هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#عطر_نــمــاز
صدای اذان
مرابه آستان نیاز می برد
تن به باران رحمت می دهم
باوضوی عشق
برسجاده ی وصل
سجده خواهم کرد
برمداررحمت حق
وه که این لحظه چقدرزیباست...
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعای_فرج
✨🦋
وقتےپلیسبہشمـٰامیگـہ
گواھینـٰامہ!
شمـٰااگـہپاسپوࢪٺ،شنـٰاسنـٰامہوڪاࢪتملے ࢪوهَم
نشوݩبِدےبـٰازممیگہگواھینامـہ
اوندُنیـٰاهَموقتـےگـُفتننمـٰاز...
توھࢪچےدَمازمعࢪفٺوانسانیٺو ...بزنے ،
بہٺمـۍگݩهمہےایناخوبہ
امـٰاشُمااَصـلڪاࢪےࢪونشوݩبدھ•
#تلنگرانه🍃
❈ٰٰٰٰٰٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪۪۪۪۪۪ٜٜٜٜٖٜٜٜٖٜٖٖٖٖٖٖٖ͜͡🕋ـ۪ٜ۪ٜ۪ٞٞٞ ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ🌟🌱꙳꙳🌺꙳꙳🌱 ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ🌟❈ٰٰٰٰٰٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪۪۪۪۪۪ٜٜٜٜٖٜٜٜٖٜٖٖٖٖٖٖٖ͜͡🕋ـ۪ٜ۪ٜ۪ٞٞٞ
🕋 ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ💝خلــــــــــوت باخــــــــــدا♡
{إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ}
خدایا عزتی بالاتر از آن نیست که من بنده ی تو باشم🙃🤲
و فخر و مباهاتی بالاتر از این نیست که توپروردگار من هستی🌹
🍂خدایا تو آنگونه هستی که من دوست میدارم
مرا نیز همانگونه قرار ده
که خود دوست می داری.🍂
آمین
❖┈••✾🌸✿🎀✿🌸•✾••┈❖
#جرعهای_از_معرفت
🔸گفتم: «یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید.»
گفت: «ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوههای دنیا و مروارید همه دریاها قیمتیتر باشد؟»
گفتم: «بله.»
🔸منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفت: «استغفار... استغفار... استغفار!
اگر بدانید در این استغفار چه گنجهایی نهفته است؛ روح را صیقل میدهد، راهها باز میشود و حاجت ها برآورده میشود...»
📚به شیوه باران (خاطراتی کوتاه از سبک زندگی آیت الله بهجت )ص ۵۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین عالی:
موضوع:👇
✍ دروغ بدتر از شراب
#عالی
داستان دلنشین منبر
#چادرانه🧕🏼
حِجـٰابوقاراَست متانَتاَست،اَرزِشگُذارۍزَناَست
سَنگینشُدَنڪَفہ؎ِآبروواِحتراماوست . . .!
-مقاممعظمرهبـر؎!🌿
همیشه #شــــــــــــــــــــهــــــــــــــــــــــدا
رویاد کنید حتی با یک
#صــــــــــــلــــــــــــواتـــــــــــــــــ
رفیقانم ؛
دعا کردند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
#عاقبتمونختمبهشهادتانشاءاللّٰھ..
#شبتان_شهدایی🕊
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
کتاب عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت بیست و پنجم حضرت آیت الله حق شناس به درک محضر
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت بیست و ششم
حاج آقای حق شناس چندین بار می فرمودند:
« در اوایل دوران درس و تحصیل، به ناراحتی سینه دچار شده بودم، حتی گاه از سینه ام خون می آمد.
سل، مرض خطرناک آن دوران بود.و بیماری من احتمال سل داشت.دکتر و دارو هم تاثیر نمی کرد.
یک روز، تمام پس انداز خود را که از کار برایم مانده بود صدقه دادم.
شب هنگام در عالم رویا حضرت ولی عصر(عج) را زیارت کردم، و به ایشان متوسل شدم.
ایشان دست مبارک را بر سینهام کشید و فرمودند:
این مریضی چیزی نیست، مهم مرضهای اخلاقی آدم است و اشاره به قلب فرمودند.خلاصه مریضی بر طرف شد..
ایشان اوایل جوانی دستور یافته بودند که به عنوان بخشی از راه و رسم سلوک، سه کار را به هیچ وجه رها نکنند:
«نماز جماعت و اول وقت، نماز شب، درس و بحث»
یکی از خصوصیات ایشان احترام خاصی بود که ایشان نسبت به همسرشان رعایت می کردند، یا به دیگران سفارش می کردند
و اگر می دانستند کسی نسبت به همسرش بد رفتار می کند، بسیار خشم می گرفتند.
ایشان می فرمودند:
« من کمال خود را در خدمت به خانم می دانم، و خود را موظف می دانم که آنچه ایشان می خواد فراهم کنم.»
کرامات و حکایات این مرد الهی آن قدر فراوان است که ده ها کتاب در فضیلت ایشان نگاشته شده.
سرانجام این استاد وارسته در سن ۸۸سالگی،در دوم مرداد ماه سال۱۳۸۶ درگذشت.پیکر ایشان پس از اقامهی نماز توسط آیت الله مهدوی کنی به سوی حرم حضرت عبدالعظیم تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم