⭕#شهید_سید_مرتضی_آوینی🌹:
زمانه عجیبی است!
برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را...
میدانی چرا؟؟؟
امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند!!!
اما امام حاضر را باید فرمان برند!!!
و کوفیان اینگونه عاشورا را رقم زدند...
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✨🌷
آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست،پس برادر خوبم،برای جان بازی در راه آرمان ها یاد بگیر که در این سیاره ی رنج،صبورترین انسان ها باشی.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💌 #کــلامشهـــید
✍ به راستـی اگر خداوند . .
گریه را به انسان نبخشیده بود،
هیچ چیز نمۍتوانست کدورتـی را که..
با گناه بر آیینهۍ فطرتش مۍنشیند پاك کند.
#شهید_سید_مرتضے_آوینے... 🌷🕊
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
به نماز سید مرتضی كه نگاه میكردم، ملائك را میدیدم كه در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشستهاند.
رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود.
گفتم: "نمیدانم, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است."
به چشمانم خیره شد.
گفت: مواظب باش! كسی كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.
گفت و رفت.
اما من مدتها در فكر ارتباط میان نماز و زندگی بودم.
بار دیگر خواندم، اما نماز سید مرتضی چیز دیگری بود.
📚منبع: كتاب همسفر خورشید
راوی: اكبر بخشی
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
بدجوری زخمی شده بود!
رفتم بالا سرش!
نفس نفس می زد!
پرسیدم آقا سید زنده ای؟!
گفت:هنوز نه!
خشکم زد!
تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره!
اون زنده بودن رو توی شهادت می دید
و دیدارِ یار و من...!
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
چه جنگ باشد و چه نباشد
راه من و تو از کربلا میگذرد؛
باب جهاد اصغر بسته شد
باب جهاد اکبر که بسته نیست...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی 🕊🌱
🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
517K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واے بر آن ڪس ڪه در صحراے محشر سر از خاڪ بردارد و نشانه اے از معرڪه ے جـهاد در بدن نداشته باشد.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی🕊🥀
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📌 واکنش شهید آوینی به رقص دختران پاکستانی
🔷️ یکی از دوستان شهید آوینی می گوید: رفته بودیم پاکستان سر خاک شهید عارف حسینی، مرتضی زیاد از او شنیده بود.
◇ دستهایش را گرفته بود جلوی صورتش هق هق گریه میکرد؛ معاونش فکر کرده بود مرتضی رفیق صمیمی اش بوده.
🔹 دخترهای پاکستانی، پائین دیوار مرگ می رقصیدند؛ موتور سوار هم بالای سرشان ویراژ میداد. دخترها با رقص مشتری برای او جمع میکردند.
◇ ما هم رفته بودیم بالا از عملیات موتور سوارها فیلم بگیریم.
◇ مرتضی زود آمد پائین رفت توی ماشین. دنبالش رفتم؛ رنگش پریده بود؛ زد زیر گریه و گفت: « می بینی کار دختـرهای مسلمون به کجـا کشیده؟ »
📚 کتاب آوینی/ نشر یا زهـرا (س)
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯