eitaa logo
برادر شهیدم♡
448 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
84 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
برادر شهیدم♡
ایده های برای ها ♥️
🌷✨شهیدی که به شهرت پشت پا زد. 🌷✨ کاپیتان تیم ملی جوانان واترپلوی ایران و عضو تیم ملی بزرگسالان جمهوری اسلامی ایران، معروف به ماهی طلایی، در آن سال ها تیم واترپلوی ایران، از تیم های مطرح آسیا بود و چند سال قبلش قهرمان آسیا شده بود و این شهید هم خیلی بازیکن مشهور و آینده داری بود، مجلات و روزنامه ها مرتب عکسش را چاپ می کردند و لقب ماهی طلایی را به او داده بودند با این موقعیت ممتاز در حالی که می‌توانست مهاجرت کند و به بهترین تیم های اروپایی برود، ولی پشت پا به شهرت و موقعیتش زد و داوطلبانه راهی جبهه شد. 🌷✨ شهید حسن نوفلاح ✨🌷 شهادت: فکه، عملیات: والفجرمقدماتی مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران قطعه ۲۸، ردیف ۸۵، شماره ۲ ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ [ •راهشان‌پر رهرو؛وهدفشان‌چراغ‌راه •] •هدیه به ارواح مطهرشهداء ، صدهاگُل زیبای «صلوات»• 🌺أَلّٰلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌ٰمُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 ✨❤️الّلهُـمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَـ الْفَـرَج❤️✨ 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔴 در ماجـرای فتنه ‌ی ۸۸ . . . معمولاً به ما آماده‌باش می‌دادند. بنابراین چند تا از بچه‌ها برای اینکه بتوانند در مراسم تاسوعا ، عاشورا شرکت کنند گوشی‌شان را خاموش کرده بودند تا آماده‌باش شامل آنها نشود. منتهـا مرتضــی گوش به زنگ بود و به محض اعلام آماده‌باش به مصاف فتنـه‌گــران رفت. من آن روز همراهـش بودم به نظرم در خیابان شادمـان بود ؛ که در یک موقعیت خاص ، عده‌ی زیادی از فتنـــه‌گران مرتضــی را محاصره ڪردند و او را از ناحیه گردن و دست به شدت مضروب کردند طوریکه او را به بیمـارستان رساندیم. مرتضـی تنها از ولایتمداری دم نزد ؛ و به امر ولایت وارد میدان عمل شد مزد این اخلاص و عملگرایی چیـزی جز " شهــادت " نبـود ... راوی : مهدی بهارلو (دوست‌شهید) ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌟 کوچک‌ ترین شهید مدافع حرم‌ حزب‌ اللّٰه لبنان بود... تو منطقه خان طومان سوریه وقتی فقط ۱۷سالش بود به شهادت رسید. به گفته دوستانش؛ نماز اول وقت, نافله شب زیارت‌ عاشورا بعد از نماز‌ های یومیه، کار‌هایی بود که علی هیچ‌وقت ترک نمی‌کرد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
همه چیو به خدا میگم! چند وقت پیش بود که آن کودک فلسطینی در بیمارستان غزه این جمله رو با دلی شکسته و چشمی گریان تکرار می کرد: "همه چیو به خدا میگم!" 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✍ شهید حاج محمد باقدرت جوپاری یکی از شهدای مسجد جامع کرمان که در حمله دژخیمان رژیم پهلوی به مسجد و روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از آن روز... ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✍بابا...، عمو را کشتند... 🔹صبح ۲۴ مهر ۱۳۵۷ در وضوخانه مسجد جامع برادرم حاج محمد را دیدم و گفتم امروز قراره مراسم شهداء رو برگزار کنیم، گفت: امید ما به خداست... 🔸همان لحظه شنیدم که مأموران شاه به همراه کولی هایی که با خود آورده بودند به مردم در مسجد حمله کردند و در بیرون مسجد موتورها را آتش زدند، برادرم محمد به طرف در رفت و دیگر بواسطه شلوغی او راندیدم ناگهان متوجه شدم عمال شاه ،همه دوچرخ ها و موتورها را آتش زدندو رفتند پشت بام و آجر و سنگ را از پشت بام به طرف مردم و مسجد پرت می کنند من که پسرم را نیز با خود به مسجد برده بودم در همان زمان شلوغی او را گم کردم بنابراین به دنبالش بودم که ناگهان دیدم از مسجد زخمی ها را بیرون می آورند و شنیدم که یک نفر شهید شده است. 🔹تصمیم گرفتم بطرف خانه بروم تا از پسرم خبری بگیرم که در همان لحظه پسرم را دیدم که رو به من فریاد میزد بابا ...! عمو را کشتند گفتم کجا گفت مسجد ازسرش خون می‌آمد 🔸پیش خود گفتم شاید زخمی شده قصد داشتم اول پسرم را به خانه برسانم و بعد برگردم مسجد که خبر شهادت برادرم را دادند. ماموران شاه اجازه دفن پیکرش را بعد از گذشت چند روز به ما دادند،همچنین مأموران سرسپرده‌‌ی شاه،گفتندکه پارچه مشکی و بلندگو را زمان تشیع جنازه از روی ماشین بردارید و او را بدون شعار و بی سر و صدا در بهشت زهرای جوپار دفن کنید که او را همان جا غریبانه دفن کردیم. لعنت‌الله علی قوم ظالمین،من الأولین و الآخرین . ⏪✨ راوی : برادر شهید حاج محمد باقدرت. 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر ۱۳۵۷ سالروز به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان ... 🔸بعد تیراندازی کردند مردم را در صحن مسجد زدند پاسبان‌ها از روی پشت بام تیراندازی کردند و مردم نقش زمین می‌شدند و شیون مردم به آسمان هفتم رفت ... 🔹کسی نمی‌دانست علی کجا رفته به خود گفتم بچه‌ام یا تیر خورده و یا زیر پا مانده و توی آتش سوخته ظهر بود که علی برگشت تا او را دیدم زدم زیر گریه... 🔸مأمورها مسجد را لاک و مُهر کردند تا یکماه در مسجد بسته بود و مردم اجازه نداشتند از مسجد استفاده کنند . بالاخره در مسجد را باز کردند و مردم سرازیر به مسجد شدند دیگر هر روز سخنرانی بود مردم شعار می دادند علی هم بین آنها بود تا اینکه امام آمد و انقلاب پیروز شد. کتاب: مثل علی مثل فاطمه ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ 🌷 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯