ماجرای دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و مادر شهیدی که سردار سلیمانی از سوریه با او تماس میگرفت!
🔹سردار حسنی در گفتگو با «بنیاد مکتب حاج قاسم» :
🔹شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخیروزها با چندتایشان تماس می گرفت.
🔹ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت.
🔹گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت میکرد. مادر شهید شفیعی میگفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ می زند و با هم صحبت میکنیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگی ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب .»
🔹این مادر، دیگر هیچ کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می زد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
جمعه ...
چشم در راهیم ما ؛
یار با ما وعده دیدار دارد جمعهها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌹ما هنر شهادت را هم که نداشته باشیم ; هنرِ عمل به وصیتنامه شهدا را باید داشته باشیم ...
خَلاص!
.#سردار_شهید_سید_صادق_شفیعی ( دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران) معاون گردان ادوات ؛ و فرمانده تیپ الحدید لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ متولد : رودبار _ شهادت : جزیره مینو...
.
🌷قسمتی از وصیت نامه شهید :
بهترین لحظات عمرم حضورم در جبهه های نبرد حق علیه باطل بود و تصور اینکه حتی لحظه ای از جبهه دور باشم برایم دردناک است .همدیگر را دوست داشته باشید و تقوا پیشه کنید و در خدمت انقلاب باشید و پست و مقام وسیله امتحان است ، اگر خدای نکرده خطا کنید در قیامت باید جوابگو باشید .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
معمولاً انگشترهایش را میبخشید به این و آن.
برادرم یک انگشتر عقیق خیلی زیبا به من داده بود؛ من هم دادمش به عبداالله، اما شرط کردم که به کسی ندهد.
گفتم: «این یکی را باید یادگاری نگه داری!»
انگشتر مدتی تو دستش بود تا اینکه یک روز دیدم دیگر نیست.
پرسیدم: «انگشتر چی شد؟»
گفت: «حالا حتماً باید بدانی؟»
اصرارم را که دید، گفت: «رفته بودم عیادت یک مجروح جنگی. انگشتر طلا
دستش بود؛ آن را درآوردم، گذاشتم توی
جیبش و انگشتر عقیق را دستش کردم!»
راوی:همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهیدحجتالاسلام_عبدالله_ميثمی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه از خدا بخواهد اجابتش حتمی است.
گفتم:« چه آرزویی داری؟ »
در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: «اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید لطف کنید و از خدا برایم شهادت را بخواهید.»
از این جمله تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم اما علی قسم داد در این روز این دعا را در حقش بکنم .
ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله باچشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم.
آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور آیت االله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد.
نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد مجلس و آیت االله مدنی همه به فیض شهادت نایل شدند.
راوی:همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_علی_تجلایی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
میگن:چرامیخوایشهیدشی؟!
میگه:دیدیدوقتییه معلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره²⁰بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده
میخوامشاگرداولکلاسشبشم؛
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مدافع_حرم_حمید_سیاهکالی_مرادی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید
"علی اکبر شیرودی"
🔻 رئیس جمهور من کسیه که دلش برا وجب به وجب خاک این مملکت بسوزه..
✅ سکانسی زیبا از فیلم آسمان غرب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سرلشکر_خلبان_علی_اکبر_شیرودی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
«♥️📕»
📌چگونه زندگی کنیم؟
🕊شهیدچمران :
چنان زندگی کن
که کسانیکه تورامیشناسند و
خدارانمی شناسند،بواسطه اشنایی باتو،باخدااشناشوند.
#تلنگرانه 🌱
#شهیدانہ♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
.
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي، مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي..
ما را چون #شهدا وقت ظهور اینگونه بخواه...
#دعای_عهد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#شهیدانه
یکبار در اثر جراحت یک طرف بدنش
کاملا فلج شده بود. او را به مشهد مقدس اعزام کردند و همانجا خوب شد.
خودش می گفت: « اینبار قرص شفاعت
خوردم بار دیگر حتما باید شربت شهادت بنوشم! ما اگر در این دنیا بمانیم جز گناه کاری از دستمان بر نمی آید.»
راوی: همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_محسن_بلندیان
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🟢 ۶ اسفند؛ سالروز شهادت شهید حمید باکری جانشین فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
شوخی های حاج حسین هم دیدنی بود. وقتی دستش در عملیات خیبر قطع شد، اصفهان که بودم هر روز می رفتم عیادتش. یک بار پرسید ازدواج کردی یا نه؟ وقتی جواب منفی مرا شنید. اصرار کرد که یکی از خواهر هایم را می خواهم به تو بدهم و چه کسی بهتر از تو.
من خیس عرق شده بودم. موقع رفتن گفت: من خبرش را به مادرم می دهم. شما هم برو مقدمات کار را انجام بده و به خانواده ات بگو.
فردای آن روز علی رضا صادقی را دیدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. کلی به من خندید.
می گفت: حاج حسین اصلا خواهر ندارد. تازه فهمیدم سرکار بودم.
روز بعد با هم رفتیم مشهد. موقع برگشت حسین مرا کنار خود نشاند. من که هنوز از درس قبلی عبرت نگرفته بودم، گفت: یک مطلبی هست که فقط به تو می توانم بگویم. گوشم را بردم کنار دهنش. ناگاه کمرم تیر کشید. وقتی بطری آب یخ را خالی کرد، پشت کمرم، گفت: خوب! حالا دیگر با تو کاری ندارم.
✍راوی غلامحسین هاشمی
برگرفته ازکتاب زندگی با فرمانده؛ خاطراتی از شهید حسین خرازی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯