..با عصای زير بغل توی كوچه راه ميرفت.
مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت.
رفتم جلو و ازش پرسيدم: آقا ابرام چی شده!؟
اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكی از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش رو حل ميكرديم.
اما امروز از صبح تا حالا كسی به من مراجعه نكرده! ميترسم كاری كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشه... 💔
📚 #سلام_بر_ابراهیم ❤️
💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
ابراهیم می گفت:
همسرشمابراۍخودِشماست،نهبراۍنمایش
دادنجلوۍدیگران..!
مۍدانۍچقدرازجوانانمردمبادیدنهمسر
بۍحجابشمابهگناهمۍافتند...!؟؟
┄┅┅❅❁❅┅┅
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مواظب مین های فضای مجازی باشیم.
درسته که فضای مجازیه ولی مینهاش واقعی آدم رو تیکه پاره میکنه.
حواسمون باشه فضای مجازی رو به اندازه اسمش قبول داشته باشیم.
بدونیم که معمولا!توی این فضا بیشتر چیزها مجازیه.
ولی همین چیزای مجازی روی ما آثار حقیقی میذارن.
روی ذهن ما.
روی قلب ما.
و روی افکار ما.
مواظب باش پاتو کجا میذاری برادر و خواهر من.
پات نره روی مین!
#سلام_بر_ابراهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_ابراهیم_هادی |♡
❖هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت.
❖اگر دل کسی را شاد میکرد، خودش بیشتر لذت میبرد.
❖اگر پولی دستش میرسید سعی میکرد به دیگران کمک کند.
❖خودش به کمترینها قانع بود، اما تا میتوانست به دیگران کمک میکرد.
📗 #سلام_بر_ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
#شهیدانه
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🍽 جلسه فرماندهان بود. بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برایشون دعای توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی میگفت: من دعای خودم را خواندم!
👥 جلسه به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل قرارگاه و لشکر ها شدند. حاج حسین میگفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت نان و کباب آوردم!
💢 ابراهیم همین طور که پشت فرمان نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد! بعد هم گفت: من با بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را حیوانات بیابان بخورند.
⚡چیزی نگفتم، ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود.
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯