم
بین این راه به شوق تو پی کار توام
بگو امروز فدا در نظرت خواهم شد؟
تیر باران بشود، من سپرت خواهم شد؟
زیر شمشیر غمت، کشتهٔ نازت باشم
حقم این نیست فدایی نمازت باشم؟
عاشق از خنجر و شمشیر مگر میترسد؟
صید چشمان تو از تیر مگر میترسد؟
آخرین لحظه رسیده است، بگو یار توام
نگرانم ننویسند وفادار توام
نگرانم ننویسند برایت مُردم
تیر بسیار به امید دعایت خوردم
پای عشقم به تو خون میچکد از هر مویم
تیر خورده است به پهلوی من و بازویم
تیرهای که به روی من اصابت کرده
روضههایی است مرا غرق مصیبت کرده
روضهام محشر کبراست، خدا رحم کند
روضهٔ حضرت زهراست، خدا رحم کند
صورتم تیر اگر خورد دگر ضربه نخورد
حرف انسیهٔ حوراست، خدا رحم کند
بازویم تیر اگر خورد ولیکن نشکست
شاهد واقعه مولاست، خدا رحم کند
مادر عالمیان تکیه به دیوار زد و
میخ در، داغِ تماشاست، خدا رحم کند...
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 عرشیان فهم نکردند بلندای تو را...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
باد میخورد به پرچمت
دل مرا تکان دهد
باد میخورد به پرچمت
غمتو را نشان دهد
باد میخورد به پرچمت
طریق بندگی من عوض شود
باد میخورد به پرچمت
مسیر زندگی من عوض شود
به جز به گوشه چشمت
عوض نمیشود راهم
به جز تو رانمیبینم
به جز تو را نمیخواهم
(لا خیر بعدک یا حسین۴)
........................
اشک می چکد به گونه ام
که آبرو به من دهد
اشک می چکد به گونه ام
که بال پر زدن دهد
اشک می چکد به گونه ام
که روشنی دهد به این دل سیاه
اشک می چکد به گونه ام
که کم کند کمی از این همه گناه
میان این همه گریه
میان این همه زاری
خوشا به اشک چشمی که
شود دلیل بیداری
(لا خیر بعدک یا حسین۴)
شاعر : محسن عربخالقی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 باد میخورد به پرچمت
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#پیش_زمینه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
(جان حسین، سنه قوربان حسین، درده درمان حسین، جان جانان حسین)
هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام
در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه
من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام
ناله ام در سینه، اشکم بصر، سوزم به دل
نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام
هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 دامن آلوده و ...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#زمینه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
سروریم ، تاج سریم ، عز و فریم ، شانلی نگاریم
شرفیم، شان و وقاریم
ای حسین ای ایکی دنیاده بوتون ائل لره سرور
هامی عاشق لره رهبر
بزم عشق ایچره سنون تک هانی بیر مست قلندر
باشا چکسون دولی ساغر
نه بیلیم باده احمر
حشره تک باده ی عشقیندن ایچن کیمسه آییلماز
اولماسا مست قلندر آدی دنیایه یاییلماز
صف عشاقده عاشق لر آرا زبده ساییلماز
دئمیرم عاشق اولانماز
عاشق صادق اولانماز
سن او سرمست بلا سن سنه یوخ دهرده تالی
عشق میخانه سی عالمده اولوب سنله صفالی
ای سالان غلغله عالم لره مستانه خصالی
بیر ایچیمده ائله دون ساغری خالی
ای قویان واله و حیران هامی دنیانی کمالی
عشقیوین یوخدی زوالی
هانسی جاندان گئچن آخیر بو جهاندا سنه بنزر
هانسی بیر گلدی کی تک جانیله بیر گلشنه بنزر
پیکرینده یارالار سوسنه بنزر
هانسی گلشن سنه بنزر
اگمدون ظالمه باش دوزدی باشون نیزیه گئچدی
اوخ ، قلیج پیکریوی دوغرادی بیچدی
سولی اوخلار سو کیمی قانیوی ایچدی
سو کناریندا سوسوز قتله یتیشدون
( فرع) دن ( اصله) یتیشدون
عاقبت وصله یتیشدون
جانیوین قیدین آتار کن سوسوز آلقانیوه باتدون
باشیوی عرشه اوجاتدون
کعبه ی عشقیوه چاتدون
عشقی دنیاده یاراتدون
خلقی غفلت یوخوسندان چکوب نعره اویاتدون
ساحلین فکرینی آتدون
عشق دریاسنا باتدون
کیمدی بو کیمدی کی آفاقه سالیب عشق نواسین
یاییب آزادلیقین افلاکه صلاسین
بو جلال و بو شرفده بشر اولماز
بئله صاحب نظر اولماز
کیمدی بو کیمدی کی عالم لری عشقینده ائدوب مات
محو اولوب اهل سماوات
چاتا بیر کیمسه بونون عشقینه هیهات
بو او عاشق دی کی اوز عشقین ائدوب عالمه اثبات
کیمدی بو پیر خرابات
کی اولوب ، درگه حاجات
کیمدی اجلالینه تعظیم ائلیری گویده ملک لر
کیمدی اخلاصینه تکریم ائدوری شانلی فلک لر
بیلون ائل لر
بو اوسلطان معظم دی کی شاهلاردی، غلامی
عرش اعلادی مقامی
ماسوالله ین امامی
بو حسین بن علی دور شرف کون و مکاندی
علت خلقت افلاکیدی سلطان جهاندی
فاطمه اوغلی دی پیغمبره بو روح رواندی
بو جهان فر ض اولا پیکر بو همان پیکره جاندی
بو همان جان جهاندی
حکمی دنیایه رواندی
ابدی دور ، ازلی دور
خلقه دنیاده ولی دور
او سراج ابدیت دی کی انوار رخوندان
عالم عشق جلی دور
بو حسین ابن علی دور
بو حسین ابن علی دور
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 سروریم تاج سریم عز و فریم ...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#واحد_ترکی
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
خیال کن امسال سال شصت و یک هجریه
خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
حسین یا یزید، محبت کی تو قلبته؟
توو این معرکه، ببین کدوم طرف مایلی؟
مگه میشه ما تن به ذلت
مگه میشه ما نه بگیم به هیأت
مگه میشه با حسین نباشیم
پای روضه ایم تا خود قیامت
ما در طلب عزت امام حسینیم
ما سینه زن هیأت امام حسینیم
با اشک عزا بین جبهه جهادیم
ما گریه کنا ملت امام حسینیم
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 خیال کن امسال...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی
لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی
نگذاشته که لنگ بمانم تمام عمر
این است رسم اهل سخاوت به راحتی
با خرده نان سفره او عشق میکنم
وقتی که هست منشا برکت به راحتی
من با حسن با شاهی دنیا رسیده ام
آقا شدم ز دولت حضرت به راحتی
یا محسن بحق حسن کار من گرفت
گفتم حسن رسید اجابت به راحتی
جنت تمام،جلوه این قبر خاکی است
بین بقیع رو شده جنت براحتی
در اصل کربلا حرم دوامام ماست
عطر حسن رسیده ز تربت به راحتی
زیر عبا زره به تنش داشت در نماز
در مجتباست معنی غربت به راحتی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 جایی که هست عرض ارادت به راحتی...
شب پنجم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_پنجم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
صدای مادرم همواره در ذهن است
صدای مادری دلواپس فرزند: ای فرزند! اگر داری برادر- خواهرت را می بری در کوچه و بازار محکم دست او را در میان دست بگذاری مبادا آشنایی را ببیند بی هوا از تو جدا گردد به سمت حادثه ...
آری همیشه فکر می کردم چرا از ذهن من این توصیه از او فراموشم نشد تا که شبی در مقتل ابن مقرم دست طفلی را میان دست های مهربان عمه اش دیدم. به روی تل کنار کودک و عمه زدم زانو چه دیدم قتلگاهی را، سپاهی را و شاهی را، حسین بن علی در گودی گودال افتاده دورش نیزه و شمشیر افتاده. یکی تیری به روی تیر می زد دیگری شمشیر جای ضربه ی شمشیر و یک نامرد با نیزه به پهلو دیگری با سنگ بر روی و ... توان عمه زینب، عمه ی سادات، کوه صبر از دیدن این صحنه از کف رفت و از کف رفت عبدالله.
رها شد از کفِ عمه به سمت حادثه- سمت عموی خود- عمو تنها نه او را این عمو مثل پدر بوده یتیم مجتبی خود را در آغوش حسین افکند و هی فریاد می زد بر سر دشمن"نزن دیگر عموی مهربانم را و جانم را ببین که عمه ام بالای تل جان داد."
بمیرم طفل معصوم حسن می دید مردی آمده بالاسر ارباب ما شمشیر را آورده بالا تا بکوبد ضربه ای بر پیکرش، فریاد زد عبدالله : ای ابن خبیثه! از چه داری می کُشی آخر عمویم را؟ بمیرم دست های کوچک خود را سپر چون کرد شمشیر آمد و از تن جدا شد دست عبدالله و ناله از غریب مجتبی برخواست یاعَمّاه و اُمّاه و یااُمّاه یعنی فاطمه! مادر! ببین دست مرا هم مثل دست تو ...
امان از روضه های دست
دستی بسته ی کینه و دست همسری مجروح دستِ تازیانه، دردمند بازو و سینه و دست دیگری در علقمه شرمنده ی قولی که داده بر سکینه
امان از روضه های دست
همواره صدای مادرم در ذهن خواهد ماند: ای فرزند! مبادا طفل از دستت رها گردد به سمت حادثه از تو جدا گردد.
رقیّه... ای رقیّه... ای رقیّه...
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 صدای مادرم همواره در ذهن است...
شب پنجم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_پنجم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️