eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.7هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
125 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
در کتب کلام «عقاید»علمای شیعه از گذشته پاسخ این شبهه را داده اند : و نیاز به دقت دارد درک پاسخ و باید در ذهن حلاجی شود و با روزنامه خوانی پاسخ در ذهن جا نمیگیرد. پاسخ: مقدمه اول: 1⃣اختیار امری است که هر کسی در وجود خود می یابد و اگر در کارهای خود دقت کنیم انتخاب گری و اختیار خود را با «علم حضوری» در نفسمان می یابیم . علم حضوری یعنی: علمی که در نفس حاضر است و نیاز به استدلال و تحصیل برای یافتن آن نیست.در مقابل علم حصولی که نیاز به استدلال دارد تا حاصل شود. بعضی مسائل نزد نفس ما حاضر و وجدانی است و نیاز به استدلال ندارد. 🌿🌿🌿 مقدمه دوم: 2⃣علم جبر نمی آورد مثلا معلم می داند دانش آموز الف پایان سال قبول می شود و دانش آموز ب مردود ، این که معلم می داند هیچ یک از دو دانش آموز مجبور نیستند که قبول یا مردود شوند . پس معلم در عین اختیار دانش آموزان خبر دارد، زیرا از عمل آنها این علم را دارد ، ⬅️مثالی دیگر سنگی به طرف شیشه پرتاب شده است ما میدانیم به شیشه می خورد و شیشه می شکند ، آیا اینکه ما می دانیم دلیل شکستن شیشه است ؟ خیر پرتاب سنگ به طرف شیشه دلیل شکستن آن است. بنابراین اینکه خدا می داند ما چه خواهیم کرد دلیل انجام اعمال ما نیست ، بلکه انتخاب ما سرچشمه اعمال ماست گرچه علم خدا به اعمال ما احاطه دارد... ⚛⚛در نتیجه:⬇️⬇️⬇ خداوند با وجود اختیار ما می داند ما چه خواهیم کرد . بنابراین ما مسول اعمال خود هستیم زیرا علم جبر نمی آورد این هنر خداست که علمش بسیار نافذ است که می داند با وجود اختیار ما چگونه عمل خواهیم کرد.... ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin
آیا باید اگر نمی‌دانست و علم نداشت خلق می‌نمود که سؤال می‌کنیم چرا با وجود آن که می‌دانست خلق نمود؟ این سؤال و مشابه آن به اشکال متفاوت، از دیرباز مطرح بوده و مباحث بسیاری نیز در متن و حاشیه آن مطرح شده است، اما شما برای این که بسیاری از این مسائل به صورت مبنایی برای‌تان حل شود، به چند نکته دقت فرمایید: الف – وقتی می‌گوییم «چرا خدا با این که می‌دانست خلق کرد»، به مثابه این است که گمان کنیم «اگر نمی‌دانست باید خلق می‌کرد تا بداند، پس حال که می‌داند، چرا خلق کرده»، در حالی که خداوند متعال علیم و حکیم است و اصلاً «نمی‌دانست و نمی‌داند» به او راه ندارد. مشابه این سؤال، نه تنها راجع به فعل خداوند متعال، بلکه راجع به اهل عصمت علیهم‌السلام نیز به اذهان خطور می‌کند، مثل: حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام اگر می‌دانست، چرا چنین کرد و امام حسین علیه‌السلام اگر می‌دانست، چرا چنان کرد؟ گویی که ارزش کار به ندانسته عمل کردن است و اکنون که دانسته عمل کرده‌اند، جای سؤال و تردید شده است! و حال آن که فعلِ از روی علم و حکمت ارزشمند می‌باشد. پس، این که خداوند منّان می‌داند که چه کسی بد می‌کند، دلیل نمی‌شود که او را خلق نکند – چرا که اولاً «علم» در مرحله‌ی خلقت است که تجلی یافته و به مرحله‌ی «معلوم» می‌رسد و خلقت همه تجلی علم خداست. – ثانیاً فقط رفتار بد یا خوب داشتن، تنها حکمت و ثمره‌ی وجودی یک مخلوق در این چرخه‌ی حیات نمی‌باشد. اگر پدران رومی حضرت نرجس خاتون علیهاالسلام که اغلب روحانیون برجسته و برخی نیز قیصر بودند و چه بسا کارهای ناپسندی هم داشته‌اند، به دنیا نمی‌آمدند که سلسله این نسل به ایشان نمی‌رسید و اصلاً نرجس خاتونی به دنیا نمی‌آمد؛ ما از حکمت‌های خلق چه می‌دانیم؟ حتی از حکمت‌های خلقت خودمان نیز چیزی نمی‌دانیم. یک حکایت: می‌گویند: حضرت موسی علیه‌السلام یا یک نبی دیگری، از سنگلاخی گذر می‌کرد که سوسک کوچکی (مثل خرخاکی) دید، در حکمت خلقت او که ده دقیقه طول می‌کشد تا یک متر تغییر مسیر دهد تأمل کرد و پرسید: خداوندا! این را برای چه خلق کردی؟ پاسخ آمد: اتفاقاً این جانور سه روز است از من می‌پرسد: خدایا! موسی را دیگر برای چه خلق کردی؟ چه فایده‌ای دارد؟ پس، در چرخه‌ی حیات که هر جزءاش با سایر اجزا مرتبط است، نمی‌شود حکمت خلقت مخلوقات را کاملاً شناخت و بر شمرد. ب – نکته دیگر قضا و قدر الهی است که آن را نیز مفهومش را درست تشخیص نداده‌ایم و بالتبع موجب بروز سؤالات در ذهن ما شده است. در این خصوص پیش از این مباحث بسیاری مطرح گردید که اگر در بخش جستجو کلمه «قضا و قدر» درج و کلیک شود، در اختیار قرار می‌گیرد. در اینجا همین قدر مختصر اشاره می‌شود که «قدر» یعنی «اندازه‌گیری و اندازه‌ها»، یعنی آب اگر به صد درجه حرارت رسید، به جوش می‌رسد و اگر چند در برودت زیر صفر قرار گرفت، یخ می‌زند. اما این قوانین دلیل نمی‌شود که من مجبور باشم آب را بجوشانم یا به برودت برسانم. پس، اگر گفتند: مقدرات الهی همه در اختیار خداوند متعال است، یعنی قوانین خلقت، علت و معلول، اثر و مؤثر، حرکت و محرک، جاذبه و دافعه و ... را شما خلق نکرده‌اید، همه مقدرات اوست. قضا نیز یعنی وقتی همه مقدرات (اندازه‌)ها برای پیدایش پدیده‌ای جمع شد، حتماً پدید می‌آید. یعنی اگر همه علل برای تولد یک نوزاد فراهم شد، حتماً به دنیا می‌آید، اگر همه علل برای بروز یک تصادف جاده‌ای فراهم شد، حتماً تصادف واقع می‌شود، اگر همه علل برای شکستن پای کسی در این تصادف فراهم شد، حتماً می‌شکند. نه این که خداوند از قبل نوشته باشد که حتماً باید پای این شخص بشکند. پس ما هر کاری که می‌کنیم، بیرون از حیطه‌ی قضا و قدر الهی نمی‌باشد، نه این که ما آن چه قبلاً قضا و قدر شده است را اجباراً انجام می‌دهیم. ج – دقت شود که قضا و قدر الهی، هیچ گاه به جزئیات تعلق نمی‌گیرد، یعنی چنین نیست که قضای الهی به این تعلق گرفته باشد که فلانی حتماً الآن سرما بخورد یا ورشکست شود، بلکه به کلیات تعلق می‌گیرد، یعنی به قوانین. یعنی اگر این فرد اکنون خودش را در معرض ویروس قرار داد، حتماً سرما می‌خورد و اگر در تجارت چنین کرد، نتیجه‌اش ورشکستگی می‌باشد. پس اگر کسی در معرض آلودگی قرار گرفت، به حکم قضای الهی بیمار می‌شود و این می‌شود سرنوشت او در این مقطع یا موضوع. لذا اختیار سلب نشده است. بخشی از این سرنوشت جبر است، یعنی قانون اثرگزاری ویروس را در بدن، شما خلق نکرده‌اید و بخشی دیگر اختیار است که خود را در معرض ابتلا قرار می‌دهید یا خیر؟ پس، نقش آرزو، دعا، تلاش، خودسازی و ...، همه در اینجا روشن می‌شود. د – اما نکته بعد رابطه علم خدا با سرنوشت ماست؛ ما گمان می‌کنیم که «علم خدا» فقط به آخر کار تعلق گرفته است، یعنی این که مثلاً می‌میریم یا این که بهشتی هستیم و یا جهنمی؟! بعد می‌پرسیم: حال که او از قبل می‌دانست، تکلیف اختیار چه می‌شود؟ دقت شود که بیان شد «قدر» یعنی
اندازه‌گیرهای عالمانه و عادلانه در نظام حکیمانه‌ی الهی. اختیاری که خداوند متعال به نوع بشر اعطا نموده است نیز خودش یکی از نمودها و بخش‌های این «قدر» است و خودش قدر الهی است که ما در برخی از امور قوه‌ی اختیار و انتخاب داشته باشیم، لذا این که او می‌داند من چه چیز را انتخاب می‌کنم، دلیل بر آن نمی‌شود که اختیار از من سلب شده باشد. خداوند متعال به همه احوال ما آگاه است، قضا و قدر الهی نیز حاکم بر عالم هستی می‌باشد – لذا او آگاه است که ما را چگونه آفریده، چه شرایطی داریم، چه استعدادهایی داریم و ...، او می‌داند که برای هدایت ما به سوی رشد و کمال، به ما عقل، فطرت، شعور، تفکر و از جمله «اختیار » داده است، پیامبر و کتاب و امام نیز داده است، و نیز می‌داند که از این مواهب او، با اختیار خود، چگونه استفاده می‌کنیم؟ ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
باز هم تحریف و تقطیع سخنان مقام معظم رهبری توسط ضد انقلاب ✳️اصل موضوع 1️⃣متن استفتا: حکم رأی دادن سفید و بی نام چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق ، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟ پاسخ مقام معظم رهبری 👈🏻در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است. https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=323 2️⃣حضرت در دیدار با مسئولان قوه قضائیه به برخی تحلیل‌های غلط درباره آراء باطله اشاره کردند و گفتند: این آراء، ابداً به معنای جدایی آنها از نظام نیست، بلکه بر عکس است، زیرا کسی که پای صندوق رأی آمده و فرد مقبول خود را در لیست نامزدها ندیده ولی اسم شخص مورد نظرش را نوشته یا داده، در واقع علاقه‌مندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است. مقام معظم رهبری در بخش دیگری از سخنانشان فرمودند: مردم با صفوف پر شور و اظهارات پر انگیزه خود از ساعات اول صبح، حماسه عظیم و واقعی آفریدند و مشت محکمی بر سینه تحریم‌کنندگان و مخالفان و معارضان انتخابات زدند. ایشان همچنین فعالیت هزاران دستگاه تبلیغاتی از جمله رسانه‌های آمریکایی، انگلیسی و برخی کشورهای مرتجع و روسیاه و بکارگیری تعدادی از عناصر خائن ایرانی برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات را در دنیا بی‌سابقه دانستند. https://www.didarnews.ir/fa/news/98062/ 3️⃣همانطور که در پاسخ به استفتا مشخص هست مقام معظم شرط حرام بودن رای سفید را این دانسته اند که موجب تضعیف نظام اسلامی باشد اما در اخیر همانطور که ایشان در سخنرانی اشاره کردند با وجود حجم عظیم تبلیغات جهت تحریم انتخابات و تشویق مردم به عدم حضور در پای صندوقهای ،مشارکت در انتخابات و حضور در صفوف رای، حتی اگر کسی رأی سفید داده باشد به معنای مشت بر سینه دشمن زدن است، طبیعی است که چنین رایی در جهت تضعیف نظام اسلامی نیست و سخنان اخیر رهبری تضادی با نظر قبلی ایشان ندارد. ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
در ارتباط مولانا سميع الحق بايد عرض نماييم: ❗️اولا مولانا سميع الحق مؤسس مدرسه دارالعلوم حقانيه و رهبر جمعيت علماي اسلام و رئيس شوراي دفاع پاكستان است. وي در ميان طالبان افغان و پاكستاني از نفوذ زيادي برخوردار است. اما اين بدان معنا نيست كه وي به لحاظ تشكيلاتي رهبر گروه طالبان و يا سركرده ي آنان باشد. 👌 ❗️ثانيا در مورد دعوت سميع الحق به اجلاسي در تهران بايد بگوييم گرچه جمهوري اسلامي با طالبان و افكار و عملكرد آنان مخالف است ، اما به دنبال جلوگيري از همراهي آنان با داعش و افتادن آنها به اين عرصه است . زيرا طالبان با همه افراطي گري و ديدگاههاي وهابيت ، با داعش و عملكرد آنها مخالف بوده و خود را از آنان جدا مي دانند . 👈 از اين رو جمهوري اسلامي تلاش مي كند كه از گرايش و همراهي احتمالي اين دو جريان در افغانستان بكاهد و اين در راستاي حفظ امنيت كشور و كاهش تهديدات است . و گذشته از اين، سميع الحق، سركرده و رهبر طالبان نيست كه دعوت از وي به معني به رسميت شناختن طالبان و افكار و عملكرد آنها باشد. بله نفوذ وي در ميان طالبان پاكستان و افغانستان قابل انكار نيست و همين مساله ، دليل و انگيزه ي جمهوري اسلامي ايران براي دعوت از وي بوده است. ⬅️ بديهي است كه بسياري از افكار و باور هاي افرادي مانند سميع الحق درباره ي جمهوري اسلامي ايران و همچنين كليت تشيع ، قطعا اشتباه بوده و برخي از اين تصورات معلول عملكرد انحرافي برخي منتسبين به تشيع و شبكه هاي ماهواره اي به ظاهر شيعي يا همان به تعبير رهبر انقلاب ، تشيع لندني مي باشد. ◀️ جمهوري اسلامي بر اساس راهبرد كلان خود در وحدت مسلمين ، خود را موظف مي بيند در راستاي كم كردن اختلافات و و انگيزه هاي تفرقه افكنانه، علما و شخصيت هاي اسلامي در سرتاسر جهان را در اين جهت با خود همسو نمايد و افكار ناصحيح آنان پيرامون تشيع را اصلاح نمايد تا از اين رهگذر نقش بي بديلي در حفظ وحدت، جلوگيري از جنگ هاي فرقه اي و حفظ خون شيعيان در كشورهايي نظير پاكستان و افغانستان ايفا نمايد. ❗️ثالثا ملاقات رهبري معظم انقلاب با مولانا سميع الحق نيز در روند اجلاس مذكور به وقوع پيوسته و رهبري طبق سنت حسنه ي خود بعد از اتمام سخنراني دقايقي به ميان مدعوين آمده و با آنان ملاقات هاي كوتاه و عمومي داشته است كه سميع الحق نيز در بين مدعوين بوده و طبيعي است لحظاتي با وي نيز ملاقاتي انجام گرفته است. ❗️مقصود اينكه ملاقات رهبري انقلاب با وي ملاقاتي رسمي ، دو جانبه و با هدف خاصي نبوده است بلكه وي نيز مانند ساير مدعوين به نشست مورد تفقد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته اند. همين ديدار چند ثانيه اي، وسيله اي براي بدخواهان نظام اسلامي و معتقدين به تشيع لندني شده است كه آن را طعني براي نظام اسلامي بدانند در حالي كه دعوت از فرد مذكور و تفقد رهبري از وي دقيقا در راستاي سياست راهبردي نظام اسلامي در نزديك نمودن دل هاي گروه هاي مختلف اسلامي به همديگر و نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است. 👈 در رابطه ي با وجو دفتر حكمتيار در تهران نيز بايد متذكر شويم: حكمتيار در سال هايي نه چندان دور در كنار مرحوم برهان الدين رباني – كه توسط گروه هاي افراطي كشته شد- يكي از مجاهدين افغانستان عليه استعمار شوروي و استبداد داخلي افغانستان به شمار مي رفت. حكمتيار در سالهاي حكومت طالبان به ايران پناهنده شد و در تهران ساكن شد و وجود دفتر احتمالي وي در تهران مربوط به اين دوره و يا زماني قبل تر از آن است كه وي به عنوان نخست وزير افغانستان در كنار برهان الدين رباني ، رئيس جمهور ، در صحنه ي سياسي افغانستان حضور داشته است. اما وي پس از سقوط طالبان و خروج از ايران عليه جمهوري اسلامي ايران موضع گرفت. وي هم اكنون در تهران داراي هيچ دفتري نمي باشد و جمهوري اسلامي ايران نيز هيچ گونه رابطه اي با وي ندارد. ❗️تمام شبهه هاي شيعه ي انگليسي؛ اللهياري نيز مبتني بر مغالطه اي ايست كه در سخنان اين شخص حقير و پست وجود دارد. اللهياري، شخصيت فعلي حكمتيار – كه فردي آشوب طلب و از جمله ي افراد كوبنده ي در طبل تفرقه ي بين مسلمين بوده و دقيقا داراي شخصيتي مانند اللهياري مي باشد – را معرفي نموده و وي را داراي دفتري در تهران معرفي مي نمايد ، در حالي كه دفتر احتمالي وي در تهران و روابط وي با جمهوري اسلامي ايران ، ادامه👇 همانگونه كه گفته آمد ، مربوط به دوره اي مي باشد كه وي به عنوان يكي از مجاهدان افغان و همچنين نخست وزير افغانستان در كنار برهان الدين رباني ، رئيس جمهور ، در صحنه ي سياسي افغانستان حضور داشته است. و گرنه هم اكنون هيچ ارتباطي با ايران نداشته و بلكه در گوشه و كنار با عصبانيت از نفوذ نظام اسلامي در كشور هاي منطقه ، عليه آن اقدام به سخن پراكني مي نمايد. منبع: پرسمان دانشجويي ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521