هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
هیچ گناهی وجود ندارد که حتی با توبه هم بخشیده نشود و خداوند بر اساس مهربانی و بخشندگی اش، در قرآن وعده داده که تمام گناهان را می بخشد. خداوند در یکی از آیات فرموده است: «قل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله یغفر الذّنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرّحیم وأنیبواإلی ربّکم»؛ «ای بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان انابه کنید».
اکنون بعضی از آیات واخباری که فرموده است( مثلا) آن چیز را نمی بخشد! بررسی کنیم :
۱- خداوند در آیه دیگری از قرآن فرموده که همه گناهان را می بخشد، مگر شرک را؛ یعنی شرک به خودش را نمی بخشد؛ ولی مفسران گفته اند: مراد این است اگر با شرک از دنیا برود، بخشیده نمی شود؛ ولی اگر توبه کند، گناه شرک هم بخشیده می شود. خدا فرموده: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء»؛ «خداوند (هرگز) شرک را نمى بخشد و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) مى بخشد».آیه فوق صریحاً اعلام مى کند که همه گناهان ممکن است مورد عفو و بخشش واقع شوند؛ ولى شرک به هیچ وجه بخشوده نمى شود؛ مگر این که از آن دست بردارند و توبه کنند و موحد شوند.
۲- در روایات می خوانیم:« اِتقوا المٌحقرات من الذنوب فانها لا تغفر ».[از گناهان کوچک پرهیز کنید که بخشیده نمی شود].شاید به این دلیل که در گناهان کوچک، انسان احساس شرمندگی نمی کند و لذا به فکر توبه هم نمی افتد ، بلکه جسارت و جرأت او بر تکرار آن زیاد و زمینه ای برای بخشش فراهم نمی شود.اگر کسی که مقدار کمی بدهی دارد،به طلبکار بگوید: تو که از من طلبی نداری،مقداری که می خواهی ارزشی ندارد،او طلب خود را نمی بخشد ،ولی اگر مبلغ بیشتری بدهکار باشد و نزد طلبکار آید و عذرخواهی کند ،طلبکار یا به او مهلت می دهد و یا او را می بخشد.آری،طلبکار،مقدار کم را با جسارت نمی بخشد،ولی مقدار زیاد را ممکن است با عذرخواهی ببخشد .
۳- در بعضی از روایات داریم که خدا چند گناه را نمیبخشد: ۱- عمداً نماز نخواندن. ۲- به ناحق آدم کشتن. ۳- عقوق والدین. ۴- آبرو بردن.
پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، تعریف میکرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه میگویی؟ میگفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!» بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند ، امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.
اکنون سر و دلیل اینکه گفته شده«بخشیده نمی شوند» :
این است که: این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند! ولی اگرعاملین این گناهان نیز توبه کنند ، خداوند آنها را نیز می بخشد ! پس همه گناهان، با توبه واقعی بخشیده می شوند و توبه برای همه گناهان وجود دارد و مؤثر است.
گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند. توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.
چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».
آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند.
کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».
کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علیعلیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
دکتر باقی از اعضای تیم پزشکی رهبری هستند ،برای نمونه:
.
https://www.yjc.news/fa/news/7220754
هدایت شده از یا فاطمه
🅾️ کناره گیری پوتین از قدرت برای رهبران ایران غمبار ولی برای مردم ایران خبری خوش است
✍️منوچهر یزدی
اگر خبر بیماری پوتین صحت داشته باشد دور از ذهن نیست. پوتین به دلیل اشتغال در پست های حساس مانند ریاست سازمان امنیت و اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی و یا ریاست جمهوری روسیه پس از فروپاشی، در سخت ترین و پر استرس ترین دوران حیات سیاسی روسیه حضور فعال و اثر گذار داشت.
او شایستگی های بسیار در برخورد با مشکلات سیاسی و امنیتی داشت و دارد. اگر پوتین در عرصه حکومتی روسیه ظاهر نمیشد کشور فروپاشیده و تجزیه شده روسیه هم چنان در پریشانی دست و پا میزد. پوتین اجازه نداد ساختار سیاسی بهم بریزد. اعضای دفتر سیاسی اتحاد جماهیر شوروی هر یک به ریاست جمهوری کشور های جدا شده از روسیه قرار گرفتند و مانع ترکتازی مافیای روسیه شدند.
پوتین برای حفظ منافع کشورش و بازگرداندن این کشور به قدرت گذشته و پایان بخشیدن به هرج و مرج تلاش های فراوان کرد و بی تردید نام او در ردیف یکی از رهبران خدمتگزار کشورش ثبت خواهد شد.
پوتین ورزشکار، با سواد، روشنفکر و سیاستمدار کم نظیر است و تنها استرس می توانست او را به پارکینسون مبتلا سازد.
من روسیه پیش از فروپاشی و پس از فروپاشی را دیده ام و میدانم که پوتین چه نعمتی برای مردم کشورش و چه آفتی برای ایران بود. او از تمامی نقاط ضعف حاکمیت اسلامی و خود بزرگ بینی های رهبران انقلاب اسلامی بهره های وافر برد.
او با ارضای هوس های سیاسی دولتمردان جمهوری اسلامی آنان را به بیراهه هدایت کرد و اجازه نداد ایران از فرصت هایش بهره ببرد. او ایران را دوشید و از جمهوری اسلامی به عنوان ابزاری علیه آمریکا استفاده کرد. پوتین هیچگونه امتیازی نداد و خدمتی به ایران نکرد ولی منویات و خواسته های کوتوله های سیاسی ایران را برآورده ساخت تا هر قدر می توانند فریاد بزنند و مرگ بر آمریکا بگویند.
پوتین با اسراییل که دشمن جمهوری اسلامی نامیده میشد بهترین روابط سیاسی را برقرار کرد و با ایجاد توازن قوا در سوریه به دریای مدیترانه راه یافت. وی با یک دست به اسراییل اجازه داد که پایگاههای جمهوری اسلامی را ویران و نیروهای ایرانی را قتل عام کند و با دست دیگر قرآن به رهبر ایران اهدا نمود و ابراز دوستی کرد. پوتین با وعده های پوشالی دریای مازندران را از تصرف ایران خارج و به خنده های ظریف لبخند زد.
پوتین راه هرگونه مذاکره ایران با قدرت های منطقه را مانع گردید تا یک ایران ضعیف و درمانده را به آغوش بکشد. پوتین به بهانه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر میلیاردها دلار از ایران گرفت و سیستم اتمی ویران شده کشورش را بازسازی و احیا کرد. پوتین راه دور زدن تحریم ها را به دولتمردان جمهوری اسلامی آموخت و همه آنان را آلوده به فساد مالی و رانت خواری و پنهان کاری نمود. پوتین دروازه جهنم چین را به روی مردم ایران گشود و صنایع داخلی ایران را نابود کرد.
پوتین از منابع مالی ایران، معادن طلای ایران، انرژی اتمی ایران، نظام دفاعی ایران و بنادر و فرودگاههای ایران نهایت بهره برداری را کرد و در عوض همسو با جهان به تحریم های ایران رای داد.
کناره گیری پوتین از قدرت برای مردم روسیه و رهبران جمهوری اسلامی غمبار است ولی امیدوارم برای ملت ایران خبر خوشی باشد.
سلام عليکم
این خبر کذب است و پوتین نه تنها قصد کناره گیری ندارد بلکه خود را برای کاندید شدن دور بعدی ریاست جمهوری روسیه آماده میکند!
ظاهرا غربگدایان با آمدن رییسی و تحکیم روابط ایران و روسیه بدجور احساس خطر کرده اند
عجیبه که این افراد در رابطه با زوال عقل بایدن و گاف های متعدد او مقاله ای منتشر نمیکنن!!
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
🔻 کرملین شایعه بیماری و استعفای «پوتین» را تکذیب کرد
🔹«دیمیتری پسکوف» سخنگوی کاخ ریاست جمهوری روسیه شایعات مطرح شده مبنی بر بیماری و قصد استعفای «ولادیمیر پوتین» از ریاست جمهوری روسیه را یاوه خواند.
🔸این واکنش در پی این مسئله اتفاق افتاد که ارزیابان پس از تحلیل ویدئوی اخیر پوتین تصور کردهاند که او علائم بیماری پارکینسون را دارد.
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
1⃣ این سخنان آنگلا مرکل نیست و جمله آخر روشن می کند، که متن توسط دین ستیزان تهیه شده است! مرکل خود یک فرد مسیحی، فرزند یک کشیش و عضو حزب دموکرات مسیحی است!
2⃣ همواره خشونتهای مذهبی در چین و هند گزارش شده، خصوصا در هند که تنوع مذاهب و نفوذ استعمار بیشتر است! تنها در سال ۲۰۱۴ بیش از ۸۰۰ مورد خشونت مذهبی در هند رخ داده است!
3⃣ اصول ادیان الهی یکی است و تفاوت در جزییات می باشد، تضاد های امروزی بین ادیان ناشی از تحریف آنهاست.
4⃣ آموزه های اسلام که آخرین و کاملترین دین الهی است، بزرگترین مانع مستکبران جهان است. ایجاد فرقه های ضاله یکی از موثر ترین راهکارهای آنها برای تبلیغ ضد اسلام است.
5⃣ اسلام در میان ادیان، بیشترین اهمیت را به حفظ جان و حرمت انسانها داده، چنانچه قتل یک نفر را مانند کشتن همه انسانها می داند و مجازات اقامت دائم در آتش که مخصوص کفّار است را براى قاتل عمد در نظر گرفته است!
6⃣ صرف ادعای مسلمانی کافی نیست و مسلمان کسی است که به قوانین اسلام که آیین صلح و رحمت است عمل کند. آنها که برخلاف دستورات اسلام، در میان مسلمانان خشونت و کشتار می کنند، مسلمان نیستند!
7⃣ باید بدانیم برخلاف تبلیغات جهانی، در طول تاریخ بیشترین جنایات و جنگها توسط مسیحیان و منتسبان آنها علیه خود مسیحیان یا سایر ادیان و مذاهب صورت گرفته، نه مسلمانان! چند مثال:
🔸 ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ۱۷ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﺘﻪ!
🔸ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ۵۰ تا ۷۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﺘﻪ!
8⃣ مسلمانان در طول تاریخ همواره قربانی خشونت سایر ادیان و فرق بوده اند وامروزه نیز در میانمار، نیجریه، آفریقای مرکزی، هند، چین، و... مورد تعدی و کشتار واقع می شوند!
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
آنچه که در رابطه با عدم اجبار در دین در قران مطرح شده است و سخنی است مطابق فطرت و عقل، عدم اجبار در اصل دین است. یعنی در این که کسی اسلام یا هر عقیده دیگر را بپذیرد و آن را به عنوان محتوای فکری و رفتاری خود بپذیرد اجباری وجود ندارد و بلکه اجباری هم نمی تواند باشد. چرا که دین و عقیده امری اجباری نیست. ممکن نیست کسی بدون اختیار خودش و بدون تحقیق و تفکر لازم حتی به وحدانیت خدا اعتقاد پیدا کند و اگر هم با اجبار به او بقبولانند که خدا یکی است باز در درون خود آن را به عنوان یک مساله ثابت عقیدتی نخواهد پذیرفت. عقیده داشتن مثل دوست داشتن است که به اجبار و تهدید نمی توان کسی را دوست داشت و نمی توان نسبت به چیزی عقیده پیدا کرد.
اما وقتی با اختیار و حکم عقل و فطرت دین اسلام حق شناخته شد و از طرف قلب و عقل به عنوان دین الهی و حق پذیرفته شد، دیگر باید به لوازم این عقیده پایبند بود. بنابراین اگر در قرآن و یا روایات پیامبر و ائمه علیهم السلام مطلبی به عنوان واجب اسلامی معرفی شد، دیگر نمی توان گفت که من در عمل کردن یا نکردن نسبت به آن مختارم و هیچ عقابی در ترک آن برای من نباید باشد. وقتی شخصی گفت من مسلمانم. یعنی اگر خدا از طریق پیامبر و امامان دین به من گفت نماز بخوان باید بگویم چشم، اگر گفت روزه بگیر باید بگویم چشم، اگر گفت حجاب داشته باش باید بگویم چشم و ... . چرا که معنای مسلمانی همین است. همانطور که هر فردی کشوری را برای زندگی انتخاب کرد دیگر در مقابل قوانین آن اختیار ندارد. بلکه باید آنها را رعایت کند.
اما در مورد معنای اجبار حجاب ، ابتدا باید مفهوم اجبار روشن شود:
اگر منظور از اجبار در حوزه قوانین الهی باشد که باید گفت بدون تردید مسئله «حجاب» یکی از اساسی ترین مسائل واجبات دینی و الهی به شمار می رود که مورد تاکید و دستور شارع مقدس اسلام قرار گرفته است و به عنوان یکی از ضروریات دین به حساب می آید
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
در کتب کلام «عقاید»علمای شیعه از گذشته پاسخ این شبهه را داده اند : و نیاز به دقت دارد درک پاسخ و باید در ذهن حلاجی شود و با روزنامه خوانی پاسخ در ذهن جا نمیگیرد.
پاسخ:
مقدمه اول:
1⃣اختیار امری است که هر کسی در وجود خود می یابد و اگر در کارهای خود دقت کنیم انتخاب گری و اختیار خود را با «علم حضوری» در نفسمان می یابیم .
علم حضوری یعنی:
علمی که در نفس حاضر است و نیاز به استدلال و تحصیل برای یافتن آن نیست.در مقابل علم حصولی که نیاز به استدلال دارد تا حاصل شود.
بعضی مسائل نزد نفس ما حاضر و وجدانی است و نیاز به استدلال ندارد.
🌿🌿🌿
مقدمه دوم:
2⃣علم جبر نمی آورد
مثلا معلم می داند دانش آموز الف پایان سال قبول می شود و دانش آموز ب مردود ، این که معلم می داند هیچ یک از دو دانش آموز مجبور نیستند که قبول یا مردود شوند .
پس معلم در عین اختیار دانش آموزان خبر دارد، زیرا از عمل آنها این علم را دارد ،
⬅️مثالی دیگر سنگی به طرف شیشه پرتاب شده است ما میدانیم به شیشه می خورد و شیشه می شکند ، آیا اینکه ما می دانیم دلیل شکستن شیشه است ؟
خیر پرتاب سنگ به طرف شیشه دلیل شکستن آن است.
بنابراین اینکه خدا می داند ما چه خواهیم کرد دلیل انجام اعمال ما نیست ، بلکه انتخاب ما سرچشمه اعمال ماست گرچه علم خدا به اعمال ما احاطه دارد...
⚛⚛در نتیجه:⬇️⬇️⬇
خداوند با وجود اختیار ما می داند ما چه خواهیم کرد . بنابراین ما مسول اعمال خود هستیم زیرا علم جبر نمی آورد این هنر خداست که علمش بسیار نافذ است که می داند با وجود اختیار ما چگونه عمل خواهیم کرد....
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
آیا باید اگر نمیدانست و علم نداشت خلق مینمود که سؤال میکنیم چرا با وجود آن که میدانست خلق نمود؟
این سؤال و مشابه آن به اشکال متفاوت، از دیرباز مطرح بوده و مباحث بسیاری نیز در متن و حاشیه آن مطرح شده است، اما شما برای این که بسیاری از این مسائل به صورت مبنایی برایتان حل شود، به چند نکته دقت فرمایید:
الف – وقتی میگوییم «چرا خدا با این که میدانست خلق کرد»، به مثابه این است که گمان کنیم «اگر نمیدانست باید خلق میکرد تا بداند، پس حال که میداند، چرا خلق کرده»، در حالی که خداوند متعال علیم و حکیم است و اصلاً «نمیدانست و نمیداند» به او راه ندارد.
مشابه این سؤال، نه تنها راجع به فعل خداوند متعال، بلکه راجع به اهل عصمت علیهمالسلام نیز به اذهان خطور میکند، مثل: حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام اگر میدانست، چرا چنین کرد و امام حسین علیهالسلام اگر میدانست، چرا چنان کرد؟ گویی که ارزش کار به ندانسته عمل کردن است و اکنون که دانسته عمل کردهاند، جای سؤال و تردید شده است! و حال آن که فعلِ از روی علم و حکمت ارزشمند میباشد.
پس، این که خداوند منّان میداند که چه کسی بد میکند، دلیل نمیشود که او را خلق نکند – چرا که اولاً «علم» در مرحلهی خلقت است که تجلی یافته و به مرحلهی «معلوم» میرسد و خلقت همه تجلی علم خداست. – ثانیاً فقط رفتار بد یا خوب داشتن، تنها حکمت و ثمرهی وجودی یک مخلوق در این چرخهی حیات نمیباشد. اگر پدران رومی حضرت نرجس خاتون علیهاالسلام که اغلب روحانیون برجسته و برخی نیز قیصر بودند و چه بسا کارهای ناپسندی هم داشتهاند، به دنیا نمیآمدند که سلسله این نسل به ایشان نمیرسید و اصلاً نرجس خاتونی به دنیا نمیآمد؛ ما از حکمتهای خلق چه میدانیم؟ حتی از حکمتهای خلقت خودمان نیز چیزی نمیدانیم.
یک حکایت:
میگویند: حضرت موسی علیهالسلام یا یک نبی دیگری، از سنگلاخی گذر میکرد که سوسک کوچکی (مثل خرخاکی) دید، در حکمت خلقت او که ده دقیقه طول میکشد تا یک متر تغییر مسیر دهد تأمل کرد و پرسید: خداوندا! این را برای چه خلق کردی؟ پاسخ آمد: اتفاقاً این جانور سه روز است از من میپرسد: خدایا! موسی را دیگر برای چه خلق کردی؟ چه فایدهای دارد؟
پس، در چرخهی حیات که هر جزءاش با سایر اجزا مرتبط است، نمیشود حکمت خلقت مخلوقات را کاملاً شناخت و بر شمرد.
ب – نکته دیگر قضا و قدر الهی است که آن را نیز مفهومش را درست تشخیص ندادهایم و بالتبع موجب بروز سؤالات در ذهن ما شده است. در این خصوص پیش از این مباحث بسیاری مطرح گردید که اگر در بخش جستجو کلمه «قضا و قدر» درج و کلیک شود، در اختیار قرار میگیرد. در اینجا همین قدر مختصر اشاره میشود که «قدر» یعنی «اندازهگیری و اندازهها»، یعنی آب اگر به صد درجه حرارت رسید، به جوش میرسد و اگر چند در برودت زیر صفر قرار گرفت، یخ میزند. اما این قوانین دلیل نمیشود که من مجبور باشم آب را بجوشانم یا به برودت برسانم.
پس، اگر گفتند: مقدرات الهی همه در اختیار خداوند متعال است، یعنی قوانین خلقت، علت و معلول، اثر و مؤثر، حرکت و محرک، جاذبه و دافعه و ... را شما خلق نکردهاید، همه مقدرات اوست.
قضا نیز یعنی وقتی همه مقدرات (اندازه)ها برای پیدایش پدیدهای جمع شد، حتماً پدید میآید. یعنی اگر همه علل برای تولد یک نوزاد فراهم شد، حتماً به دنیا میآید، اگر همه علل برای بروز یک تصادف جادهای فراهم شد، حتماً تصادف واقع میشود، اگر همه علل برای شکستن پای کسی در این تصادف فراهم شد، حتماً میشکند. نه این که خداوند از قبل نوشته باشد که حتماً باید پای این شخص بشکند.
پس ما هر کاری که میکنیم، بیرون از حیطهی قضا و قدر الهی نمیباشد، نه این که ما آن چه قبلاً قضا و قدر شده است را اجباراً انجام میدهیم.
ج – دقت شود که قضا و قدر الهی، هیچ گاه به جزئیات تعلق نمیگیرد، یعنی چنین نیست که قضای الهی به این تعلق گرفته باشد که فلانی حتماً الآن سرما بخورد یا ورشکست شود، بلکه به کلیات تعلق میگیرد، یعنی به قوانین. یعنی اگر این فرد اکنون خودش را در معرض ویروس قرار داد، حتماً سرما میخورد و اگر در تجارت چنین کرد، نتیجهاش ورشکستگی میباشد. پس اگر کسی در معرض آلودگی قرار گرفت، به حکم قضای الهی بیمار میشود و این میشود سرنوشت او در این مقطع یا موضوع. لذا اختیار سلب نشده است.
بخشی از این سرنوشت جبر است، یعنی قانون اثرگزاری ویروس را در بدن، شما خلق نکردهاید و بخشی دیگر اختیار است که خود را در معرض ابتلا قرار میدهید یا خیر؟
پس، نقش آرزو، دعا، تلاش، خودسازی و ...، همه در اینجا روشن میشود.
د – اما نکته بعد رابطه علم خدا با سرنوشت ماست؛ ما گمان میکنیم که «علم خدا» فقط به آخر کار تعلق گرفته است، یعنی این که مثلاً میمیریم یا این که بهشتی هستیم و یا جهنمی؟! بعد میپرسیم: حال که او از قبل میدانست، تکلیف اختیار چه میشود؟
دقت شود که بیان شد «قدر» یعنی
اندازهگیرهای عالمانه و عادلانه در نظام حکیمانهی الهی. اختیاری که خداوند متعال به نوع بشر اعطا نموده است نیز خودش یکی از نمودها و بخشهای این «قدر» است و خودش قدر الهی است که ما در برخی از امور قوهی اختیار و انتخاب داشته باشیم، لذا این که او میداند من چه چیز را انتخاب میکنم، دلیل بر آن نمیشود که اختیار از من سلب شده باشد.
خداوند متعال به همه احوال ما آگاه است، قضا و قدر الهی نیز حاکم بر عالم هستی میباشد – لذا او آگاه است که ما را چگونه آفریده، چه شرایطی داریم، چه استعدادهایی داریم و ...، او میداند که برای هدایت ما به سوی رشد و کمال، به ما عقل، فطرت، شعور، تفکر و از جمله «اختیار » داده است، پیامبر و کتاب و امام نیز داده است، و نیز میداند که از این مواهب او، با اختیار خود، چگونه استفاده میکنیم؟
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin