eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.7هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
125 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مهاجر
🔴بنای «نصب الشهید» در شرق بغداد در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و به دستور صدام حسین التکریتی در میان یک دریاچهٔ مصنوعی ساخته شد. این بنا که ظاهری شبیه به یک قطرهٔ اشک دو نیم شده با شعله ای در میان خود دارد و از سبک گنبدهای دورهٔ عباسی اقتباس شده است، به عنوان یادبود کشته شدگان عراقی در هشت سال جنگ با ایران طراحی شده است. در اطراف این بنا، نام هزاران نفر از این کشته شدگان به خط عربی نقش شده است. طی سال های متمادی، این بنا نمادی از ایران ستیزی حکومت صدام بوده است. 🔵اما اخیرا این بنا به همت دولت شیعی عراق تغییر کاربری داده است و به عنوان یادبود گروهی دیگر از مقتولین استفاده می شود. دولت عراق این مکان را به موزهٔ افتخار شهدای شیعی و کردی تبدیل کرده است که رژیم صدام آن ها را به قتل رسانده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4 ( بخاطر امام حسین این نوشتار را نشر دهید ) اقای استاد جناب رحیم پور ازغدی در خطابه خود قیام امام حسین مظلوم را مانند نویسنده کتاب شهید جاوید ، یک قیام سیاسی و برای تاسیس حکومت دینی در عراق می داند ، بنده می پرسم اگر امام واقعا برای حکومت به سمت کوفه رفته باشد اولا چرا بدون سرباز و سلاح رفت یعنی باید حداقل به اندازه هزار نفر سرباز در برابر آن امپراطوری بزرگ اموی ، با خود همراه می داشت که نداشت پس چه امامی و چه اقدامی کرد ؟ ثانیا چرا از مدینه با زن و فرزند خارج شد تا بعد از انجام حج به سمت یمن برود ،ثالثا چرا در خطابه منای مکه هیچ اشاره ای به خلافت و تاسیس حکومت نکرد ، فقط در باره عبادت و امر به معروف سخن گفت ، رابعا چرا ( بعد از آگاهی از اسارت یا ترور توسط عَمرو ابن سعید والی مکه ) حج را نیمه تمام گذاشت و بدون طرح و برنامه بسوی کوفه شتاب گرفت ، خامسا چرا در نامه کوفیان ملعون ، هیچ اشاره ای به حق خلافت نشد و قصد آنان فقط دعوت وحمایت و اعلام بیعت وفاداری بود ، سادسا وقتی دو فرستاده او یعنی مُسلم ابن عقیل و سپس قیس ابن مُسَهّر کشته شدند امام فهمید مردم کوفه خیانت کردند باز چرا بسوی کوفه ادامه طریق داد ، سابعا وقتی در محاصره حّر ریاحی قرار گرفت چرا درخواست برگشت کرد ( ولی حرّ او را به دستور ابن زیاد محاصره و گیر انداخت یا او را مجبور به بیعت کنند و یا بکشند ) ثامنا چرا در خطابه صبح عاشورا هرگز از حق خلافت سخن نگفت فقط از منزلت معنوی و نفی بیعت اجباری فریاد داشت ، تاسعا چرا تا آخرین لحظه تسلیم نشد مثل پیامبر و پدر و برادرش که صلح و سازش کردند با آنکه تا ظهر عاشورا شکست خود را قطعی دید ، عاشرا چگونه برغم پیمان شکنی کوفیان و کشتن دو فرستاده، حاضر شد باز بسوی کوفه برود ، درحالیکه اگر اسیر می شد برای او و خانواده مظلومش بهتر بود ، بویژه چرا حاضر شد تمام خاندان پاکش جلوی چشم خودش فدا شوند ولی باز تسلیم بیعت اجباری با ظالم نشود ، مگر جایگاه او بالاتر از پدر و برادرش بود ، پس آن حضرت نه آدم سیاسی بود و نه جنگی بلکه یک انسان آسمانی بود چون پیامبران الهی که با سیاست نجس عُرفی جمع شدنی نبود ، در غیر این صورت معاذالله باید گفت از حداقل حَزم و عقل و درک سیاسی عاری بوده است ، حضرت می دانست که بنی امیه تحمل هیچ نوع مخالفت بویژه از بنی هاشم را ندارد ، یا بیعت یا قتل یعنی به حبس واسارت هم قانع نبودند ، بویژه امام می دانست که شخص یزید دنبال انتقام تاریخی و زهرچشم گرفتن از بنی هاشم است و بقول حضرتش اگر توی سوراخ موش هم برود او را خارج و می کشند ، ولید ابن عُتبه در خود مدینه به او گفته بود یا بیعت یا مرگ ، برای آنکه خاصیت ذاتی هرحکومتی (جز حکومت معصومین) و هر قدرت بی نظارت تسلیم سازی همگان بلکه جهان در برابر اراده حاکمان است ، قدرت فقط دنبال توسعه سلطه خویش است ، لذا امام غریب فقط دنبال مکان امن بود تا نه کشته شود و نه تسلیم ، امام از کوفیان انتظار داشت به او کمک کنند که مجبور به بیعت با یزیدیان نشود حتی با اسارت و دستگیر کردن او ، لذا برای اسکان و تامین جان خود و خانواده بطرف کوفه رفت ، بعد وقتی دید مُسلم و قیس را کشتند دریافت دیگه کارش تمام است ولی هم چنان بسوی قتلگاه (حالا هرکجا) حرکت کرد ، اقای ازغدی ان شالله عمدا دروغ نمی گوید اما ناخواسته به امام ستم روا می دارد و منزلت امام را در حد عبدالله ابن زبیر و مختار ثقفی و زید ابن علی ... تنزل می دهد ، چون هر حکومتی برای خودش حق قائل است که خارجی و شورشی را بکشد فقط به دلیل آنکه قدرت دارد و شیدای بقای قدرت خویش است ، با تحلیل آقای ازغدی حق با کسانی مانند غزالی و ابن خلدون و ابن تیمیه است که کار امام را اشتباه استراتژیک دانستند و برخی دیگر حتی امام را مقصر قتل خودش قلمداد کردند ، در حالیکه امام فقط می خواست به عنوان یک مصلح ضمن امر به معروف، بیعت اجباری با ظالم نکند همین ، کاش این نوشتار به دست هم کلاسی خیلی قدیم بنده برسد تا دیگه امام مظلوم را سیاسی نکند که خود ظلمی مضاعف است بر حضرتش ، الداعی الغریب ،
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
#شبهه 4 #اکبری ( بخاطر امام حسین این نوشتار را نشر دهید ) اقای استاد جناب رحیم پور ازغدی در خطابه خ
❎مغالطه اول : تشبیه دیدگاه رحیم پور و نویسنده کتاب شهید جاوید ❇️نویسنده متن عمدا و به دروغ این دو دیدگاه را به هم تشبیه کرده .بین دیدگاه صحیح قیام امام حسین علیه السلام و دیدگاه نگارنده کتاب شهید جاوید اختلاف نظر اساسی وجود دارد.این کتاب اشکالات فراوانی دارد. نویسنده کتاب شهید جاوید نه‌تنها منکر علم و معجزات امام حسین(ع) است، بلکه از قرائنی که پیداست از قدر و مقام آن حضرت کاسته و او را از افراد عادی هم بی‌هوش‌تر فرض کرده است او قیام امام حسين (عليه السلام) را اقدامى در حد يك دفاع شخصى می داند.در این کتب بسیاری از احادیث و حتی مسلمات تاریخی انکار شده است ❇️نگارنده کتاب شهید جاوید برای عامل دعوت مردم كوفه ارزش بیش از حد قائل شده است، گویی خیال كرده است كه عامل اساسی و اصلی این است.در میان عاملهای قیام امام اتفاقاً كوچكترین آنها از نظر تأثیر، عامل دعوت مردم كوفه است و الاّ اگر دعوت مردم کوفه عامل اساسی می بود، آن وقتی كه به امام خبر رسید كه زمینه ی كوفه دیگر منتفی شد، امام می بایست دست از آن حرفهای دیگرش هم برمی داشت و می گفت بسیار خوب، حالا كه این طور شد، پس ما بیعت می كنیم، دیگر دم از امر به معروف و نهی از منكر هم نمی زنیم. اتفاقاً قضیه برعكس است. سیاسی ترینخ طبه های امام حسین، شورانگیزترین و پرهیجان ترین سخنان امام حسین، بعد از شكست كوفه است. ❎مغالطه دوم :گفته شده چرا امام با لشکر و سلاح به جنگ امویان نرفت؟ 1️⃣اساسا امام در چه شرایطی از مدینه خارج شد؟ در شرایطی که یزید به حاکم مدینه نامه نوشت که از حسین علیه السلام یا بیعت بگیر یا اگر بیعت نکرد گردن او را بزن!! در این شرایط آیا فرصتی برای تجهیز سپاه بود؟ 2️⃣ آیا برای نویسنده نامه نگاری با مردم کوفه و فرستادن مسلم به آنجا فراهم کردن آمادگی وتجهیزات نظامی برای تشکیل حکومت نیست؟ از نمودهاى تلاش امام حسين(عليه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ حكومت نامشروع يزيد است. همچنین فرستادن مسلم به عقیل به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام(ع) جهت تجهیز سپاه وتشكيل حكومت اسلامى و الهى دارد. 3️⃣آیا دعوت از مردم بصره تجهیز سپاه نبود؟ امام حسین(ع) - هنگامی که هنوز ابن زیاد در بصره بود- نامه‌ای به بزرگان آن شهر نگاشتند که حاوی این فرازها بود: «ما اهل‌بیت پیامبر(ص)، اوصیاء و وارثان او بوده و نسبت به مقام او بیشترین حق را داشتیم، اما افرادی آن‌را غصب نمودند و ما برای جلوگیری از تفرقه اعتراضی نکرده و به آن تن دادیم … من فرستاده‌ام را با این نامه نزد شما فرستاده و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) فرامی‌خوانم. همانا سنت پیامبر(ص) نابود شده و بدعت‌ها پدیدار شده و اگر از من پیروی کنید، شما را به راه راست هدایت می‌کنم».[وقعة الطف، ص107] نگارش چنین نامه‌ای برای مردمی غیر از مردم شهر مقصد، نشانگر آن است که حضرتشان نه برای پناهندگی و نجات جان خویش، بلکه برای تجهیز یک سپاه و آمادگی یک قیام به سمت کوفه حرکت کردند. ❎مغالطه سوم: خروج امام با زن وفرزند: 1️⃣اولین دلیل مساله امنیت خانواده امام است .یزیدی که به هیچ مسأله شرعی و اخلاقی پایبند نبود وحرمت خانه خدا و ماه حرام را نگه نمی داشت قطعا خانواده امام را زندان می کرد یا می کشت تا امام را تحت فشار قرار داهد. 2️⃣«پيام رسانی قیام حسینی»:انقلاب عاشورا را باید به دو بخش اصلی تقسیم کرد،بخش اول ، تا عصر عاشورا به رهبرى شخص امام حسین (ع) ؛ و بخش دوم قیام، پس از آن و با حضور و اسارت اهل‌بیت امام، شکل گرفت که رهبری این بخش از قیام را امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) به‌عهده داشتند؛ چنانچه اگر نبود سخنان آتشين حضرت زینب (س)، و روشنگرى‏هاى حضرت زین‌العابدین (ع) در کوفه و شام، و مظلومیت زنان و کودکان در طول مسیر اسارت، قطعاً پيام انقلاب بزرگ حسینی بی‌اثر و یا حداقل کم‌اثر می‌شد؛ لذا در حقیقت امام با بردن زنان و کودکان، مبلغان حسینی را به شهرهاى مختلف و حتى به قلب حکومت دشمن فرستادند و پیام حسینی را به گوش همگان رساندند؛ 3️⃣«مردود کردن تبلیغات دروغین بنی‌امیه»:یزیدیان برای عموم مردم، طوری برنامه‌ریزی و وانمود کرده بودند، که امام حسین (ع) برای حُبّ جاه و مقام و خلافت به طرف کوفه لشگرکشی نموده‌ و پس از جنگ برای رسیدن به قدرت و حکومت کوفه کشته شدند، لذا حضرت با بردن زنان و کودکان، و عدم ایجاد لشگر منسجم، این دسیسه دشمن را نزد عموم مردم باطل نمودند؛
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
#شبهه 4 #اکبری ( بخاطر امام حسین این نوشتار را نشر دهید ) اقای استاد جناب رحیم پور ازغدی در خطابه خ
4️⃣«افشاى ماهيت واقعی امویان»:بُعد ديگر علت حضور خاندان امام را می‌توان نمایان کردن چهره سفّاك، بى‏رحم و غیرانسانى يزيد و حكومت اموی دانست؛ چنانچه مسلماً يكى از عوامل مؤثر در پذيرش پيام عاشورا از سوى عموم مردم، «عنصر مظلوميت» زنان و کودکان شهید شده و به اسارت رفته بود؛ و بر همین اساس امام سجاد(ع) در شام، وقتی كه خواستند تیر خلاص را به دستگاه اموی وارد کنند، فرمودند: پدرم امام حسين(ع) را قطعه قطعه كردید...اما چرا پس از شهادت ایشان كودكان را به شهادت رساندید؟ و به خيمه‏هاى زنان و کودکان حمله كرديد؟» (مقتل الحسين، ص٣٣۴) اين جملات امام، به قدرى تاثیرگذار بود كه همه‌ی تبلیغات چهل و چند ساله امویان را در هم شکست و شام را طوفانى كرد؛ ❎مغالطه چهارم: چرا در خطبه مکه به خلافت اشاره نشده؟!! 1️⃣ امام قبل از مکه و در همان مدینه و در برابر حاکم مدینه که از طرف یزید برای بیعت گرفتن از امام آمده بود صراحتا به خلافت اشاره می کنند و می فرمایند: ❇️«أَیُّهَا الاَمیرُ! إِنّا أَهْلُ بَیْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْر قاتِلُ النَّفْسِ المحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَمِثْلی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ، وَ لکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِرُونَ⬅️ أیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ».➡️ ✳️(اى امیر! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جایگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشیم. خداوند [اسلام را] با ما آغاز کرد و با ما پایان برد. در حالى که یزید مردى است فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان و آن کسى که آشکارا مرتکب فسق و فجور مى شود. بنابراین، هرگز شخصى مانند من، با مردى همانند وى بیعت نخواهد کرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانیم و ببینیم⬅️ کدام یک از ما، به خلافت و بیعت شایسته تریم!).➡️ 🔴 حماسی تر وشجاعانه تر و صریحانه تر از این جمله سراغ دارید؟ آن وقت نویسنده برای فریب مخاطب همه این حقایق را انکار می کند!! 2️⃣امام اهداف قیام خود را در قالب وصیت‏نامه به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان مى‏دارد: «مردم دنیا بدانند که من یک فرد جاه طلب، مقام طلب، اخلال‏گر، مفسد و ظالم نیستم، منچنین هدفهایى ندارم، قیام من قیام اصلاح‏طلبى است، قیام و خروج کردم براى اینکه مى‏خواهم امّت جدّ خودم را اصلاح کنم من مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منکر بکنم...» ⁉️صراحت بیان ؛در بیان اهداف قیام سیاسی ، بیشتر از این می خواهید؟؟ 3️⃣ امام در خطبه مکه هم به صراحت هدف قیام شان رابیان می کنند واما خطبه: 🔶(الحمدلله ما شاء الله ولا قوة الا بالله و خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة.....من کان باذلا فینا مهجته وموطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصلحا ان شاء الله تعالی) 🔷ترجمه خطبه چنین است: سپاس برای خداست. آنچه خدا بخواهد همان خواهد بود و هیچ نیرویی حکم فرما نیست، جز به اراده خداوند، و درود و سلام خداوند بر فرستاده خویش، مرگ بر فرزندان آدم نوشته شده است؛ همانند اثر گردنبند که لازمه گردن دختران است، و چقدر به دیدار نیاکانم اشتیاق دارم....هر کس از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پروردگار نثار کند، با ما حرکت کند که من فردا صبح حرکت خواهم کرد، ان شاء الله 🔴امام به صراحت می فرمایند هر کس از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پروردگار نثار کند، با ما حرکت کند!!! 💠معنای این جمله حماسی چیست؟ غیر از قیام سیاسی و حرکت مجاهدانه برای مبارزه با طاغوت وتشکیل حکومت؟؟ 🔵 امام یک ذره قیام‏ خودش را مشروط نمی‏ کند و این‌طور می ‏فرماید: «خُط ‏ ‏الموت علی ولد آدم...» مرگ برای فرزندان آدم زینت است... و در آخر خطبه می ‏فرماید: « فمن کان فینا باذلا مهجته موطنا ‏علی لقاء‌الله نفسه، فلیرحل معنا فاننی راحل مصبحا انشاء‌الله تعالی»، من‏ فردا ‏صبح حرکت می‏ کنم هر کس که آماده جانبازی است و حاضر است خون قلب‏ خودش را در راه ما ‏بریزد و تصمیم به ملاقات حق گرفته است، فردا صبح‏ حرکت کند که من رفتم. دیگر بیش از این ‏حرفی نیست کسی که به دنبال حفظ جان خود وخانواده اش است چگونه چنین جملات حماسی را خطاب به مردم بیان می کند؟
❎ مغالطه پنجم: رها کردن حج بدون برنامه ورفتن به کوفه!!! 1️⃣ مستندات تاریخی کاملا دلالت دارد که رها کردن حج یک دروغ عوامانه و ناشیانه است اساسا امام حسين (ع) به احرام حج، محرم نشده بود و اين سخن مشهور كه امام حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستي است؛ زيرا امام(ع) در روز هشتم ذي الحجه ""يوم الترويه"" از مكّه خارج شد. در حالي‏كه اعمال حجّ - كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مي‏شود - از شب نهم ذي الحجه آغاز مي‏شود. امام صادق فرمود: امام حسين(ع) قبل از روز هشتم ذي الحجه از مكه خارج شد در حالي كه با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مكه شده و عمره انجام داده بود.(كافي ج 4، ص 536) 2️⃣ خروج امام ازمکه قبل از مناسک حج با وجود شرایط تبلیغی مناسبی که در ایام حج برای امام بود تا علیه حکومت یزید قیام کند دلایلی داشت ازجمله: 💠اظهار نارضايتي شديد از حكومت يزيد:حركت امام غير منتظره و برخلاف معمول بود،و باعث جلب توجه همگان شد. براي همه این پرسش پديد آمد كه چرا در حالي كه همگان خود را آماده مي‌كردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پيامبر و بهترين راهنماي حاجيان و شايسته‌ترين افراد براي انجام مناسك حج، مكه را ترك مي‌كند؟ واولین جواب این که حتماً به عنوان اعتراض به حكومت يزيد اين حركت صورت گرفته، يا حكومت براي امام مشكلي درست كرده كه فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهي، مناسك حج را به جا آورد! حركت امام، بزرگ‌ترين گام تبليغاتي و فرهنگي در اعتراض به حكومت ستم‌پيشه و فاسد يزيد به شمار مي‌آمد. 💠 توطئه قتل امام:حركت امام از مكه به كوفه در روز ترويه براي بسياري ايجاد سؤال كرد و آنان از حضرت علت اين كار را پرسيدند، از جمله ابن عباس، كه امام در پاسخ او فرمودند : ""كشته شدن در مكاني ديگر براي من دوست داشتني‏تر از كشته شدن در مكّه است"" 💠پیشگیری ازهتك حرمت حرم:اگر امام در حرم الهي (مكه) كشته مي‌شد، حرمت حرم شكسته مي‌شد، گرچه در اين ميان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنايتكاران اموي باشد. 3️⃣ نویسنده متن ادعا کرده امام ، بدون طرح وبرنامه راهی کوفه شد. همان طور که اشاره شد امام از همان زمان که در مدینه بود با تدبیر وحکمت عمل کردند: 💠وقتی حاکم مدینه امام را به دار الحکومه خواند تا از ایشان بیعت بگیرد حضرت با 30 نفر از جوانان بنی هاشم در حالی که مسلح بودند وارد دار الحکومه می شوند. امام به گونه ای این ورود را برنامه ریزی کردند که حاکم مدینه دید اگر تعدّی کند خودش آسیب خواهد دید. 💠امام وقتی از مدینه خارج شدند نامه ای به محمد ابن حنفیه دادند و پیام رسانی بعد از روزهای شهادت را برنامه ریزی کردند. امام پیش بینی می کند که اگر حضرت زینب (س) را شهید کردند باز یکی دیگر- محمد ابن حنفیه- باشد که پیام عاشورا را به گوش ها برساند. در آن پیام، امام حتی پیش بینی تهمت خروج از مسلمانی را صورت داده بودند بنابراین امام شهادتین می گویند. 💠خروج از مدینه و استقرار در مکه، حرم امن الهی، تا صدای اعتراض خود را به گوش مسلمانان برساند. 💠ملاقاتهای متعدد در مکه وتبیین قیام و دعوت به قیام مانند دیدرا با: 1. گروهی از مردم و عبد اللّه بن زبیر 2. عبد اللّه بن عمر 3. عبد اللّه بن عباس 4. یحیی بن سعید با جماعتی 5. جمعی از طرفداران یزید 💠نامه نگاری به اهالی بصره که قبلا اشاره شد. 💠در مواجهه با دعوت مردم کوفه برای قیام، امام، مسلم بن عقیل را به کوفه اعزام می کنند تا شرایط را بررسی ومدیریت وسازماندهی کند 💠حرکت دادن خانواده پیامبر به همراه زنان و کودکان از کوره راه ها و بیابان ها، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، که قبلا اشاره شد 💠ملاقاتهای متعدد در مسیر راه مکه تا کربلا و کسب اطلاع از عراق و تبیین قیام ودعوت به قیام. که مهمترین آنه ملاقات با: 1. فرزدق شاعر : امام از فرزدق درباره اوضاع عراق پرسید و او گفت : دلهای مردم با شما است و شمشیرهای آنان با بنی امیه. 2. عبد اللّه بن جعفر: او از حاکم مکه برای امام امان نامه گرفت ولی امام قبول نکرد و فرمودند بهترین امان هم امان الهی است.دو فرزند عبد اللّه، عون و محمّد همراه امام راهی کربلا شدند. 3. بشر بن غالب: کسب اطلاع از اوضاع سیاسی عراق 4. ابو هرة : امام به او گفتند: ای ابو هرّه! بدان که من به دست فرقه ای یاغی کشته خواهم شد و خداوند لباس مذلّت را به طور کامل به تن آنان خواهد پوشاند و شمشیر برنده بر آنان حاکم خواهد کرد. 5. زهیر بن قین:امام به دنبال وی فرستاد؛طولی نکشید که مراجعت نمود، در حالی که چهره اش می درخشید و مسرور بود و یک باره دگرگون شد. وی همسرش را همراه برادرزنش فرستاد و مهریه او را پرداخت وگفت: من جان خود را برای کشته شدن در راه امام حسین علیه السلام آماده کرده ام. 6. مرد نصرانی:در «ثعلبیه»، مردی نصرانی به همراه مادرش نزد حضرت آمدند و اسلام آوردند و همراه او رهسپار کربلا شدند.
مغالطه ششم: در نامه به اهل کوفه بحث خلافت مطرح نیست‼️ ❌نویسنده متن، رسما با دروغگویی دست به جعل تاریخ زده است. 🔵امام حسین(علیه السلام) زمانى که در مکّه بود، پیوسته از جانب مردم کوفه، نامه دریافت مى کرد. مردم کوفه در نامه هاى خود، حضرت را به جانب کوفه و پذیرفتن رهبرى خویش دعوت مى کردند. 🔷امام(علیه السلام) نامه اى در پاسخ مردم کوفه نوشت و به همراه هانى بن هانى و سعید بن عبدالله ـ که آخرین فرستادگان کوفیان بودند ـ ارسال کرد.نامه چنین بود: 🔶«به نام خداوند بخشاینده مهربان; از حسین بن على(علیه السلام)، به بزرگان مؤمنان و مسلمانان!هانى و سعید همراه نامه هایتان به سوى من آمدند ـ و این دوتن آخرین کسانى بودند که نامه هایتان را آوردند ـ محتواى همه نامه هایتان (به طور فشرده) این بود که:«امام و پیشوایى نداریم، به سوى ما بیا! امید است که خداوند به وسیله تو ما را بر محور حقّ و هدایت گردآورد». اکنون من، برادر، پسر عمو و شخص مورد اعتماد از خاندانم ـ مسلم بن عقیل ـ را به سوى شما مى فرستم; به او فرمان دادم که تصمیم و برنامه ها و افکارتان را براى من بنویسد. اگر نوشت که بزرگان، اندیشمندان و خردمندان شما، با آنچه که در نامه هایتان بود همراه و هماهنگند; به زودى به سوى شما خواهم آمد إن شاء الله». «به جانم سوگند! امام و پیشوا فقط کسى است که به کتاب خدا عمل کند و عدل و داد را برپا دارد، دین حق را پذیرفته، و خود را وقف در راه خدا کند و السلام».( ارشاد مفید، ص 380-381 ; تاریخ طبرى، ج 4، ص 262) 💠اولا مردم کوفه در نامه های مکرر از امام دعوت به رهبری برای قیام علیه یزید وتشکیل حکومت داشتند که در کمال تعجب وبرای جلوگیری از تحریف امام در جواب به کوفیان محتوای نامه شان را مورد اشاره قرار می دهد تا در تاریخ تحریف نشود : محتواى همه نامه هایتان (به طور فشرده) این بود که:«امام و پیشوایى نداریم، به سوى ما بیا! 💠امام در جواب دعوت کوفیان،در حالیکه می توانستند به جواب نوشتاری اکتفا کنند این کار را نمی کنند بلکه همراه جواب، مسلم بن عقیل وقیس بن مسهر را هم که از یاران باوفا و امین وسیاستمدار ومدبر امام بودند را به سوی کوفیان می فرستند تاشرایط را بسنجد وهماهنگی وتدابیر لازم را اتخاذ کنند. که این خود بهترین دلیل برای تدبیر و تجهیز برای قیام وتشکیل حکومت الهی است. 💠امام در آخر نامه خود اشاره به ویژگیهای حاکم و پیشوای الهی می کنند ومی فرمایند :به جانم سوگند! امام و پیشوا فقط کسى است که به کتاب خدا عمل کند و عدل و داد را برپا دارد، دین حق را پذیرفته، و خود را وقف در راه خدا کند... ⬅️این جملات به خوبی حکایت از اهداف امام از قیام سیاسی ایشان را دارد که همانا تشکیل حکومت اسلامی بوده است چرا که امام به خصوصیات و شرایط حاکم به حق اشاره می کنند. 💠امام دراین نامه به حق حکومت خود اشاره می کنند: « و انّی احقّ بهذا الامر لقرابتی من رسول الله »، همانا من بهترین شخص برای این امر خلافت هستم به خاطر قرابتی که به رسول خدا دارم این گفتار امام گواهی می دهد؛ حرکت امام حسين قيامی برای مبارزه علیه ظلم و اطاغوت و تشکیل حکومت بود. ❎ مغالطه هفتم: وقتی فرستاده های امام شهید شدند حرکت ایشان به کوفه متوقف نشد پس اما به دنبال قیام وحکومت نبودند❗️❗️ 💠مهمترین عوامل اصلی حرکت و قیام امام حسین علیه السلام که در خطبه ها وجمله های مختلف امام به آنها اشاره شده است عبارت بودند از: عدم بیعت بایزید، مبارزه با فساد علنی و دین ستیزی یزید ، احیای سنت پیامبر و اصلاح امت ، امر به معرف ونهی از منکر، اجرای عدالت ،مابرزه با جهل و..... 💠در مغالطه اول اشاره شد اساسا دعوت مردم کوفه عامل اساسی قیام امام نبود و در میان عاملهای قیام امام اتفاقاً كوچكترین آنها از نظر تأثیر، عامل دعوت مردم كوفه است . پس شهادت مسلم و قیس نمی توانست حرکت امام را منتفی کند.امام حسین(ع) از ابتدا قصد داشتند با قیام از دین اسلام دفاع کند چه مردم کوفه همراه ایشان باشند چه نباشند. 💠دعوت بی شمار مردم کوفه و فرستادن حدود ۱۲ هزار نامه از طرف مردم کوفه به امام ،برای قیام علیه یزید باعث شد تا تعداد زیادی از یاران آن حضرت بگویند حتی بعد از به شهادت رسیدن مسلم بن عقیل اگر شما به سمت کوفه بروید، همین که به آنجا نزدیک شوید مردم کوفه به سمت شما برمی گردند. پس امام حسین(ع) با مشورت یارانش تصمیم به ادامه دادن مسیر گرفت. ضمنا وابستگان مسلم هم گفتند بزرگ و عزیز ما از دست رفته و باید حتماً به سمت کوفه برویم.
❎مغالطه هشتم: محاصره حر و درخواست برگشت امام 💠اینکه امام بعد از ممانعت حر قصد داشتند مسیر حرکت به کوفه را عوض کنند دقیقا ادعای قیام را ثابت می کندمنکرین قیام حسینی با اصرار بر دعوت کوفیان قصد دارند حرکت امام را کاملا متاثر از دعوت کوفیان بدانند تا ثابت کنند امام به دنبال منطقه امنی برای خود وخانواده شان بودند. درحالیکه همان طور که قبلا اشاره شد دعوت کوفیان نقش موثری نداشت و امام از ابتدای عدم بیعت با یزید و خروج از مدینه و وقوف در مکه و مجددا خروج ازمکه قصد قیام علیه یزید را داشتند و همراهی وعدم همراهی مردم کوفه تاثیری در این حرکت نداشت. لذا با ممانعت حر از حرکت امام ، حجت عقلایی شایسته می نمود تا امام به سمت دیگری حرکت کند تا شرایط لازم برای این قیام و تشکیل حکومت فراهم شود. 💠قبلا گفتیم که امام برای اهل بصره هم نامه ای نوشته بودند و تغییر مسیر امام می توانست شرایط را برای بیعت اهل بصره با امام برای قیام آماده نماید. 💠امام در خطبه‌ای که در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، فرمودند: 🔷«ألاتَرَوْنَ إلی الحَقِّ لا یُعْمَلُ به، و إلی الباطِلِ لا یُتَناهی عنه لِیَرْغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ حَقَّاً حَقّاً؛ .... آیا نمی‌بینید به حق عمل و از باطل جلوگیری نمی‌شود. در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است که به دیدار پروردگارش راغب باشد». ⬅️آن گاه که حر مانع حرکت امام شد، امام (ع) نامه‌ای به بزرگان کوفه نوشت و تمام موارد چهارگانه را در این نامه بیان فرمود: 🔷فقَدْ عَلِمْتُمْ أنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قد قال فی حَیاتِهِ، مَن رَأیَ سُلْطاناً جائراً مُسْتَحِلَّا لِِحُرُمِ اللهِ...، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مخالفاً لِسُنَّةِ اللهِ، یَعْمَلُ فی‌عبادِ اللهِ بالإثْمِ وَ العُدْوانِ، ثُمَّ لم یُغَیِّرْ بِفِعْلٍ و لا قولٍ، کان حَقیقاً علی اللهِ أنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛ 🔶می‌دانید که پیامبر خدا (ص) در زمان حیاتش فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده و پیمان خدا را شکسته، با سنت پیامبر (ص) مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار کرده، ولی با او به مبارزه عملی و گفتاری برنخیزد، سزاوار است که خداوند او را به جایگاه آن سلطان ستمگر (جهنم) وارد کند. ♦️امام با این خطبه ونامه با صراحت کامل هدف خویش را از حرکت ، قیام بر علیه طاغوت ومبارزه علیه باطل وظلم وبالتبع تشکیل حکومت عدل اعلام می کند 💠امام در خطبه‌ای که پس از نماز عصر در جمع لشکریان حرّ خواند، فرمود: 🔷«أَیُّهَا النَّاسُ أنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ(ص) و نَحْنُ أولی بِوِلایَةِ هذِهِ الأمُورِ عَلَیْکُمْ مِنْ هؤلاء المُدَّعِینَ ما لیْسَ لَهُمْ 🔶ای مردم! من فرزند دختر رسول خدایم و ما به ولایت این امور بر شما از این مدعیان دروغین سزاوارتریم». 🔴از این جملات صریح امام غیر از تشکیل حکومت الهی وساقط کردن طاغوت برداشت می شود⁉️
❎مغالطه نهم خطابه های عاشورا و عدم بیان مساله خلافت: 💠اگر کسی مقداری عقل وفهم و درایت داشته باشد چنین اشکال جاهلانه و مسخره ای به ذهنش هم خطور نمی کند !!! ♦️اگر کسی در برابر سپاه عظیم دشمنی که بی رحم و قدار است که به قصد کشتن شما وخانواده او آمده، قرار بگیرد درایت و عقل سلیم به او چه می گوید؟ عقلانه است که در مقابل این سپاه صحبت از قیام وتشکیل حکومت کند؟؟ 💠لینک خطبه امام در روز عاشورا را برای مخاطبین علاقمند می گذارم تا با مطالعه آن متوجه شوید که امام چقدر حکیمانه با سپاه دشمن صحبت می کند و در سخترین شرایط قلب های سیاه آنان را می لرزاند و حتی این خطبه الهی باعث هدایت عده ای از همین افراد می شود: ⬅️ https://b2n.ir/k19022 💠 اگر به فرازهای این خطبه نورانی دقت کنید: ♦️اى مردم! به من بگویید من چه کسى هستم؟ آنگاه به خود آیید و خویشتن را نکوهش کنید، و ببینید آیا کشتن و هتک حرمت من براى شما جایز است؟ مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من فرزند وصى و پسرعموی پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر کسى نیستم که او پیش از همه مسلمانان ایمان آورد؟ و پیش از همه، رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟ آیا حمزه سید الشهداء، عموى پدر من نیست؟ آیا جعفر طیار عموى خود من نیست؟مگر شما سخن پیغمبر (ص) را درباره من و برادرم نشنیده‌اید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟... ♦️و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز برخى از صحابه رسول خدا (ص) در قید حیات هستند، می‌توانید از آن‌ها بپرسید، از جابر بن عبدلله انصارى، ابو سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم، انس بن مالک از اینان بپرسید این‌ها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا (ص) شنیده‌اند .... واى بر شما، آیا کسى را از شما کشته‌ام که در مقابل خون او می‌خواهید مرا بکشید؟ آیا مال کسى را حیف و میل کرده‌ام؟ یا جراحتی بر کسى وارد ساخته‌ام که می‌خواهید مجازاتم کنید؟» 🔶در این جملات امام با ظرافت تمام ، به جایگاه خود که فرزند رسول خدا وحضرت علی وحضرت زهرا علیهم السلام است اشاره می کنند تا هم باعث تنبه وبیداری جاهلان شوند و هم اشاره کنند که تنها کسی که شایسته ولایت و خلافت امور مسلمین است خود امام هستند 🔷این خطبه حکیمانه حاوی بهترین جملاتی است که در آن شرایط جنگی می توان ایراد کرد تا شاید کسانی که هنوز قلبشان سنگ وسیاه نشده از مسیر ضلالت باز گردند.
❎ مغالطه دهم : چرا امام مانند آباء خود صلح نکرد 💠 مخاطب عزیر اگر کمی دقت کند متوجه می شود که شبهه افکن برای اینکه شمارش اعداد را به ده برساند به مهمل گویی و مزخرف گویی افتاده است😨😨😨 ❇️نویسنده تلاش می کند که بگوید حرکت امام یک قیام سیاسی و برای تشکیل حکومت نبوده حالا می پرسد چرا امام صلح نکرد؟؟⁉️ ⛔️به ایشان می گوییم !! این سوالی است که شما باید جواب بدهی؟ اگر امام دنبال قیام سیاسی وحرکت مجاهدانه وشهادت طلبانه نبوده و به دنبال آسایش و مکان امن بودند چرا در آخرین لحظات صلح نکردند😀😀😀 ♻️بگذاریم وبگذریم💢 ❎ مغالطه یازدهم: مجددا نویسنده اشکالاتی که قبلا مطرح کرده بود یعنی پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم وقیس واسارت خانواده را دوباره مطرح می کند تا به هر زور و ضربی شده عدد شبهه های خود را به ده برساند❗️❗️ ظاهرا به عدد ده ارادت خاصی دارد😜😜 ❎ مغالطه بعدی نویسنده: انکار سیاسی بودن پیامبر وائمه علیهم السلام!!! 💠نویسنده عدم آشنایی خود با معارف ناب الهی را کاملا به رخ می کشد و سیاست را نجس ودور از شان معصومین می داند‼️ 🔵خداوند متعال خودش در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»(نحل/36) هر پیامبری را فرستادیم برای آن است که به مردم بگویند: خدا را عبادت کنید و از تبعیت طاغوت، اجتناب کنید. در واقع هر پیغمبری را فرستادیم، دو هدف داشته است-که این دو هدف دو روی یک سکه هستند- یکی عبادت خدا و دیگری درگیری با طاغوت است. اجتناب از طاغوت، درگیری و نبرد با طاغوت و طاغوتیان را اقتضا می‌کند؛ چون طاغوتیان، یعنی کسانی که طغیان کرده‌اند، طغیان‌گر و تجاوزکارند، و می‌خواهند شما را به بردگی بکشند. شما اگر خیلی آدم صلح‌طلبی هم باشید، فقط کافی است که بگویید «من برده نمی‌شوم»، در این صورت، طاغوتیان به شما حمله می‌کنند، گرگی می‌کنند و وحشی‌گری خواهند کرد. 🔴آیا در قرآن آیه‌ای سراغ دارید که خدا فرموده باشد «اگر کسی نماز نخواند، یا اگر قتل و فساد و فلان گناه را انجام بدهد، والله او ایمان ندارد»؟ اصلاً آیه‌ای در قرآن هست که بگوید «اگر کسی این گناه‌ها را انجام بدهد، والله ایمان ندارد؟» خُب سراغ نداریم. ✅ اما در ارتباط با امر سیاست، یک آیۀ قرآن داریم که خدا می‌فرماید «به خدای تو سوگند، چنین کسی ایمان ندارد...» آیه‌اش این است: «فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتىَ‏ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یجَِدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» (نساء/65) ای پیغمبر، به خدای تو سوگند، اگر در اختلافات اجتماعی پیش تو آمدند و تو یک دستوری دادی و اینها در دل خودشان یک‌ذره در اطاعت تو احساس سختی کردند، به خدای تو سوگند که ایمان ندارند! یعنی کسی که یک ذرّه توی دلش احساس سختی کرده باشد در اطاعت از پیامبر. 🔵اساسا بعثت، زمان درگیری سرِ مسائل سیاسی و قدرت است و رسول‌خدا(ص) ساختار سیاسی جامعه را به‌هم زده است. چون پیامبر، اوّل باید به مردم آزادی بدهد تا بتوانند انتخاب کنند. دوم اینکه ساختار سیاسی را به‌هم می‌ریزد؛ چون وقتی شما نظام ارزشی‌ جامعه را تغییر دادی، طبیعتاً آن کسانی که این‌کاره نیستند، با شما درگیر می‌شوند و شما باید با آنها مقابله کنی. سوم اینکه خودت(یعنی خودِ پیامبر) باید رئیس بشوی. چرا؟ چون اصلاً ریاست و مدیریت، شأن انبیاء است. کسی غیر از ایشان به این سادگی نمی‌تواند این کار را انجام بدهد، مگر اینکه خیلی آدم باتقوایی باشد؛ در زمان غیبت و غربت. به این سه دلیل، وقتی یک پیغمبر مبعوث می‌شود یعنی یک اتفاق سیاسی در شهر افتاده است. 🔷از اولی که پیغمبر ما مبعوث شد، هم دوستان و طرفدارانش و آن کسانی که از او حمایت می‌کردند، و هم دشمن‌ها (یعنی کسانی که بنا بود پیغمبر با آنها درگیر بشود) هر دو گروه فهمیدند که حرف پیغمبر چیست و در این دنیا چه می‌خواهد بگوید. 🔴حرفی که نویسنده متن هنوز درست نفهمیده است ... این مطلبی که ما باید اینجا دربارۀ آن بحث کنیم و حرف بزنیم تا ثابت کنیم، استدلال کنیم و روشن کنیم، مطلبی است که عرب بیابانی یا شهری آن روزگار بعثت پیامبر در اولین جمله، قضیه را می‌فهمید. یعنی می‌فهمید که این پیامبر، می‌خواهد قدرت بگیرد و قضیه، سیاسی است. امروز ما باید با شما صحبت کنیم و بگوییم که روح توحید، عبارت است از نفی هرگونه قدرتی جز قدرت پروردگار. ابولهب همین مطلب را همان اولِ اول فهمید. ولید بن مغیره، مخزومی، ابوجهل و دیگران، همه فهمیدند؛ همان اول هم فهمیدند و دعوای سیاسی راه انداختند! فهمیدند اینی که می‌گوید لااله‌الّاالله، اینی که می‌گوید معبودی جز الله نیست، فقط به یک مسئلۀ اعتقادی دعوت نمی‌کند، بلکه به یک مسئلۀ اجتماعی نیز دعوت می‌کند؛ و آن نبودن فلانی‌هاست در قدرت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رجلی بدون هیچ ادعایی برای حکومت اسلامی! مصدق را عارضه‌ای افتاد و غده‌ای بر صورتش هویدا شد. هنوز تصمیمی در چگونگی درمان اتخاذ نکرده بودند. از برای درمان پدرش، غلامحسین‌خان [پسر دکتر مصدق] بدون آن که از او پرسد، خود توسط پرفسور یحیی عدل از شاه تقاضا کرد که اجازه دهد او را روانه دیار فرنگ کند. شاه نپذیرفت و پیام داد می‌توانند برای شفایش از هر پزشک متخصصی که مایل باشند دعوت به ایران کنند. هنگامی که پسر کلام شاه را به پدر بازگو نمود،‌ مصدق سخت برآشفت و به پسرش پرخاش کرد و گفت «که به تو گفت من قصد سفر به فرنگ را دارم؟ غلط‌ کردی سرخود از شاه اجازه گرفتی، اصلا نیازی به متخصص از فرنگ نیست که شاه اجازه بدهد یا ندهد. ابدا لازم نیست کسی از خارج بیاورید و من هم پایم را از این مملکت بیرون نخواهم گذاشت. 🔸و رجالی مدعی برپایی حکومت اسلامی بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی رفسنجانی»: ▪️ آقاى «عباس واعظ طبسى»، [توليت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمد‌ند. از سفر به لندن و عمل جراحى پای‌اش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است. ۲۷ مهر ۷۱. ▪️ آقای «آذری [قمی]» آمد و درخواست ارز برای معالجهٔ پروستات در لندن داشت. ▪️ برای آقای «مهدوی [کنی]» هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند. ۱۹ اذر ۶۴. ▪️ آقای «دعاگو» آمد. از کیفیت معالجه‌اش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی‌درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته‌است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. ۳۱ خرداد ۶۵. ▪️شب در جلسهٔ شورای مرکزی «[جامعهٔ] روحانیت مبارز» شرکت نمودم. بیشتر صحبتها دربارۀ بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دههٔ فجر بود. آقای «مهدوی کنی» که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. می‌خواستم ایشان را ببینم.۲۹ بهمن ۶۴ ▪️ صبحانه‌ را در خدمت‌ آقای‌ «منتظری»‌، در منزل‌ ایشان‌ صرف‌ کردیم‌. پس‌ ازخداحافظی‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله‌ «نجفی‌ مرعشی»‌ رفتم‌. از اسپانیا برگشته‌ بودند. برای‌ معالجه ‌چشم‌ رفته‌ بودند. * ۸ خرداد ۶۰* ▪️آقای‌ «احمد توکلی»‌ که‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ ممنوع‌ الخروج‌ بوده‌، برای‌ گرفتن‌ گذرنامه‌ جهت‌ سفر برای‌ معالجه‌ درد مفاصل‌ احتیاج‌ به‌ نامه‌ من‌ به‌ اداره‌ گذرنامه‌ داشت‌ که‌ نوشتم‌.۱۹ اردیبهشت ۶۰. ▪️ شب تلفنى از «احمدآقا» احوالپرسى كردم از اسپانيا برگشته است. براى معالجهٔ چشم رفته بود. در آنجا همان تشخيص ايران را تأييد كرده‌اند. ۲۷ اسفند ۷۱. ▪️ خانم‌ شهید بهشتی‌ به‌ خانه‌ٔ ما آمد و با عفت‌ به‌ دیدن‌ همسر امام‌ رفتند که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ مدتی‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بودند. ۱۸ مرداد ۶۱. (خلاصه شده)