#سوال سلام و عرض ادب وقت بخیر سوال اول اینکه اگر بدن برزخی با بدن این دنیا متفاوت باشه که هست، پس در عالم برزخ همه تعاریف مرتبط با جسم مادی عوض می‌شه و اصلا زمان و مکان معنی نداره پس اینکه استاد عالی میگه برای رفع هول و هراس قبر نیاز به گذشت زمان هست یعنی چی؟ سوال دوم اینکه مطابق فرپایش امام صادق،قبر یعنی فاصله بین مرگ تا قیامت و همه موارد مربوط به سوال و جواب و... بلافاصله بعد از مرگ شروع می‌شه و به همین دلیل توصیه شده به خواندن چند مرحله تلقین برای میت. پس چرا نماز مستحبی شب اول قبر بعد از دفن میت خوانده میشه و نه بعد از فوت میت؟

سلام علیکم اوقات شما هم بخیر و عافیت عالم برزخ با دنیا و آخرت متفاوت است. چیزی شبیه دنیاست ولی از جنس آخرت.. ما پس از مرگ ، وارد برزخ شده و در قالب مثالی، زندگی خواهیم کرد. البته حیات برزخی ظاهرا برای همه نیست. بهشتیان در برزخ چشمه ای از نعمات بهشت را میچشند و جایگاهشان را در بهشت میبینند و دعا میکنند که زودتر قیامت برپا شود و زودتر به جایگاه ابدی و اصلی خودشان برسند.. جهنمی ها هم هر صبح و شام از عذاب جهنم برزخی میچشند و جایگاه وحشتناک خود را در دوزخ میبینند و آرزو میکنند که هیچ وقت قیامت نشود و همانجا بمانند... (البته بعضی از علماء برای بعضی از انسانها قائل به حالتی شبیه خواب برزخی هستند که مشاهدات خودشان بوده است ) شاید اینها مستضعفین باشند که فعلا نه لایق بهشتند و نه مستحق دوزخ.. از آنجا که برزخ چیزی شبیه دنیاست و قرآن کریم از لفظ صبح و شام استفاده کرده، معلوم میشود که آنها گذر زمان را حس میکنند. تلقین ، یعنی یادآوری اعتقادات برای انسان، از لحظه ی احتضار استحباب دارد تا حین دفن وبعد از دفن . چون در آن لحظات، سکرات موت باعث میشود انسان دچار ترس و فراموشی شود ، پس تلقین برای این است که انسان در آن هیاهو و وانفساه ، کلماتی آشنا بشنود تا کمی آرامش پیدا کند و زبانش بازشود اما نماز لیلةالدفن یا همان نماز وحشت ، بعد از نماز اول وقت مغرب یا عشاء خوانده میشود ( البته اگر کسی موفق نشد ، در همان شب اول قبر بهتر است بخواند ) چون آن میت ارتباطش با دنیا قطع نشده و خودش را در قبر تنگ و تاریک و ترسناک محبوس میبیند و نیاز به چراغ و اسباب آرامش دارد. و ترکیبی که در نماز وحشت هست، معجونی از همه ی اسباب آرامش است که میت به آن بیشترین نیاز را دارد. به همین مناسبت به جریانی که اخیرا اتفاق افتاده اشاره میکنم چون بسیار آموزنده و امیدوار کننده است: چند روز پیش ، یک نفر در روستایی که بنده آنجا هستم به رحمت خدا رفت. حدود یازده ماه است که به این روستا رفته ام و افراد را خوب نمیشناسم. شب در مسجد بعد از نماز، به اهل مسجد عرض کردم که برای رضای خدا بلند شوید و برای این تازه گذشته نماز وحشت بخوانید که به ما وعده داده اند : اِرحَم ، تُرحَم .. یعنی به دیگران رحم کن تا مورد رحم قرار بگیری.. اهل مسجد خانم ها و آقایان تقریبا همه بلند شدند و برای آن مرحوم نماز وحشت خواندند (بین هفتاد تا صد نفر) چند روز بعد ، پسر بزرگتر آن مرحوم که شنیده بود ما در مسجد برای پدرش نماز وحشت خوانده ایم، زنگ زد برای تشکر و گفت: پدرم برای هر کسی که میشنید از دنیا رفته، نماز وحشت میخواند و میگفت : بخوانید تا برایتان بخوانند.. و پدرم در شب اول قبرش که نیاز داشت ، حدود دو هزار نماز وحشت برایش خوانده شده.. تعجب کردم، دو هزار؟؟ گفت بله.. یکی از روحانیون همین روستا رفته سمنان برای تبلیغ ، و همان شب از اهل مسجدش خواهش کرده بود برای هم روستایی ما نماز وحشت بخوانید و حدود هفتصد نفر همان شب برایش نماز وحشت خوانده بودند. فلانی درقم در هیئت اعلام کرده بود و حدود سیصد نفر.. فلانی در مشهد بوده ، آنجا از خادمین و .. خواسته بوده و .. ایشان میگفت پیامک ها برایم می آید که ما آن شب نماز وحشت خواندیم... حالا این پیرمرد ، یک کشاورز روستایی بود که نمیدانم سواد داشته یا نه.. ولی چون به دیگران رحم کرده، خداوند وقت نیازش برایش به بهترین وجه جبران کرده.. ارحم ، ترحم .. ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin

💢سه نفر محكوم به اعدام با #گیوتین شدند : آنها عبارت بودند از یک #روحانی ، یک #وکیل دادگستری ویک #فیزیک_دان . در هنگامه ی اعدام ، روحانی پیش قدم شد ، سرش را زیر گیوتین گذاشتند ،و از او سؤال شد : حرف آخرت چیست ؟ گفت : خدا ... خدا...خدا... او مرا نجات خواهد داد، وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند ، نزدیک گردن او متوقف شد. مردم تعجب کردند، و فریاد زدند: آزادش کنید! ،خدا حرفش را زده! و به این ترتیب نجات یافت . نوبت به وکیل دادگستری رسید ، از او سؤال شد: آخرین حرفی که می خواهی بگویی چیست؟ گفت : من مثل روحانی خدا را نمی شناسم ولی درباره عدالت بیشترمیدانم؛ عدالت ... عدالت ...عدالت... گیوتین پایین رفت ،اما نزدیک گردنش ایستاد، مردم متعجب ، گفتند :آزادش کنید ، عدالت حرف خودش را زده! وکیل هم آزاد شد. آخر کار نوبت به فیزیکدان رسید ، سؤال شد ، آخرین حرفت را بزن ،گفت :من نه روحانیم که خدا را بشناسم ؛ و نه وکیلم که عدالت را بدانم اما من می دانم که روی طناب گیوتین گره ای است که مانع پایین آمدن تیغه می شود ... با نگاه به طناب دریافتند و گره را باز کردند، تیغ بر گردن فیزیکدان فرود آمده و آنرا از تن جدا کرد. چه فرجام تلخی دارند آنان که واقعیت را میگویند وبه «گره ها» اشاره مى كنند!

سلام علیکم وقت بخیر غرض اصلی نویسنده متن مقداری مبهم و نامعلوم است اما شاید سعی داشته مسائلی چون تأثیر اراده‌ی خداوند و وجود عدالت در جهان را به چالش بکشد و بگوید تنها عوامل مادی هستند که علت حوادث و وقایع هستند و در اینجا اگر گرهی نمی‌بود آن روحانی و وکیل نجات نمی‌یافتند. در این عالم عوامل و اسباب گوناگونی وجود دارند که هر کدام اثر خودشان را دارند. اگر گرهی در طناب باشد کارکرد آن دستگاه مختل می شود و باعث می‌شود که جان دو نفر نجات یابد. اما آیا حقیقت همیشه آن چیزی است که با چشمان دیده می‌شود؟ آیا چیزهایی غیر از اشیاء مادی در این عالم و حوادث آن مؤثر نیستند؟ یقینا همینطور است. قرآن كریم در موارد مختلف فرموده است: ﴿و ما یعلمُ جُنودَ ربّك اِلاّ هُو﴾(1) یا ﴿وللّه جُنود السّمواتِ والاَرض﴾(2)؛ یعنی سراسر جهان هستی سربازان خدا هستند. گاهی اوقات به دست یک نفر گرهی به طناب می‌افتد تا دو نفر نجات یابند. مهم این است که بدانیم همه حوادث این عالم بر اساس در نتیجه‌ی یک سری علل و عوامل که بسیاری از آنها مادی نیستند رخ می‌دهد. در نتیجه هم توکل و امید داشتن به خدا خوب است، هم نام بردن یکی از اصول آفرینش (عدالت) خوب است، هم اشاره به یکی از عوامل مادی که باعث ایجاد اختلال در کارکرد آن دستگاه می‌شود اشاره درستی است. نکته مهم این است که ما تحلیل نادرست نداشته باشیم و جهان را محدود به همین اشیاء مادی ندانیم. 🌺ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ 3 آنان كه به غيب ايمان دارند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ 4 و آنان كه به آنچه به سوى تو و به آنچه پيش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به روز قيامتْ يقين دارند أُوْلَـٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ 5 آنانند كه از سوى پروردگارشان بر [راهِ ] هدايت اند و آنانند كه رستگارند 🌺 ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin

#شبهه چرا حضرت علع مخفیانه کمک میکرد ولی همه میدونن

پاسخ: یکی از صفات پسندیده ای که قران کریم هم بدان اشاره دارد کمک کردن به فقرا و ایتام به صورت مخفیانه است تا آبروی آنها حفظ شده و در مقابل کمک کننده و دیگران احساس حقارت و کوچکی نکنند لذاست که امیر مومنان و دیگر ائمه اطهار علیهم السلام تاکید داشتند که تا آنجای که امکان دارد به صورت مخفیانه نیاز نیازمندان را برطرف کنند.قران کریم در این رابطه می فرماید: هرگاه آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است(بقره/۲۷۱.)از طرف دیگر اخلاص در اینگونه انفاقها بیشتر است لذا امیر مومنان در انجام عمل صالح « انفاق » مراقبت شدیدی در زمینه اخلاص آن داشتند به گونه ای که جز رضای حضرت حق، هیچ عامل دیگری برای آن حضرت مطرح نبوده است. ایشان اکثراً انفاقها و صدقات خود و رسیدگی به محرومان و مستمندان جامعه را در دل شب انجام می دادند و از آن گذشته روی خود را می پوشاندند تا هیچکس ایشان را نشناسد و حتی وقتی می شنیدند کسی از ایشان بد گوئی می کرده که چرا به او رسیدگی ندارند، کار خود را افشا نمی کردند و به او نمی گفتند که من شبها برای تو آذوقه می آوردم. این امور و امثال آن از نقاط برجسته در کارنامه سراسر نورانی آن امام است که بر تارک فضیلت انسانی تا همیشه تاریخ می درخشد و همگان را به اقتدا به ان دعوت می کند. در زمان حیات حضرت علی ع این عمل انفاق مخفیانه بود اما از زمانیکه مولا علی ع ضربت خوردن وبه شهادت رسیدند، آنوقت مردم وفقرا فهمیدن آنکسی که شبها میمود به آنها کمک میکرد ودیگر خبری از آن مرد نیست ، مولای متقیان حضرت علی ع بود ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin

باسلام و ادب ۱-کسی نمیدونسته به این معنی نیست که هیچ احدی خبر نداشته. بلکه گاهی برخی از اصحاب یا مردم شبانه که امام میرفتند میدیدند و همانها نقل میکردند. همین الان برخی مخفیانه وشبانه کمک میدهند اما دوستان نزدیک میدانند. ۲-چون وقتی حضرت شهید شدن کسی نبود به مستمندان کمک کنه نقله بعداز شهادت حضرت امیر یکی ازفقرا به امام حسن ع گفتن مدتیست کسیکه به ما کمک میکرد، نزد ما نمی اید. امام حسن ع که مشخصات میگیرن، معلوم میشه حضرت امیر بودن

🌹🍃 مادرم ميگفت.. شنيدم پسر همسايه خيلى مومن است نمازش ترك نمى شود! زيارت عاشورا می‌خواند! روزه می‌گیرد! مسجد ميرود! خيلى پسر با خداييست! لحظه اى دلم گرفت.. در دلم فرياد زدم: باور كنيد من هم ايمان دارم! دستهاى پينه بسته پدرم را.. دستهاى خدا می‌بینم! زيارت عاشورا نمى خوانم.. ولى گريه يتيمى در دلم عاشورا به پا ميكند! به صندوق صدقه پول نمى اندازم.. ولى هرروز از آن دخترك فال فروش، فالى را ميخرم كه هيچ وقت نميخوانم! مسجد من.. خانه مادر بزرگ پير و تنهايم است، كه با ديدن من كلى دلش شاد ميشود! براى من..، تولد هر نوزادى تولد خداست و هربوسه اى.. تجلى او! مادرم.. خداى من و خداى همسايه يكيست فقط من جور ديگرى او را ميشناسم و به او ايمان دارم؛ خداى من... دوست انسانهاست نه پادشاه آنها..!!

شبهه همراه با پاسخ ❌ﺩﺭ ﺩﻝ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ✅حالا که دم از ایمان می زنی و ادعایت هم محترم، مگر نه اینکه ایمان را باید خدا قبول داشته باشد؟ و امام صادق علیه السّلام فرمودند : اوّل کسی که قیاس کرد(ازروی قیاس حکم کرد)، و بزرگی فروخت، ابلیس بود. و اوّلین معصیتی که خداوند با آن معصیت شد خود بزرگ بینی بود – (امام) فرمود: پس ابلیس گفت: پروردگارا مرا از سجده بر آدم معاف بدار تا من تو را عبادتی کنم که، نه فرشته ای مقرّب، و نه پیامبر فرستاده شده ای تورا آنگونه عبادت نکرده باشند – خداوند تبارک و تعالی فرمود: مرا به عبادت تو نیازی نیست – جز این نیست که  من میخواهم آنگونه عبادت شوم که من میخواهم، نه آنسان که تو میخواهی.(۱) آیا انسان دنبال رضایت دوست خود است یا رضایت دل خود؟ البته خواهی گفت : سر که نه در راه عزیزان رود      بار گرانیست کشیدن بدوش پس عبادت هم باید طبق رضایت و گفته ی دوست باشد نه به سلیقه و دلخواه خود آدم    ❌ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ … ✅نماز نخواندن افتخاری ندارد ، البته درود بر کسی که به مادرش احترام کند، امّا برای رضای دوست باید نماز هم بخوانی… ❌ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ … ✅خدا دست ندارد، امّا دستهای پدر سخت بوسیدنی و محترم است…   ❌ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺘﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ … ✅اگر زیارت عاشورا را بخوانی کارهای خوب دیگرت هم ارزش پیدا می کند… ❌به صندوق صدقه پول نمی اندازم ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻓﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ … ✅خداوند نیاز به پول ما ندارد و اگر به صندوق صدقات صدقه ای ریخته شود آنهم خرج بیچارگان می گردد (البته به شرطی که بدست آدمهای درست اداره شود) ❌ﻣﺴﺠﺪ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻦ ﮐﻠﯽ ﺩﻟﺶ ﺷﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ … ✅احترام مادر بزرگ پیرت وظیفه ی توست، ولی بدان مسجد، مسجد است و هیچ جا خانه خدا نمی شود.     ❌ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻏﻤﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﺩ … ✅نگاه مهربان دوست خیلی خوب است، امّا معلوم است که تو به خدای قرآن و پیامبر اسلام عقیده ای نداری! پس تو خدای ذهنی خودت را می پرستی نه خدای جهان آفرین را ….   ❌ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﻫﺮ ﻧﻮﺯﺍﺩﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺑﻮﺳﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﺠﻠﯽ ﺍﻭ … ✅خداوند تولدی نداشته، ندارد و نخواهد داشت، و تنها بوسه هائی تجلی محبت خداست که حلال و با رضای دوست باشد … و گرنه چراگاه شیطان است. ❌ﻣﺎﺩﺭﻡ؛ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻭﺧﺪﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯾﮑﯿﺴﺖ. ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ … ✅پس مادرت حق دارد که خدای تو و همسایه را یکی نداند. زیرا او خدا را می پرستد و تو، غیر خدارا می پرستی به عبارت دیگر او خداپرست است و تو خود پرست. چون تو برای خدایت تکلیف تعیین می کنی نه خدا برای تو. ❌ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ ﻧﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ. ✅آری خدای ساخته ذهن تو مخلوق توست نه خالق تو، در حالیکه خدای قرآن در عین «مالک یوم الدین – و واحد القهّار » بودن «اقرب الیه من حبل الورید است » یعنی از رگ گردن به او نزدیکتر است. ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin