33.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید علی الهادی احمد حسین
(قاسم الشهدا)
تاریخ تولد : 1377/12/15
محل تولد : نبطیه - لبنان
تاریخ شهادت : 1395/03/27
محل شهادت : خان طومان - حلب- سوریه
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : گلزار شهدای جبشیت
از شهید علی الهادی احمد الحسین به عنوان کوچکترین شهید مدافع حرم حزبالله لبنان یاد میشود. وی که هنگام شهادت تنها ۱۷ سال داشت، یک جوان با ظاهری امروزی، اما باطنی کربلایی بود که داوطلبانه رهسپار جبهه سوریه میشود و در تاریخ ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در خانطومان به شهادت میرسد. متن زیر روایتی از این شهید مدافع حرم لبنانی است که در گفتوگو با مصطفی حسنزاده یکی از دوستان ایرانی شهید تقدیم حضورتان میکنیم.
چشمان شیدایی
در بین بچههای رزمنده، خصوصاً رزمندههای حزبالله لبنان اصطلاح «چشم شیدایی» معروف است. یعنی کسی که چشمهایش داد میزنند شهید خواهد شد! علی الهادی چنین چشمهایی داشت. من او را تا وقتی که به دفتر حزبالله در بیروت آمد نمیشناختم. یک روز نوجوانی کم سن و سال به دفتر آمد و گفت: میخواهد به سوریه اعزام شود. من مسئولیتی در دفتر نداشتم. به عنوان یک فرد علاقهمند به کارهای فرهنگی با بچههای حزبالله همکاری میکردم. ولی وقتی دیدم یک نوجوان با ظاهری بهاصطلاح امروزی میخواهد داوطلبانه به سوریه برود، کنجکاو شدم. جلو رفتم و نگاهی به قد و هیکلش انداختم. زیبارو بود و چهرهای جذاب داشت. توی دلم گفتم پسر جان تو نمیتوانی از پس چنین جنگی بربیایی. همین را به زبان آوردم و علت تصمیمش برای مدافع حرم شدن را پرسیدم. سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. برای یک آن چشم در چشم شدیم و از نگاهش دلم لرزید.
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
شهید علی الهادی احمد حسین (قاسم الشهدا) تاریخ تولد : 1377/12/15 محل تولد : نبطیه - لبنان تاریخ شهاد
☘️🪴☘️🪴
*﷽*
🔘 نهمین روز 🔘
🌹 شهید علی الهادی احمد حسین🌹
🎁 *بسته هدیه به شهید بزرگوار :
۱ فاتحه
۲_ آیت الکرسی
۳ _ سلام بر امام حسین علیه السلام
۴ _ ۱۴ صلوات
ان شاءالله مورد شفاعت شهدا واقع شویم
هدایت شده از مقاومت نیوز ✔️
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
روح آیتالله فاطمینیا به ملکوت اعلی پیوست.🖤🖤
این ضایعه دردناک را به حضرت بقیه الله الاعظم(روحی وارواحنافداه) مقام معظم رهبری(دامت برکاته) تسلیت عرض می نماییم .🏴🏴
᎒༄📬⸙
یھدوستـۍمیگفتـن:
هَـرجـٰابھخـودمـونگفتیـم
دیگـھنمیـشـہمَـننمیتونَـم،
مَـنطـاقـتِـشـونــدارم؛ یـٰاد
حضـرَتزینـببیوفتیـم💔
بگیـمغـممَـنیكهـزـٰارمغـم
حضـرَتزینـبهَـمنمیشھ...
حرف حساب ...
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
سهدقیقهدرقیامت🤍-! پارت7 ±حسابرسی آنها چيز را دقيق نوشته بودند. جاي هيچگونه اعتراضي نبود. تمام ا
سهدقیقهدرقیامت🤍-!
پارت8
±حسابرسی
خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه۶۵سوره زمرافتادم كه ميفرمود:«برخي اعمال باعث خبطنابودي اعمال خوب انسان ميشود.»
به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: شما يك كاري بكنيد!؟
همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و...
سري به نشانه نااميدي و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبي را ميديدم كه خيلي برايش زحمت كشيده بودم، اما يكي يكي محو ميشد.
فشار روحي شديدي داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودي همه ثروت معنويام را به چشم ميديدم. نميدانستم چه كنم!هرچه شوخي كرده بودم اينجا جدي جدي ثبت شده بود. اعمالخوب من، از پروندهام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد.نكته ديگري كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم، ثواب كمتري از نمازهاي جماعت و هيئتها در نامه عملم ميديدم! به جواني كه پشت ميز نشسته بود گفتم: در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبهاهيئت رفتهام. چرا اينها در اينجا نيست؟
رو به من كرد و گفت: خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشترميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد. اوايل خالصانه به مسجد و هيئت ميرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي!
اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟
±نیت
صفحات را كهورق ميزدم،وقتي عملي بسيار ارزشمند بود،آن عمل، درشتتر از بقيه در بالاي صفحه نوشته شده بود.در يكي از صفحات، به صورت بسيار بزرگ نوشته شده بود:
كمك به يك خانواده فقير
شرح جزئيات و فيلم آن موجود بود، ولي راستش را بخواهيد من هرچه فكر كردم به ياد نياوردم كه به آن خانواده كمك كرده باشم!
يعني دوست داشتم، اما توان مالي نداشتم كه به آنها كمك كنم. آن خانواده را ميشناختم. آنها در همسايگي ما بودند و اوضاع مالي خوبي نداشتند. خيلي دلم ميخواست به آنها كمك كنم، براي همين يك روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم. به دو نفر از اعضاي فاميل كه وضع مالي خوبي داشتند مراجعه كردم. من شرح حال آن خانواده را گفتم و اينكه چقدر در مشكلات هستند، اما آنها اعتنايي نكردند.
حتي يكي از آنها به من گفت: بچه، اين كارا به تو نيومده. اين كار بزرگترهاست. آن زمان من۱۵سال بيشتر نداشتم، وقتي اين برخورد را با من داشتند، من هم ديگر پيگيري نكردم.اما عجيب بود كه در نامه
عمل من، كمك به آن خانواده فقير ثبت شده بود!
به جوان پشت ميز گفتم: من كاري براي آنها نكردم!؟ او گفت: تونيت اين كار را داشتي و در اين راه تلاش كردي، اما به نتيجه نرسيدي.
براي همين، نيت و حركتي كه كردي، در نامه عملت ثبت شده.البتهفكر ونيت كار خوب،دربيشترصفحات ثبت شده بود. هرجاييكه دوست داشتم كار خوبي انجام دهم ولي امكانش را نداشتم، اما براي اجراي آن قدم برداشته بودم، در نامه عمل من ثبت شده بود.ولي خدا را شكر كه نيتهاي گناه و نادرست ثبت نميشد.در صفحات بعد و جاي جاي اين كتابمشاهده ميكردم كه چنين اتفاقي افتاده. يعني نيتهاي خوب من ثبت شده بود.البته باز هم مشاهده كردم كه اعمال خوبم با اشتباهات و گناهاني که هيچ منفعتي برايم نداشت از بين رفته! به قول معروف: آش نخورده و دهان سوخته. هرچه جلو ميرفتم، نامه عملم بيشتر خالي ميشد!
خيلي از اين بابت ناراحت بودم. از طرفي نميدانستم چه كنم.اي كاش كسي بود كه ميتوانستم گناهانم را به گردن او بيندازم و اعمال خوبش را بگيرم! اما هرچه ميگذشت بدتر ميشد.جوان پشت ميز ادامه داد: وقتي اعمال شما بوي ريا بدهد پيش خدا ارزشي ندارد. كاري كه غير خدا در آن شريك باشد به درد همان شريك ميخورد. اعمال خالصت را نشان بده تا كار شما سريع حل شود.مگر نشنيدهاي:«اَلاَعمالُبِالنيات. اعمال به نيتها بستگي دارد.»
'ادامه دارد..
۞﴿الابذڪراللھتطمئنالقلوب﴾۞
آگـٰاھبـٰاشیدڪہیـٰادخدا
آࢪامبخشدلهـٰاست..!
سوࢪھرعد|آیھ²⁸
💙⃟📘¦⇢ #آیہ_گرافے
نماز اول وقت
التماس دعا