eitaa logo
برادر شهیدم♡
454 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
118 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون بخیر پیشاپیش مبارک 💚 یکی از مهمترین عیدهای ما شیعیان هستش 😍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌵کاکتوس گرافی🌵
📆 تقویم چهارشنبه ☀️ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ هجرے شمسے 🌙 ۸ ذی الحجه ۱۴۴۶ هجرے قمرے 🎄 ۴ ژوئن ۲۰۲۵ میلادے ذکر روز : ۱۰۰ مرتبه یا حی یا قیوم مناسبت ها: حرکت حضرت امام حسین (ع) از مکه به سوی کربلا (۶۰ ه ق) رحلت حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۸ ه ش) انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری ( ۱۳۶۸ ه ش ) هشتگ های مهم ایتا برای سرچ اخبار و اتفاقات مهم : «مخصــــــــــوص ادیـــــ🫠ــــتوراا پر از ابـــــــزار ادیــ🫶🏻ـــــت »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل هفته خالصانه به رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد. سربلند شد، به معبود رسید، شد. هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷 مْ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠همراهِ مادر... این همان عهد ازل، عهد خدا با همه بود که وفادارترین فرد به آن "فاطمه" بود. ♥️آقا جان! به جبهه رفتن ما به انتقام سیلی آن نامردان بر روی مادر شیعیان و برای انتقام آن بازوی ورم کرده است. ما برای انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم، سخت است شنیدن این مصیبت ها. 🌷شهید سید احمد پلارک 📕خط عاشقی ۲ | گردآوری:حسین کاخی، نشر حماسه یاران. ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
آقا نوید؛ ممنون بابت آرامشی که امروز هدیه کردید به قلبم:) لذت ورق زدن و خوندن کتابِ شهید نوید در محضر خودتون یکی از قشنگترین دقیقه های عمرم بود:)🥲🤌🏻 • ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📸 شهید، خود این قاب عکس را به دیوار اتاقش زده بود؛ چه کسی می‌داند؟ شاید هر روز نگاهش می‌کرده، در دل آه می‌کشیده و خطاب به حضرت مادر می‌گفته: به ذکر ما چه شود گر زبان بگردانی...؟ 🕊 ❤️‍🩹 ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📝 ۱۳ سال پیش که محمدرضا برای خواستگاری آمد، ‏اولین بار را با چند نفر از دوستان بزرگ‌تر و همکارانش که در بیروت با هم بودند به خانه ما آمد ‏پدر و مادرش گفته بودند: «اول برو و رضایت اولیه را بگیر، بعد ما بیایم لبنان» ‏یکی از دوستانش شروع کرد به تعریف و تمجید از محمدرضا برای پدرم، ‏پدرم حرفش را قطع کرد و گفت: ‏«این حرف‌ها لازم نیست… من دارم دخترم را عروس امام خمینی می‌کنم» ‏[ما لبنانی‌ها، تصویرمان از ایران و ایرانی، امام خمینی و سیدالقائد( آقا ) است] ‏فضای مجلس یک‌باره ساکت شد ‏دیدم محمدرضا سرش را پایین انداخت و صورتش سرخ شد ‏چند روز بعد با پدرم تماس گرفت و گفت: ‏«اگر ممکنه خانواده رو جمع کنید، چند دقیقه مزاحمتون بشم» ‏همه خانواده آمدند و محمدرضا هم آمد ‏شروع کرد به صحبت و گفت: ‏«شما چند روز پیش حرفی زدید که هنوز ذهنم درگیرشه ‏حرفتون خیلی سنگین بود ، خیلی بار داشت ‏راستش رو بخواید، من محمدرضا نوری‌ام… ‏نه شباهتی در رفتار به امام دارم و نه در عمل به سیدالقائد ‏نهایت تلاشم اینه که شاید یه سرباز کوچک برای اونها باشم ‏اگر منِ واقعیِ امروز رو می‌پذیرید، یا علی… ‏اما خواهش می‌کنم ، اشتباهات و خطاهای فردای من رو به پای اونها ننویسید» ‏حاضر نشد حتی برای گرفتن یک «بله»، از نام امام و سیدالقائد برای خودش خرج کند… ‏⁧ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯