eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
969 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
11 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 🌱 به نیت تعجیل درظهور منجی موعود ♥️|@Shbeyzaei_313
تو را خـدا بہ زمین هدیہ داده چون بــ🌧ـاران به امید آنکه بباری🌧 بر دل های زنگ زده دوستدارانت 🙃
↓اذا کان المنادی ↓ ♡زینب(س) ♡ ✧فاهلا بالشهادة✧
هرکه را صبح شهادتـ♡ نیست شام مرگ است✗ بی شهادت✦ مرگ با خسران چه فرقی میکند (╥﹏╥)
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#تو_شهید_نمیشوی📚 قسمت هفتاد و ششم🌱 | سفر آخر | بار آخر برای رفتن بی‌تاب بود.تازه از سوریه برگشته
📚 قسمت هفتاد و هفتم🌱 | کوثرِ محمودرضا | وقتی تماس می گرفت،بعد از دو سه کلمه احوالپرسی،معمولاً اولین حرفش دخترش بود. با آب و تاب تعریف می‌کرد که کوثر چقدر بزرگ شده و چه کارهای جدیدی انجام می دهد. به دوستان خودش هم که زنگ می زد،اگر دختر داشتند،با آنها درباره ی اینکه((دختر من بهتر است یا دختر تو))بحث می‌کرد! عشق محمودرضا به دخترش،مثل عشق همه ی پدرها به دخترشان بود،اما محمودرضا پُزِ دخترش را زیاد می داد. یک بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم. آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت کوثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره ی ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر،جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت.پیاده شد.رفت پول گرفت و آمد. تا نشست توی ماشین گفت:((اصلاً بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم!)) @Shbeyzaei_313
🌚✨ خاطری‌گرنظرم‌هست همه‌خوبی‌توست حسرتی‌گربه‌دلم‌هست همان‌دوری‌توست 🌙 •°• خب‌دوستان!🙂♥️ خوب‌یابد... دفترامروزهم‌بسته‌شد😊🌿 به‌امیدفردایی‌زیباترازامروز🌈🌼🤲🏻 شبتون‌حسینی‌رفقا:)💚🌱 با ۅضۅ💎 بۍگناه📿 یاعلی✋🏼😴 ↓ ❥↬•| @Shbeyzaei_313
🌱-ولے‌به شرقۍ‌نگاه‌‌تو‌عجیب‌‌مبتلا‌شدم‌ . . . ((: //شنیدم‌اینجا‌به‌امام‌حسین‌مبتلات‌می‌کنن🤭💜 و‌خد‌ابو‌دکھ‌گفت‌نیمے‌ا‌زدین‌حسین-؏-است👀!" https://eitaa.com/joinchat/569901119C72bc512412 ⇦هرچی‌ازاین‌کانال‌بگم‌براتون‌کم‌گفتم😌☝️🏼 😻🌸 . . .🚶🏻‍♂