eitaa logo
برادر شهیدم♡
456 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
118 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر میدانستم این دنیا بخاطر صلوات، این همه ثواب و پاداش میدهند حالا حالاها آرزویِ شهادت نمی‌کردم! می‌ماندم و تو دنیا صلوات میفرستادم..! 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『🎥 | 🕊️』 _ خواستن ، توانستن هست :) شهدا خواستن و شدن سربازان به خَطِ امام‌زمان(عج‌الله)✨ ما چه قدر میخواهیم؟! _ تلاش کنیم تا برسیم ... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ راهِ حق✨ ] راه خودت رو انتخاب کرده بودی.مامان فاطمه هم میگفت: راه و حرفش حق بود. و با رضایت دادنش، همان جایی که گفته بود : 《محمدرضا سوریه بهت خوش بگذره》 کمکت کرد که به آرزویت برسی. شنیده‌ام که از سال‌های قبل شهادتت خودت میگفتی که من میخوام شهید بشم و آخرشم شهید میشم و شهید شدی...🥲🕊 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
[ 🌱| ] هرگز شهیدان راه خدا را مرده مپندار . . . که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی دارند❤️ - آل عمران|آیه ۱۶۹ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
[ 🦋 ] . آرزویش شهادت بود.. عاشقانه خواست و عمل کرد، و خدا هم استجابتش کرد، به زیبایی.. . 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
[✍🏻| ] یه روز میون قبور بهشت زهرا دل داد به مزار شیشه‌ی رسول ؛ اسم مزار رو خوند و برگشت سمتم و پرسید : شبیه منه ! : اره خیلی 🦋 عجیب محبت شهید خلیلی به دلش بود یادم نمیره روزی که پدر شهید رو سر مزار شهید دید ؛ غروب ماه رمضان بود ✨ از آقای خلیلی دعای شهادت میخواست به عاقبت بخیر بشی پدر شهید راضی نشد و میخواست فقط دعای شهادت براش کنند؛ دست آخر پدر شهید گفت : ان شاالله عاقبتت ختمِ شهادت باشه . و تویی که رزق اون سال رمضان رو گرفتی عزیزِ ارباب حسینم 🌱 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『💟| 』 من اینجا هستم ؛ اما روح من آنجاست که تو هستی :) • 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
▫️ویژگی های شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری🌷 ۱- همیشه دائم الوضو بود. ۲- مداحی می‌کرد. ۳- ذکر می‌گفت. ۴- عاشق امام حسین (علیه السلام) و گریه برای ایشان بود. ۵- اخلاص او زبان‌زد رفقا بود. ۶- اگر کسی از او تعریف میکرد،ذخیلی بدش می‌آمد. ۷- وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می‌کرد، می‌گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد! یعنی ما کاری نکردیم، همه کاره خداست و همه کارها برای خداست‌. ۸- انرژی‌اش را وقف هیئت و کار فرهنگی کرده بود. ۹- روی صورتش چفیه می‌انداخت و می‌گفت: اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته می‌شود. ۱۰- خیلی دوست داشت از حرم حضرت زینب (علیهاالسلام) دفاع کند و می‌گفت: نباید بگذاریم حرم عمه سادات دست تروریست‌ها بیفتد. ۱۱- هیچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمیزد، آرامش در کلامش جاری بود. ۱۲- نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می‌آمد، سریعا از دل طرف در می‌آورد، هیچ وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ ابراهیم می گفت: همسر‌شما‌براۍ‌خودِ‌شماست،‌نه‌براۍ‌‌نمایش دادن‌جلوۍ‌دیگران..! مۍ‌دانۍ‌چقدر‌از‌جوانان‌مردم‌با‌دیدن‌همسر بۍ‌حجاب‌شما‌به‌گناه‌مۍ‌افتند...!؟؟ ┄┅┅❅❁❅┅┅ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔹 رضا دوست نداشت تا من و خانواده‌ام بدانیم که او فرمانده لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) است. 🔸 من بعد از تحقیقات فراوان، فهمیدم که او فرمانده لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) است، ولی به خانواده‌ام چیزی نگفتم. حتی به او هم نگفتم که می‌دانم چه مسئولیتی دارد. 🔹 پس از ازدواج، یکبار که با هم صحبت می‌کردیم، گفت: «شما از این به بعد باید مسئولیتی را بپذیرید که چه بسا از مسئولیت ما رزمنده‌ها بالاتر باشد. اگر من رفتم، باید بمانید و زینب وار، صبر کنید نه اینکه فقط سکوت کنید و یک گوشه بنشینید.» 🔸 یکبار که با هم بیرون رفته بودیم، به من گفت: «تا به حال درباره شهادت من فکر کرده‌ای؟» 🔹 گفتم: «بیشتر از آنچه که شما فکرش را بکنید، چون می‌دانم عاقبت این کار شهادت است.» 🔸 گفت: «راستش، من نمی‌خواستم ازدواج کنم که همیشه کسی را چشم به راه بگذارم، ولی فکر می‌کنم از نظر شرعی این بار روی دوش من است و شاید همین بار است که نمی‌گذارد زودتر به نزد پروردگارم بروم. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
برادر شهیدم♡
▫️ویژگی های شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری🌷 ۱- همیشه دائم الوضو بود. ۲- مداحی می‌کرد. ۳- ذکر می‌گفت.
🌸 🍃 شهید ذوالفقاری بهمن سال 1367 در یک شب جمعه چند روز بعد از فاطمیه به دنیا آمد. روزی که مادرش مرخص شد شهادت امام هادی (ع) بود، برای همین محمد هادی نامیده شد🌸 🍃🌸 بعد از دوره تحصیل وارد فضای کار شدو در یک فلافل فروشی که خانواده ی صاحبش اصالتاً اهل کاظمین بودند مشغول شد. اسم مغازه را هم گذاشته بودند الجوادین. اصلا انگار زندگی اش همه جوره با امام هادی گره خورده بود. 🌸 🌸 🍃خیلی اهل کار بود، کار کردن را دوست داشت. مثلا دیوار طبقه ی بالا ی مسجد را گچ کاری کردو لوله کشی هم می کرد. دوست داشت کارها خالصانه و فقط برای خدا باشه🌸 🌸 🍃برای مردم محروم هم کارمی کردبدون اینکه مزدی بگیرد. مطمئن بود هر زمان احتیاج به پول داشته باشد خود مولا کمک میکند🌸 عاشق شهدا بودو این عشق را با طراحی عکس هاشون ابراز می کرد. 🌸🍃 🌸🍃 اعتقاد داشت، هر نگاه به نامحرم شهادت رو به تاخیر میندازد برای همین سعی می کرد خیلی مراقب چشم هایش باشد. 🍃🌸 سال 90 تصمیم گرفت حوزه برود با اینکه همه میگفتند حوزه رفتن در نجف خیلی سخت است. در حوزه به تحصیلات پرداخت و شب ها میرفت به وادی السلام و در یک قبر خالی عبادت میکرد. درطول تحصیل در حوزه یک روز یکی از دوستانش به اوگفت که شهریه طلبه ها از سهم امام زمان هست. از ان به بعد شهریه نگرفت🌸 🌸🍃 در همان سال بود که عازم کربلا شد این سفر تحول اساسی در او ایجاد کرد . دربهمن همون سال برای شرکت در عملیات شهر بلد، به منطقه اعزام شد.🌸 🍃🌸 بار آخری که به تهران سفر کرد کاملا آماده شهادت بود، وصیت نامه‌ اش را کامل کردو از همه کسانی که با انها رفت و آمد داشت حلالیت گرفت🌸 🌸🍃 شب های آخر حال و هوای متفاوتی داشت. شوق پرواز در وجودش زبانه می کشید. وقتی به نجف برگشت ، تا حرم با خدا مناجات میکرد. بعد به سامراء رفت. 🌸 🌸 🍃در بهمن 93 در سامرا با حمله انتحاری بولدوزر تکفیری ها در حالی که برای شهادت لحظه شماری می کرد، به آرزویش رسید و به دیدار خدا رفت. 🌸 🌸🍃 پیکرش سه روز بعد، ده ها متر آن طرف تر پیدا شد و در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف داده شد و در مزاری که بارها در داخل آن قرآن و دعای کمیل خوانده بودم در وادی السلام نزدیک حرم امیر مومنان به خاک سپرده شد🌸 🌸🍃کتاب پسرک‌فلافل فروش براساس زندگی شهید محمد هادی ذوالفقاری نوشته شده است🌸 🌷شهدا را با صلوات یاد کنیم 🌷 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📔⸥ کتاب :✨بابای آسمانـی ✨ خاطرات شهید عـلی امـرایی بخشی از کتاب: دل نوشته ی علی با امام عصر (عج): «شب تولدت یا صاحب‌الزمان(عج)،به مدت ۶ ثانیه اومدی تو هیئت عموت عباس(ع)، همون لحظه که من داشتم از جد غریبت حسین(ع) می‌خوندم، فقط به من نگاه کردی! نمی دونم شاید شما را دیدم یا نه، نمی‌دانم شاید دیده باشم ؛ ولی ... (ادامه در تصویر) 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯