eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.7هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
124 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
این متن صحت دارد و سنددار است یا نه؟ چقدر زیبا 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 اولین مربی شمشیرزنی و تیراندازی حضرت عباس می‌دونید کی بوده؟! فاطمه کلابیه ؛ مادرشون :)))) وقتی قدرت های زنانه ی عاشورا رو می‌بینم فمینیست درونم بال درمیاره. حضرت ام البنین به حدی تو شمشیرزنی مهارت داشته که حتی مردای قبیله ی خودشونم می‌ترسیدن با "ام البنین" سرشاخ بشن... اگه عربستان و عراقِ قدیم، فدراسیون ورزشِ بانوان می‌داشتن شک نکن ایشون تو همه ی مسابقه های بین المللی، حریف بلژیکی و هلندی رو میذاشت تو جیب کوچیکش. و کاری می‌کرد که الجواد الخیابانی از خوشحالی و ذوقِ بعد از هر پیروزی ، سر به بیابون بذاره. بله! صلح طلب ولی جنگ بلد... حالا برام خیلی ملموس تر و عسل کره مربایی تره که بعضی از تیر و کمان بازای تیم ملی چرا بازوبند "یا ام البنین" میندازن دور حلقه ی بازوشون... تاریخ می‌گه صحبت مبارزات ایشون حتی تا امپراطوری روم هم رسیده بوده‌. کلمه ای کامل تر از "دلیر" در وصفش به ذهنم نمی‌رسه‌. راستی یکی دیگه از وقایع جالب زندگیِ حضرت ام البنین این بوده که به هرکی میومده خواستگاریش جواب منفی می‌داده :)))) وقتی هم خانوادش ازش می‌پرسیدن دختر تو چرا انقد سرتقی و از بین این همه کیس مناسب شوهر پیدا نمی‌کنی؟! برمیداره می‌گه : چون من مَردی بین اینا نمی‌بینم. شما یک مَرد به من نشون بدین تا من به وصالش دربیام. (لطفا همزمان چند دور سوس ماس تو ذهنتون پلی کنید.) یه بارم که معاویه جرأت می‌کنه و میاد خواستگاری ایشون حضرت یه جوری با پودر لباسشوییِ دریا میشورتش میندازتش رو بَند که تو متن خود تاریخ اومده فرستاده ی معاویه که برای خواستگاری اومده بوده ؛ از ترس کفش هاش رو همونجا جا میذاره و فقط دَر می‌ره. معاویه هم از لجش میاد یه دختر به اسم "میسون" رو عدل از همین قبیله می‌گیره تا حرصش رو خالی کنه. "میسون" هم "یزیدِ خاک توسر" رو به دنیا میاره. خلاصه که این جریانات ادامه داشت تا این که عقیل، برادرِ مَردترین مَرد جهان اسَد سرمَد میاد و در خونه ی پدر فاطمه کلابیه رو می‌زنه و ... بله! همونطور که مستحضرید بازم عشق آمد و آتش به همه عالم زد. حضرت ام البنین بعد از این که این خبر رو شنید که بابا علیِ عزیز ما ازشون خواستگاری کرده گفت : خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مَرد مردان» را نصیب من کرد. حالا فکر نکنید با یه خانوم قلدر و چارشونه کشتی مواجهید. تو کتاب ماه به روایت آه حضرت عباس در وصف ایشون می‌گه : " چنان لطیف و نجیب است که بی‌ترس از ملامت و سرزنش، می‌توانی ساعت‌ها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی." حرفم تموم. فقط این که رفقا! لیدی های این خاندان به آدم اثبات می‌کنن که افسانه ها هم می‌تونن به واقعیت تبدیل بشن.
هدایت شده از مهاجر
❌❌این متن کذب است و هیچ اعتباری ندارد . در هیچ کتاب معتبر تاریخی چنین مطالب درباره حضرت ام البنبن علیه السلام نقل نشده است. امّ البنین در خانواده ای اصیل و شریف بزرگ شد و تربیت یافت؛ خانواده ای که والاترین، ارجمندترین و نجیب ترین شمرده می شد و بزرگان عرب به آن افتخار می کردند. این خاندان شریف، مظهر جود و کرم، شجاعت و فصاحت، جوانمردی و بزرگ منشی، مکارم اخلاق، عفت و طهارت، اصالت و پاکدامنی و... بود. آری امّ البنین بانویی بزرگوار بود که در محیطی سرشار از ایمان، زهد و تقوی رشد یافت؛ از این رو، او زنی بود با تقوا و ورع و دارای عفت نفس و اخلاق و منش پسندیده. مرحوم شهید اول، همان فقیه پرهیزگار متقی؛ محمد بن مکی عاملی، صاحب کتاب «لمعه دمشقیه» (که از دیرباز در حوزه های علمیه تدریس می شود)، در باره فاطمه (امّ البنین) می گوید: «امّ البنین را باید جزو زنان با فضیلت و آگاه به حق اهل بیت (علیهم السلام) شمرد، که در پیروی و ولایت و دوستی و محبت نسبت به آنان، خالص و مخلص بود. در مقابل، اهل بیت (علیهم السلام) نیز او را گرامی می داشتند و جایگاه رفیعی برایش قائل بودند، تا آنجا که حضرت زینب، پس از بازگشت به مدینه، به دیدار او می رود و شهادت چهار فرزندش در کربلا را چنان تسلیت می گوید که گویی تبریک ایام عید است!» همچنین سید محسن امین، صاحب کتاب معروف «اعیان الشیعه» درباره او می نویسد: «او شاعرة، زبان آور و از خاندان اصیل و شجاع عربی برخاسته است.» به هرحال، از این نشانه های روشن؛ یعنی گزینش او به عنوان همسر علی بن ابی طالب، تفقّد حضرت زینب از وی و همچنین ذکر نام نیکش در کتب بزرگان علم و فقاهت، همگی نمایانگر منزلت ارجمند و موقعیت بس بلند او نزد خاندان نبوت و طهارت است. بی شک مواضع اعجاب انگیز این بانوی قهرمان (امّ البنین) در قبول ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) آن هم تا این حد خالصانه، به خصوص نسبت به سیدالشهد، کاری انفعالی یا شتابزده و تصادفی نبود، بلکه علل و عوامل مختلفی باعث آن شد که رفته رفته او را به قلّه ایمان و اخلاص رساند و منتهی به چنین حالات و اوصاف شد. مهمترین این اسباب در چهار محور خلاصه می شود: 1- درس آموزی اُم البنین در مکتب امیرمؤمنان، علی؛ این بانو بزرگوار (ام البنین) به درجات عالی نایل شد و لیاقت و شایستگی آن را یافت که به بسیاری از علوم غیبی و اسرار پیچیده، که جبرئیل به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) رساند و ایشان به پسر عمویش، علی سپرد و از طریق امیر المؤمنین به بقیه معصومین (علیهم السلام) و افراد شایسته رسید همچنین فرمود: 2- لیاقت و شایستگی روحی و روانی امّ البنین؛ وقتی شخصی به نام «بَشیر بن حَذْلَم» به سوی او آمد و خواست برای شهادت چهار فرزندش به او تسلیت بگوید و دلداری اش دهد، و این در حالی است که امّ البنین آنان را بسیار دوست می داشت و به آن ها عشق میورزید، با این همه، رو به او کرد و با قلبی آهنین و معرفتی بی نظیر نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) گفت:«پاره های قلبم تکه تکه شدند، امّا باکی نیست. فرزندانم و هر آن که زیر این گنبد کبود زیست می کند، فدای سرورم و آقایم ابا عبدالله الحسین باد! من از تو در مورد پسرانم نپرسیدم، امّا مشتاقم بدانم که فرزندم حسین زنده است یا به شهادت رسید!»آری او شبانه روز بر حسین می گریست و از فرط حزن و اندوه، خواب به چشمانش راه نداشت و اینگونه بود تا از دنیای فانی رخت بربست، 3- محیط خانوادگی خوب و تربیت شایسته؛ بانو امّ البنین پرستنده و عابد و دوستار خیر و نیکی بود. امر به معروف می کرد و خود معروف را انجام می داد. نهی از منکر می نمود؛ چرا که او از سلاله ای پاک و ارجمند و محیطی نیکو برخوردار بود و اجداد و نیاکانش نیز به مکارم اخلاق و خصال پسندیده معروف بودند. از همه این ها گذشته، او تحت حمایت و سرپرستی پدر و مادری جلیل القدر و گرانمایه و با ادب تربیت یافت و همین امر باعث شد تا او از همان اوان کودکی به عفت و عفاف و حجاب و حُسن رفتار و دیگر صفات نیکو و پسندیده متصف شود و این ویژگی ها ایشان را به درجه ای رساند که در عشق نسبت به حسین و فداکاری در راه او و تقدیم چهارپاره وجودش برای حمایت از او، به مرحله ذوب شدن در حبّ حسین نائل آید. 4- احساس مسؤولیت و تکلیف در مقابل دین خدا؛ یکی از دلایلی که باعث شد امّ البنین در عشق به حسین بن علی (علیهما السلام) ذوب شود و با تمام وجود پیرو اهل بیت (علیهم السلام) شود و به رفیع ترین درجات ایثار و فداکاری در این راه نایل آید و از خود و فرزندانش و هرآنچه دارد، شمع هایی بسازد تا گِرد وجود نازنین ریحانه رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و جگر گوشه بتول بسوزند و بسازند تا از او حمایت و دفاع کنند، احساس مسؤولیت ام البنین در برابر اهل بیت (علیهم السلام) بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخی یا شبهه# سلام خدمت اساتید محترم سوالی که درباره حضرت محسن علیه السلام مطرح شده این است که تعیین جنسیت ایشون چگونه ممکن بوده است؟ یعنی از کجا می دانستند پسر است؟
هدایت شده از غفّار 🇮🇷
👇 چطور هنوز فرزند حضرت علی (ع) و فاطمه (س) به دنیا نیامده بود، وی را محسن صدا می کردند؟ حضرت امیر (ع) و فاطمه (س) که هنوز فرزندشان به دنیا نیامده بود، چطور او را محسن صدا می کردند؟ فرزندی که نه هنوز دیده بودند و نه جنسیت او را می دانستند؟ ✅ 👇 طبق آنچه که در روایت آمده، نام محسن از جانب پیامبر اکرم (ص) بر آن طفل نهاده شده است. همان طور که حضرت عیسی می تواند از ذخیره شده های در منزل مردم خبر دهد، همچنین پیامبر اسلام نیز می تواند از جنسیت فرزند در شکم مادر خبر دهد. 💎پاسخ تفصیلی پیش از بیان پاسخ، مقدمه ای را متذکر می شویم که بیانش خالی از لطف نیست.   بر اساس آموزه های اسلامی در مورد نام گذاری فرزندان، شایسته است، دست کم از دو نکته غافل نباشیم.   الف. فرزندانمان را پیش از ولادت نام گذاری کنیم. در این رابطه از علی (ع) نقل شده است: فرزندانتان را پیش از تولّد نام گذاری کنید و اگر نمی دانید پسر یا دختر هستند، اسم آنها را از اسم‏هایى انتخاب کنید که براى مذکّر و مؤنّث هر دو مىیگذارند، پس فرزند سقط شده شما بدون این که نامى برایش گذارده باشید روز قیامت که با شما ملاقات کند مى‏گوید: آیا براى من نامى نگذاردى، در حالى که رسول خدا (ص) نام محسن را براى فرزندش قبل از تولّد گذارد.[1]   ب. نام نیک برای آنان انتخاب کنیم. در روایتی پیامبر اسلام (ص) به علی (ع) می فرماید: حق فرزند بر پدر این است که نام نیک بر او بگذارد.[2]   با این مقدمه در رابطه با پرسش چند احتمال بیان می شود.   1. اگرچه در گذشته تکنولوژی، مانند الآن پیشرفته نبود و یا اصلاً وجود نداشت و در نتیجه سونوگرافی و مانند آن وجود نداشت، امّا راه تشخیص جنسیت بچه منحصر به سونوگرافی نیست، بلکه در طب قدیم نیز راه هایی برای تشخیص نوع فرزند، پیش از تولد وجود داشته و دارد.   علاوه بر آن در بسیاری از موارد خود زنان حامله از راه هایی که خودشان می دانستند، به واسطه نشانه هایی در می یافتند که فرزند پسر است و یا دختر.   2. یکی دیگر از راه های انتخاب نام برای فرزندان پیش از تولدشان، علاوه بر نام های مشترک که در روایات آمد، این است که دو نام برای او انتخاب کنند و پس از تولّد نام مناسب او را برای او تعیین کنند.   3. اما در مورد نام محسن پیش از تولد، طبق آنچه در روایت آمده، نام محسن از جانب پیامبر (ص) بر آن طفل نهاده شده است. همان طور که حضرت عیسی می تواند از ذخیره شده های در منزل مردم خبر دهد،[3] همچنین پیامبر اسلام نیز می تواند از جنسیت فرزند در شکم مادر خبر دهد. [1]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ذهنى تهرانى، سید محمد جواد، ج ‏2، ص 487، انتشارات مؤمنین، چاپ اول، قم، 1380 ش. [2]. علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج ‏74، ص 60، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق. [3]. آل عمران، 49، "ِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُم‏" و از آنچه مى‏خورید، و در خانه‏هاى خود ذخیره مى‏کنید، به شما خبر مى‏دهم‏. منبع سایت اسلام کوئست --
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# سوال چرا اگر همه جا ارام هست هنوز نت قطع هست؟
هدایت شده از جان من و سید علی💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 📢 توضیحات وزیر ارتباطات در مورد زمان پایان یافتن و 🔰عیسی زارع پور در حاشیه جلسه هیات دولت: 👈برداشته شدن محدودیت ها به عهده مرجعی است که فیلتر آن را به ما دستور داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام واحترام سوال این هست که می پرسندچرابچه های افرادانقلابی درخارج به سرمی برندازجمله نوه دختری امام واین وجهه خوبی برای جوانان نداردوتایه راهنمایی بخواهیم بهشون کنیم سریع میگن چرابچه های خودشون نسبت به انقلاب دیدخوبی ندارن پاسخ ازشما؟
هدایت شده از مهاجر
1️⃣قسمت اول جواب : دوست گرامی از کلمه انقلابی برای مسئولینی که فرزندان آنها در خارج از کشور هستند استفاده نکنید. اینها مسئولین غرب صفتی هستند که سالهاست بر مناصب این کشور حکومت می کنند و همیشه تلاش می کردند که مسیر انقلاب را منحرف کنند وبه لطف خدا و هدایتهای مقام معظم رهبری و البته تلاش مسئولین انقلابی موفق به این کار نشده اند.لذا این مسئولینی که فرزندانشان به خارج از کشور مهاجرت کرده اند بعضی با این کار فرزندان موافق بوده اند که قطعا مشئول انقلابی نیستند و بعضی هم اصلا موافق نبوده اند وفرزند خود مسیرش را از والدین جدا کرده است که اشکالی هم بر مسئول مربوطه نیست. واما پیرامون اینگونه اشکلات ونقایص وانتقادات که هم اکنون در مکالمه خیلی از افراد جامعه هست باید به نکات زیر توجه کرد: ما انسان‌ها وقتی اهمیت کاری را درک کنیم و بر اساس منافع شخصی، حزبی و گروهی، یا بر اساس مصالح اجتماعی یا مقاصد الهی قصد انجام آن را داشته باشیم سعی می‌کنیم برنامه‌ای را تنظیم کنیم که با اجرای آن برنامه، به طور صددرصد به اهداف خود برسیم؛ ولی تجربه تاریخی همه انسان‌ها در همه زمان‌ها و همه اقوام نشان می‌دهد این هدف ایده‌آل بسیار کم و شاید اصلا تحقق پیدا نمی‌کند. یعنی این‌گونه نیست که هر طور برنامه‌ریزی کنیم، صددرصد محقق شود. جدای از متون تاریخی، قطعیات قرآن هم همین مسئله را تایید می‌کند. اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان‌ها به وسیله انبیا هدایت شوند و در دنیا به گونه‌ای زندگی کنند که مقدمه‌ای باشد برای سعادت ابدی در آخرت؛‌ اما در طول تاریخ، قرآن کجا را نشان می‌دهد که یک پیغمبر یا رهبر یا جامعه‌ای به طور صد درصد به خواسته‌های خودش رسیده باشد؟ بنده که سراغ ندارم؛ برعکس، در قرآن غالبا هر جا صحبت از انبیا و نهضت و قیام انبیا هست، از مخالفت اقوام و شخصیت‌ها با آن پیامبر سخن گفته است، و تعبیراتی دارد که واقعا انسان تعجب می‌کند. مثلا درباره قوم حضرت موسی می‌گوید: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُمْ؛ بعد از این‌که بنی‌اسرائیل (به تعبیر قرآن) از بردگی نجات پیدا کردند و فرعونیان در دریا غرق شدند و می‌خواستند برگردند به وطن آبا و اجدادی خود، در راه عده‌ای را دیدند که بت‌پرستی می‌کردند، همه آن الطاف الهی را فراموش کردند و به موسی گفتند بتی هم برای ما درست کن؛ اجعل لنا إلهاً کما لهم آلهه. بعد به وطنشان که رسیدند به جای این‌که دشمنان را بیرون کنند تا در آسایش باشند، به پیغمبر خود گفتند ما کاری نداریم، تو و خدایت بروید با آنها بجنگید ما اینجا نشسته‌ایم. فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ! در ادامه هم تهمت‌های زشت اخلاقی به پیغمبر خود زدند و در نهایت کار به جایی رسید که حضرت موسی به صراحت گفت: یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُمْ. چرا در حالی که می‌دانید من پیغمبر خدا هستم مرا اذیت می‌کنید و آزار می‌دهید؟ اگر قبل از این‌که ثابت شود موسی پیغمبر است، این‌گونه می‌گفتند، توجیه می‌کردیم که نمی‌دانند،‌ اما بعد از این‌که فهمیدند پیغمبر است با او این‌گونه رفتار کردند! خب این یکی از اقوام است که در قرآن به آن‌اشاره شده است. خدا طراح یک طرحی است، مجری طرح، پیغمبرخدا و بهترین انسان است که همه گونه کمکی به آنها کرده و دشمنان آنها را نابود کرده،‌ اما این مردم عین خیالشان نیست و دنبال هوسرانی خود هستند؛ همین اتفاقات ادامه دارد تا به پیغمبر اسلام می‌رسد که فرمود: ما اوذی نبی مثل ما اوذیتُ. در جامعه اسلامی هم تحولاتی که از روز تشکیلش در شهر مدینه تا الان اتفاق افتاده را اگر ببینیم، بنده سراغ ندارم در یک برهه‌ای به طور کامل مطابق آنچه خدای متعال طراحی کرده و دوست داشته، تحقق یافته باشد. پیغمبری که دوست و دشمن عاشقش بودند، مهربان، خیرخواه، و اهل خدمت به مردم بود، همین پیروان فرزندانش را به فجیع‌ترین شکل به شهادت رساندند؛ نه مشرکین و یهودی‌ها، همین مسلمانان به اصطلاح پیرو پیامبر چنین کردند! بنابراین این‌که انتظار داشته باشیم در صورت داشتن طرح صحیح و اجرای درست، یک پدیده اجتماعی شایسته‌ای حتما و صد درصد به نتیجه مطلوب برسد، انتظار واقع‌بینانه‌ای نیست و تا کنون هم در طول تاریخ چنین چیزی محقق نشده است.
هدایت شده از مهاجر
2️⃣قسمت دوم جواب : بنابراین اگر در حکومت اسلامی‌ای که برای آن شهید داده‌ایم و یاران‌ امام برای پیروزی‌اش فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌های زیادی کرده‌اند، وقتی یک نقصی پیدا شود تعجب کنیم، نه؛ تعجب ندارد کار انسان و دنیا همین است. اتفاقا اگر موفقیتی پیدا شده باید تعجب کنیم؛ مخصوصا با توجه به نقص‌ها و کمبود ‌امکانات و کمبود معلومات و کمبودهای علمی و تکنولوژی، اگر پیروزی‌ای به دست آمد، جای تعجب دارد. وگرنه اگر جامعه‌ای به هدفی که برایش ترسیم شده است نرسد، تعجبی ندارد. تاریخ بشر همیشه همین‌طور بوده است. بنابراین این انتظار که ممکن است در جوان‌ها و افرادی که کم تجربه هستند وجود داشته باشد که وقتی انقلاب کردیم باید ظرف چند سال تمام خواسته‌هایمان به طور کامل تحقق پیدا کند، نابه‌جا و خیال است؛ عالم این‌گونه نیست و خدا هم این‌گونه نیافریده است. ما باید در راستای اهدافمان تلاش کنیم، و خدا هم حکمت و سرّ این نوع آفرینش را گفته است؛ عالم را برای این نیافریده است که ما در اینجا زندگی آرامی داشته باشیم؛ اینجا یک آزمایشگاه است و جلسه ‌امتحان؛ الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. اساسا خدا می‌گوید جهان را برای همین آفریده است. خداوند می‌گوید جهان را درست نکردیم که انسان بیاید زحمت بکشد و یک زندگی آرامی درست کند و خوش بگذراند؛ این درست نقطه اختلافی است که میان اذهان ما و بیانات خدا و پیغمبر وجود دارد. چقدر ما در آیات قرآن این مسئله ‌ امتحان را داریم؛ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ و....؛ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَكُمْ فِی مَا آتَاكُمْ ؛ ... إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ... ما باید این را بدانیم که اساساً این دنیا یک دوره محدودی از زندگی انسان است که باید در آن آزمایش بدهیم، در جلسه ‌ امتحان هستیم یا نمره قبولی می‌گیریم یا مردود می‌شویم. این دنیا هم یک عالم محدود و کوتاه است که یک قریب صفری در مقابل بی‌نهایت حساب می‌شود، کل زندگی ما 60 یا 70 سال خواهد بود، و اگر خیلی هنر کنیم 100 سال؛ چند نفر 100 ساله شما می‌شناسید؟ حتی اگر همین صد سال را هم در نظر بگیریم، در مقابل بی‌نهایت خالدین فیها ابدا چه نسبتی دارد؟ هیچ؛ 100 سال که جای خود دارد، 100 ملیون سالش هم درمقابل بی‌نهایت اصلا نسبتی ندارد. این دنیا یک جلسه امتحان است و 100 سال آن با یک چشم بر هم زدن تمام می‌شود، در مقابل عمر بی‌نهایت. باید‌امتحانمان را بدهیم و نمره‌هایمان را بگیریم و برویم دنبال نتیجه‌اش. نباید تعجب کنیم که چرا فلان جا فلان طور شد؛ فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر؛ هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ. این نکته را بنده کمتر دیده‌ام که در نوشته‌ها و بیانات به آن توجه شود. همه ناراحت‌اند که چرا فلان جور شد؛ مثلا چرا انقلاب آن‌گونه که باید به اهدافش نرسید؛ آیا در برنامه ‌ اشکالی بود؛ یا در مجری‌ اشکالی بود؟ آیا برنامه‌ای بهتر از قرآن می‌شود پیدا کرد؟ مجری‌ای هم بهتر از پیغمبر و‌امیرالمؤمنین می‌توان یافت؟ ‌ اما چقدر اهداف اسلامی در زمان حضور پیغمبر و ‌امیرالمؤمنین تحقق پیدا کرد؟ پس باید همیشه این نکته را در نظر گرفت که اساسا این دنیا برای این نیست که همه اهداف تحقق صددرصدی پیدا کند، این‌جا برای‌ امتحان است. قطعا باید فکر کنیم و نقطه ضعف‌هایش را بشناسیم و به‌ اندازه‌ای که می‌توانیم به رفع آنها کمک کنیم. این وظیفه و‌ امتحان بعدی ما می‌شود بعد از تلاش برای برقراری نظام اسلامی. حالا که فهمیدیم‌ اشکالی وجود دارد چه کار کردیم؟ باید بشناسیم نقطه‌های ضعف را،‌ اما نه فقط برای این‌که فحش بدهیم، بلکه برای این‌که خودمان ببینیم چه کار می‌توانیم بکنیم که مشکل حل شود. پس پیگیری‌ اشتباهات، ضعف‌ها و کمبودها لازم است‌ اما به این انگیزه که من بدانم کدامش را می‌توانم رفع کنم‌ اما صرف این‌که به جان هم بیفتیم و به این و آن فحش بدهیم می‌شود همان کاری که دنیاپرست‌ها هم می‌کنند، هیچ مشکلی هم حل نمی‌شود، بلکه به مشکلات هم می‌افزاید.‌ اما انسان مؤمن، صادقانه بررسی می‌کند چه نقص‌هایی وجود دارد و من کجایش را می‌توانم حل کنم؛ اگر این‌گونه باشد خدا هم کمکش می‌کند. ان تنصرواالله ینصرکم. یک قدم خوب بردارید خدا ده برابر آن کمک می‌کند و قدم بعدی را می‌توانید موفق‌تر بردارید؛ نتیجه و منافعش هم به کل انسانیت برمی‌گردد.
هدایت شده از مهاجر
3️⃣قسمت سوم جواب : کارآمدی نسبی است. بین صفر تا صد، صد درجه هست، و ممکن است در جایی کارآمدی صد نباشد،‌ اما 99 باشد یا 80 باشد یا 50 باشد؛ همین که از نصف بیشتر باشد این یک موفقیتی است. اگر ما در جایی انتقاد می‌کنیم باید ببینیم آیا می‌شد از این چیزی که محقق شده بهتر کار بکنند یا نه. اگر کسانی غفلت کردند یا از روی هوای نفس، کار نکردند؛ انتقاد کنیم که شما چرا از این فرصت استفاده نکردید؛ بعد هم توجهشان دهیم به این نکته و خودمان تلاش کنیم جبران کنیم. بنابراین کارآمدی یک چیزی نیست که مضبوطاً معین باشد و درجه‌اش مشخص باشد که اگر بود، بگوییم کارآمد هست و اگر نبود، بگوییم کارآمد نیست. باید بگوییم بله، نسبت به بعضی از نظام‌ها کارآمد بوده؛ نسبت به آن چیزی که ما انتظار داریم، مثلاً 70% کارآمدی داشته؛ ضمن این‌که در بخش‌های مختلف هم تفاوت وجود دارد؛ در یک بخشی ما موفق بودیم، در یک بخشی نبودیم؛‌ اما سرجمع کارآمدی می‌شود آن 70 یا 75 یا 80 درصدی که گفتیم.‌ اما به نظر من صحیح نیست به صورت یک‌جا بگوییم کارآمد است یا ناکارآمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# سوال سلام عرض ادب خدمت همه زحمت کشان گروه یک سوال دختر م از من پرسیده لطفا کمکم کنید برای جواب ممنون از کی خدا نماز را واجب کرده و ایا در دین و ایین همه ی پیامبران نماز بوده واکه هست برای دین های دیگه به همین شکل هست که ما مسلمین می خونیم
هدایت شده از مهاجر
ارتباط بین انسان‌ها و خداوند از جمله مسائل مهمی است که در ادیان آسمانی، بدان پرداخته شده است. این ارتباط با نمادهای مختلفی ظهور و بروز پیدا کرده که نماز از مهم‌ترین و اصلی‌ترین آنها می‌باشد. اصل نماز نه تنها در اسلام، بلکه در ادیان الهی سابق نیز وجود داشته است. اصل وجود نماز در ادیان آسمانی براساس منابع اسلامی برخی از آیات قرآن به وجود نماز در شرایع گذشته، تصریح دارند: حضرت ابراهیم(ع)، پس از آن‌که همسر و فرزندش را در بیابان خشک مکه رها کرد، هدف خود از این کار را اقامه نماز دانست‏: «پروردگارا! من بخشی از خاندانم را در سرزمین بی‌آب و علفى، در کنار خانه‌اى که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند» ابراهیم(ع)، از خداوند توفیق اقامه نماز را براى خود و فرزندانش درخواست کرد: «پروردگارا! مرا و فرزندانم را برپا کننده نماز قرار ده! پروردگارا! و دعاى مرا بپذیر!» توصیه بنی‌اسرائیل به اقامه نماز نیز در قرآن نقل شده است: «و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکى کنید ... و نماز را برپا دارید». در منابع حدیثی نیز، مطالبی می‌یابیم که نشانگر وجود اصل نماز در ادیان سابق است: در حدیثى قدسی،‌ خداوند به موسى(ع) فرمود: «بر تو باد نماز؛ چرا که نزد من، جایگاهى ویژه و پیمانى محکم دارد».[4] امام صادق(ع) فرمودند: «همانا خداوند شریعت‌هاى نوح، ابراهیم، موسى و عیسى(ع) را به محمد(ص) عطا فرمود، [و آن شرایع عبارت است از:] توحید، اخلاص، ترک بت‌پرستى، و فطرت حنیفی آسان، نه گوشه‌گیرى و صحرا گردى (کناره‌گیرى از عموم) ... آن‌گاه در آن شرایع مقرّر فرمود؛ نماز، زکات، روزه، حج، امر به معروف و نهى از منکر، حلال و حرام، میراث‌ها، حدود، فرائض و جهاد در راه خدا را اقامه کنند...». اینها مطالبی از منابع اسلامی بود که نشان از وجود نماز در دیگر ادیان الهی دارد که از برخی از آنها، شباهت پاره‌ای از جزئیات نمازشان با نماز مسلمانان نیز برداشت می‌شود. بنابراین قرآن کریم به وجود نماز و انجام آن از سوی پیامبران(ع) و مؤمنان در شرایع گذشته تصریح دارد. و این نشانگر آن است که اصل نماز نه تنها در اسلام، بلکه در ادیان الهی سابق نیز وجود داشت. علاوه بر منابع اسلامی، از عهد قدیم نیز وجود نوعی از نماز برداشت می‌شود: «هنگامی که [دانیال] به خانه رسید به بالا خانه رفت و پنجره‌ها را که رو به اورشلیم بود، باز کرد و زانو زده دعا نمود. او مطابق معمول روزی سه بار نزد خدای خود دعا می‌کرد و او را پرستش می‌نمود». امروزه نیز در دین یهود در اصل و کلیات مسئله نماز، اختلافی میان فرقه‌های مختلف یهودی نیست. بر اساس قرآن، عیسای پیامبر(ع) نیز از اقامه‌کنندگان نماز بود، اما در مسیحیت امروزی، شریعت به معنایی که در اسلام و یهودیت مشاهده می‌کنیم، وجود ندارد. البته می‌دانیم که دستورات این دین، تحریف شده و بسیاری از آنچه عیسای مسیح(ع) بدان ملتزم بوده و توصیه کرده، امروزه در متون مقدس مسیحیان وجود ندارد. با این وجود تعدادی دعا، در برخی زمان‌های خاص؛ مانند روز یکشنبه خوانده می‌شود و حتی شاید بتوان مراسمی؛ مانند عشای ربانی را نیز در زمره دعاها قرار داد. بنابراین، نماز به معنای مطلق دعا در مسیحیت امروزی وجود دارد، ولی حکم اجباری نماز ‌را نمی‌توان در آن‌جا یافت.
هدایت شده از مهاجر
واما درباره نماز یومیه مسلمانان بی ترديد نماز يوميه كه اقامه آن بر مسلمانان در شبانه روز، پنج مرتبه واجب است، در شب معراج واجب شده است و شايد يكي از بهترين هديه هاي خداوند در اين سفر آسماني نصيب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شد و خداوند بر پيامبر و امت او منت گذاشت كه حداقل به صورت واجب در 24 ساعت، 5 نوبت در مقابل او به پا ايستند و نماز بخوانند، زیرا نماز خواندن در واقع سخن گفتن با خدا است. به هر حال قدر مسلم آن است نماز در شب معراج واجب شد، اما اين كه معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در چه تاريخي واقع شده ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد و يكي از سخن ها آن است كه پيامبر اسلام معراج هاي متعدد داشته است كه در يكي از آنها نماز واجب شده است. حضرت آيت الله جعفر سبحاني در اين باره مي گويند: از مسلمات حديث و تاريخ اين است كه در شب معراج ، خدا دستور داده است كه امت پيامبر هر شبانه روز در پنج وعده نماز بخوانند. و نيز از لابلاي تاريخ استفاده مي شود كه تا لحظه مرگ ابوطالب ـ عليه السلام ـ نماز واجب نشده بود، زيرا در لحظات مرگ وي سران قريش به حضور وي آمدند و از او درخواست كردند كه كار آنها را با برادرزاده اش يكسره كند و او را از كردار خود باز دارد و در برابر آن هر چه مي خواهد بگيرد.پيامبر گرامي(ص) در آن محفل رو به سران كرد و گفت: من از شما فقط يك چيز بيشتر نمي خواهم و آن اين كه بگوييد: لا اله الّا الله؛ يعني گواهي به يگانگي خدا دهيد. اين كلمه را گفت و ابداً از نماز و فروع ديگر سخن به ميان نياورد و اين خود گواه بر اين است كه در آن روز نماز واجب نشده بود وگرنه ايمان مجرد از كردار در زمينه‌ اي كه عملي مانند نماز واجب شده بود بي فايده خواهد بود. علاوه بر اين تاريخ نويسان كيفيت اسلام آوردن گروهي را مانند طفيل بن عمرو دوسي كه پيش از هجرت به وقوع پيوسته است ذكر نموده و پيامبر گرامي فقط تعليم شهادتين را اكتفاء فرمود و سخن از نماز به ميان نياورده اند. اين نوع قضايا حاكي از اين است كه تاريخ اين حادثه كه در آن نماز واجب شده است چندي قبل از هجرت اتفاق افتاده است از اين بيان معلوم مي شود كه نماز در شب معراج واجب شد و معراجي كه نماز در آن واجب شده است، اندكي قبل از زمان هجرت به مدينه واقع شده است. در اين جا ممكن است اين سوال مطرح شود كه اگر نماز در زمان ياد شده واجب شده، پس چرا در برخي روايات آمده كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ از سه سال قبل از بعثت ، با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نماز مي خوانده است؟ پاسخ آن است كه منظور آن روايات اين نمازهاي يوميه كه به صورتي خاص و مقيد به زماني خاص است نمي باشد، بلكه مراد آن روايات ، عبادت هاي مخصوص و غيرمحدود به وقت است كه پيامبر اسلام (ص) و علي ـ عليه السلام ـ قبل از بعثت داشته اند و يا مراد نمازهاي مستحبي و عبادت هاي غيرواجب است.
هدایت شده از مهاجر
* مرحوم كليني جريان وجوب نماز در شب معراج و نحوة انجام آن را ضمن حديث معراج به تفصيل بيان كرده، از جمله آورده است: در شب معراج خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ گفته شد: يا محمد به نزد آبي كه از پايين عرش جريان دارد و اسم آن (ص) است، نزديك شو و با آن آب وضوء نما و براي پروردگارت نماز بگذار، حضرت نزد آن آب رفت و با دست راست از آن آب برداشت ، خطاب شد: صورتت را بشوي زيرا تو بسوي عظمت من نگاه مي كني، بعد هر دو دست راست و چپ را بشوي، زيرا با دست خود كلام مرا مي گيري، بعد سرت را بعد هر دو پايت را مسح كن زيرا بر تو بركت نازل مي كنم و به جايي ترا مي برم كه هيچ كس نرفته است. بعد خطاب شد: يا محمد به سوي (حجرالاسود) روي گردان و تكبير بگو: بعد خطاب شد: نام مرا بخوان، «بسم الله الرحمن الرحيم» بگو، بعد خطاب شد كه مرا حمدكن (سوره حمد را تا آخر بخوان) بعد وحي شد: اي محمد اوصاف پروردگارت را بگو كه در سوره توحيد آمده است (قل هو الله احد...) را بخوان، بعد وحي شد كه براي پروردگارت ركوع بجا آور و در آن خدا را تعظيم نما «سبحان ربي العظيم» بگو، بعد وحي شد، سرت را بردار و راست قامت بايست، بعد وحي آمد كه براي پروردگارت سجده كن و بگو: «سبحان ربي الاعلي» بعد وحي شد راست بنشين، وقتي حضرت نشست و به سوي عظمت خداوند نگاه كرد كه براي او تجلي كرده بود، دوباره سر به سجده گذاشت. بعد خطاب رسيد سر از سجده بردار و دوباره راست قامت بايست و همان كار قبل را تكرار نما (در ركعت دوم به جاي سوره توحيد سوره قدر را دستور داده شد كه حضرت بخواند كه اوصاف و نسبت پيامبر و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است) بعد از انجام سجده دوم در ركعت دوم، حضرت راست نشست و تشهد خواند و بر خود و اهلبيت خود درود فرستاد، بعد ديد كه ملائكه ي الهي و انبياء در اطراف او صف كشيده اند، حضرت طبق دستور خداوند فرمود: «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»البته در پايان لازم به ذکر است که نماز در اديان آسماني گذشته به شيوه هاي متفاوتي وجود داشته و بر امتهاي گذشته نيز واجب بوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا هر کس در چهار دوره گذشته رئیس جمهور شده بعدا فتنه گر و خائن نامیده شده؟ دوره ریاست‌جمهوری رهبر انقلاب هم میر حسین موسوی نخست وزیر اکنون از سران فتنه هست؟ کسانی که یار انقلاب بودند و خود را انقلابی می‌نامیدند اکنون مواضع مخالف و علیه نظام گرفته اند یا دلشان با مردم نیست...
هدایت شده از مهاجر
1️⃣قسمت اول جواب: هر انقلابی در مسیر حرکت و تکامل خود با ریزش و رویش روبه رو است. ریزش ها و رویش ها را باید از منظری تاریخی تحلیل کرد و در همان بستر به واکاوی علل ریزش و رویش پرداخت. به عبارت دیگر، باید مشخص کرد که در چه مرحله انقلاب، چه کسانی و به چه دلیل، ریزش کرده اند و چه کسانی و به چه علت به انقلاب گرویده اند. رنسانس در غرب به تدریج به تولید مفاهیم پایة مادی و انسان مدارانه پرداخت و به سمت تشکیل تمدن مادی فراگیر و جهانی پیش رفت و در این مسیر و برای پیش برد پروژه جهانی شدن، مرزهای فرهنگی سایر تمدن ها و از جمله تمدن اسلامی و شیعی را مورد هجمه قرار داد. انقلاب اسلامی حرکتی در برابر کلیت این تمدن است که برای مقابله می بایست چند مرحله را پشت سر بگذارد: نخست، مرحله سیاسی است که در آن عرصه، تمایلات عمومی متناسب با ایده های انقلاب اسلامی بسط و شرح می-یابد. دوم، مرحله انقلاب فرهنگی است که عقلانیت اجتماعی تولید می شود و سازو کارهای علمی و عقلی برای رسیدن به آرمان ها و ارزش ها پی ریزی می گردد. سوم، انقلاب در صنعت و محصولات است که در مجموع، تمدن همه جانبه نوینی شکل می گیرد. انقلاب ما اکنون در مرحله دوم است؛ مرحله کنونی، مرحله عبور از عقلانیت غربی و ورود به عقلانیت دینی است. اگر انقلاب اسلامی بخواهد آرمان های خود را در مقیاس ملی، منطقه های و جهانی بسط دهد و به یک راه جدید در مقابل راه برآمده از رنسانس تبدیل شود، باید عقلانیت جدید اسلامی تولید و از عقلانیت سکولار که سدی در مقابل سیر تکاملی انقلاب اسلامی است، گذر کند. به طور طبیعی، انقلاب اسلامی در این مرحله و در مراحل قبل و بعد، با ریزش هایی روبه روست؛ زیرا در هر دوره، کسانی که نمی توانند با آرمان ها و برنامه های انقلاب اسلامی هم گام شوند به تدریج، ریزش می کنند و راه دیگری می-پیمایند. به عنوان نمونه، آنها که نمی خواهند از عقلانیت مدرن عبور کنند، با تکیه بر این عقلانیت به نفی اصل انقلاب می پردازند؛ آنها راه وصول به سعادت و عدالت اجتماعی را همین عقلانیت مدرن می دانند و می پندارند که انقلاب اسلامی به بی راهه می رود! در واقع، آنها آرمان های انقلاب و مقولاتی چون عدالت، امنیت و رفاه بشر را بر اساس همین عقلانیت مدرن، درک و تحلیل می کنند و عبور از آن را به معنای عبور از آرمان های انقلاب و ناکارآمد و متحجرانه می پندارند؛ از این رو، در مقابل این مرحله از حرکت متعالی انقلاب اسلامی مقاومت می کنند و در نهایت، صف خود را از صف انقلابیون جدا می سازند. بر این اساس، ریزش ها، به ناهم راهی عدهای با مرحله ای از مراحل تکاملی انقلاب اسلامی تحلیل می شود. از سوی دیگر در هر مرحله، رویشی هم پدیدار می شود؛ زیرا هنگامی که عقلانیت دینی کاربردی و سازوکار حرکت اجتماعی الهی در دنیای جدید، طراحی می شود، قشر وسیعی از نخبگان و روشن فکران و یا مستضعفان و مظلومان در دنیای اسلام و در مقیاس جامعه جهانی، مجذوب انقلاب اسلامی می شوند و به این سو می آیند. ریزش و رویش در مراحل مختلف این ریزش و رویش، در همه مراحل تاریخی انقلاب اسلامی وجود داشته و خواهد داشت. انقلاب اسلامی از آغاز در پی بسط خلافت الهیه بود. در قدم اول، به مبارزه با زیاده خواهی قدرت ها پرداخت و به مبارزه با نظام سلطنتی به عنوان یک ساختار عدل گریز و دین ستیز مبدل شد و در نهایت، به یک ایده اثباتی به نام «حکومت اسلامی» رسید. در هر یک از این مراحل، با دقیق تر شدن و تبیین بیش تر آرمان های اسلامی، عده ای که برخی از ایده های نظری و عملی خود را حذف شده می دیدند از انقلاب جدا شدند! به عنوان مثال، هنگامی که مبارزه به مرحله درگیری با اصل نظام سلطنت منتهی شد، گروه هایی که سلطنت مشروطه یا مشروعه و یا دموکراتیزه شده را می خواستند، از قطار انقلاب پیاده شدند؛ چون گمان کردند که این انقلاب از آرمان های صحیح خود فاصله گرفته است! یا در آن جا که امام انقلاب بر «جمهوری اسلامی» تأکید کرد؛ برخی که به دنبال تحقق جمهوری سوسیالیستی و یا جمهوری با قیدهای دیگر بودند این جهت گیری را متناسب با آرمان ها خود ندیدند و ریزش کردند؛ مبارزات مارکسیستی بر علیه انقلاب اسلامی عمدتاً از همین مرحله شروع شد. هنگامی که قانون اساسی تدوین شد نیز ریزش بر همین منوال بود. هواداران حکومت دموکراتیک و دین حداقلی وقتی مشاهده کردند که اسلام و ولایت فقیه به یک نظام حقوقی کلان در جامعه تبدیل می شود از انقلاب فاصله گرفتند.
هدایت شده از مهاجر
1️⃣قسمت دوم جواب: از مرحله ای که انقلاب اسلامی وارد مبارزه جهانی شد نیز طیفی که به یک رفرم یا انقلاب در مقیاس ملی می-اندیشیدند، فریاد بر آوردند که ضرورتی ندارد ما هزینه یک انقلاب جهانی را بپردازیم؛ باید در حد حلّ و فصل مسائل ملی و عمران و آبادانی کشور خود تلاش کنیم. بنابراین، حاضر نشدند در بسط فرهنگی اسلام و انقلاب اسلامی در مقیاس جهانی و مبارزه با نظام استکباری حاکم بر جهان هم کاری کنند. به عبارت دیگر، وقتی انقلاب اسلامی برای دفاع از اسلامیت نظام، تا مرز درگیری نظامی با استکبار ایستاد حتی عده ای از طرفداران انقلاب اسلامی هم وقتی هزینه این حرکت را مشاهده کردند جدا شدند؛ بدون آن که محصولات این حرکت را هم محاسبه کنند. در کنار همه ریزش هایی که در مراحل تکاملی انقلاب اسلامی روی می دهد، رویش هایی نیز به وقوع پیوسته است که از آن جمله می توان به هویت یابی افتخارآمیز شیعیان در جهان و رشد تشیع در جهان اسلام و سایر کشورها، توجه و گرایش به اسلام انقلابی و حتی تمایل بسیاری از کشورهای انقلابی به اسلام اشاره کرد. حداقل این که انقلاب های مادی و مارکسیستی به تاریخ پیوست و با طی هر مرحله از انقلاب، جمهوری اسلامی هواداران زیادی در جهان یافت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکم این کسانی که تشویق و آموزش اغتشاش می‌کنند مثل علی کریمی و مسیح علینژاد و ... چیه؟
هدایت شده از مهاجر
قانونگذار در ماده‌ی ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، جرم افساد فی‌الارض را بیان کرده و می‌گوید: “هرکس به‌طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی، میکروبی و خطرناک یا دایرکردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آن‌ها گردد به‌گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه‌ی فساد یا فحشا در حد وسیع شود، مفسد فی‌الارض به‌شمار رفته و به مجازات اعدام محکوم می‌شود”. مفهوم ماده‌ی ۲۸۶ بسیار گسترده است و رفتارهای مجرمانه‌ی بسیاری را دربرمی‌گیرد. ویژگی مهم این جرم، گستردگی رفتار مجرمانه و نتایج حاصل از آن است. هرکدام از رفتارهای ذکرشده در این ماده اگر ویژگی گستردگی را نداشته باشند، خود جرم مستقلی به‌شمار می‌روند و در قوانین گوناگون دارای مجازات ویژه‌ی خود هستند. برای نمونه، به جرمِ دایرکردن مراکز فساد و فحشا، در ماده‌ی ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات اشاره شده است؛ اما هنگامی‌که این جرم در ابعادی گسترده رخ می‌دهد و قربانیان بسیاری را دربرمی‌گیرد، افساد فی‌الارض به‌شمار می‌رود و مجازات سنگین اعدام را در پی دارد. به‌عبارت دیگر، جرم افساد فی‌الارض مجموعه‌ای از جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی، جرایم علیه اموال و نیز جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی را که به‌طور گسترده رخ داده‌اند و دارای نتایجی وسیع هستند، در برمی‌گیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا بعضی از ما نمیتوانیم عاقلانه و باتفکر کار کنیم انتقاد و پیشنهاد کنیم؟ مردم کشور ما که الان بیشترین تحصیل کرده را دارد، چرا بین اینهمه تحصیل کرده کسانی پیدا نمیشوند که مردم را راهنمایی کنند؟ نبودن مشکل در یک کشور و حکومت ممکن نیست . اما رفع و حل مشکلات راه خود دارد . چرا آموزش ندیدن ویا اطلاع رسانی نشده که اگر کسی معترض هست چگونه پیگیری کند؟ در کشور ما متأسفانه گاهی مردم مشکلات را تحمل میکنند و منتظرن تا شاید حل شود. درحالی که بسیاری در کار خودشان اگر نظارتی نباشد آن را کامل انجام نمیدهند ولی از مسئولین و مأمورین و دیگر مردم انتظار مسئولیت‌پذیری و انجام کامل کار و وظیفه دارن. بااین حال گاهی انقدر تحمل میکنند تا یکجایی دیگر تحملشان تمام میشود و انوقت با هزار دلیل و بهانه انتظار سخت‌ترین عکس‌العمل را دارن . درحالی که برای هر مشکلی میتوان از مسئولین درخواست بررسی و حل مشکل کرد بجای اینکه بگذارن مشکلات جمع شود و فشار به کل نظام بیارن از نماینده شهرها درخواست قانون گذاری یا تصحیح قانون و حل مشکل کنن . یعنی در میان مردم چندنفر پیدا نمیشوند که مردم را راهنمایی کنن
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
. سلام بزرگوار اصل فرمایش شما درست و درخور تأمل و تفکر است اما دربارۀ تحصیل بد نیست نکته‌ای را عرض کنم. هر تحصیلی خوب و پسندیده نیست! در بسیاری از فتنه‌هایی که در کشور ما روی داده، سران فتنه و فعالان فتنه از میان تحصیل‌کردگان و دانشگاهیان و حوزویان بوده‌اند. برای مثال سران فتنۀ ۷۸ و ۸۸ آن تحصیلی پسندیده و مطلوب است که با شعور و معرفت و تهذیب نفس همراه باشد. تعلیم و تعلمی که برای خدا باشد خوب است؛ وگرنه اگر برای خدا نبود بی‌گمان در خدمت شیطان و طاغوت خواهد بود. همان‌طور که امام خمینی روحی‌فداه فرمودند علم بدون تزکیه حجاب اکبر است. مثل آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله منتظری و امثال اینها از میان دانشگاهیان نیز لازم نیست نام نحسشان را ببرم و شناخته‌شده‌اند. متأسفانه بسیاری از تحصیل‌کردگان ما شیفته و فریفتۀ مکاتب منحط و غیرانسانی غربی‌اند. کافی است فضای رسانه‌های دیداری و شنیداری و فضای مجازی را رصد کنید تا ببینید چقدر از این تحصیل‌کردگان بر ضد دین و قرآن و احکام اسلام و حکم عقل می‌گویند و می‌نویسند. حتی برخی از کسانی که دم از قرآن می‌زنند و خود هیچ بویی از قرآن و معارف آن نبرده‌اند نیز در شمار همین افرادند. اینها جزو همان گروهی‌اند که پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه فرمودند: رُبَّ تالِ القرآنِ و القرآنُ يَلعَنُهُ؛ چه‌بسا تلاوت‌کنندۀ قرآنی که قرآن او را لعنت می‌کند. همچنان‌که جناب مولوی گفته: از خدا می‌خواه تا زین نکته‌ها در نلغزی و رسی در منتها زآنکه از قرآن بسی گمره شدند زان رَسَن قومی درون چَه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون تو را سودای سربالا نبود یا حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا امام حسن علیه‌السلام آب زهرآلود رو نوشیدند؟ چرا امام حسین علیه‌السلام با اینکه علم امامت داشتند به کربلا رفتند و شهید شدند؟ چرا امام علی علیه‌السلام با اینکه علم امامت داشتند در نهروان ابن ملجم رو نکشتند چرا سحر نوزدهم ماه رمضان ابن ملجم رو از خواب بیدار کردند؟ اصلا چرا اون سخر رفتند مسجد برای اقامه نماز؟ چرا امام رضا و امام دیگر علیهماالسلام با اینکه علم امامت داشتند زهر رو نوشیدند؟ ایا اینها همه مصداق خودکشی نیست؟