#از_او_بگوییم
💠نورالقائم
🔹دیشب به سفارش خانومم رفتم توی یک شیرینی فروشی خوب، توی دور و زمونه الان هر فروشگاهی اسمش خارجی تر باشه تو ذهن بعضی ها باکلاس تره.
اسم این شیرینی فروشی “نورالقائم” بود!
🔹شاید ما توجه نکنیم، اما اسم ها خیلی اثر دارند. بعضی از اسم ها بار تبلیغی دارند. خیلی حس خوبی داشتم توی این قنادی. با خودم گفتم چه کار کنم که صاحب قنادی تشویق بشه و در ضمن نامی از #امام_زمان علیه السلام هم برده باشم.
🔹توی صف صندوق وقتی نوبت من شد در حال کارت کشیدن گفتم: “درود بر شما. عجب اسم قشنگی برای قنادی خودتون انتخاب کردید” پاسخ داد: بله. اسم امام زمان علیه السلام خیلی قشنگه.
🔹 از قنادی که می اومدم بیرون با خودم فکر کردم چه راحت میشه بعضی وقت ها از امام زمان علیه السلام صحبت کرد.
میتونیم با یک صلوات و ذکر فرج
وحتی یک حدیث از مولایمان یاد کنیم
💚اللهم عجل لولیک الفرج💚
#از_او_بگوییم
💠او همیشه نزدیک است...
🔹در زمان امام هادی علیه السلام شخصى خدمت آن حضرت از یکی از شهرهای دور، نامهای نوشت که:« … آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،به هر حال چه کنم؟»
🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیک» ” لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نیستیم. ”
(بحارالانوار/ج۵۳/ص۳۰۶)
👌چه قدر زیبا!…همیشه کسی هست که بی مقدمه حرف های دلم را بشنود…و تسکینی باشد بر زخم های قلبم…برای دردهایم غصه می خورد…انگار صدای مهربانش را می شنوم که می گوید: «انّا غیر مهملین لمراعاتکم، و لا ناسین لذکرکم…»«ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم…»
او همیشه نزدیک است، هر چه قدر هم که دور باشد…
#امام_زمان
شهیدمحمود رضا بیضایی
#از_او_بگوییم
💠عمو صلواتی (قسمت اول)
🔹آن روز حال خوشی نداشتم. از خانه زدم بیرون. سوار ماشین شدم و بیهدف رانندگی کردم.
گرفته بودم و اخمهایم تو هم بود. رادیوی ماشین را روشن کردم تا کمی حواسم پرت شود.
« اگر گرفتاری برایت پیش آمد برای امام زمانت بیشتر خدمتگزاری کن! که خواجه خود هنر بندهپروری داند» این اولین جملهای بود که از رادیو شنیدم!
رفتم تو فکر، آن قدر که بقیهی حرفهای سخنران را نشنیدم!
🔹مدام این جمله را تو دلم تکرار میکردم و از شما چه پنهان نم اشکی هم گوشهی چشمهایم نشسته بود.
با دلی پُر، شروع کردم با امام زمانم نجوا کردن و گفتم: آقا یک کاری سر راهم بگذار که خدمت کوچکی برای شما انجام دهم!
🔹ناگهان جمعیتی از دانش آموزانی را دیدم که کنار خیابان با دست جلوی ماشینها را میگرفتند و التماس میکردند که عمو عمو ما را هم تا بالا ببر!اما هیچ رانندهای به آنها توجه نمیکرد. باران میبارید و با اشتیاق تمام، توقف کردم.
🔹آنها با هیجان و انرژی زیاد سوار ماشین و به عبارتی روی کول هم سوار شدند و یک به یک با خوشحالی سلام کردند و من هم پاسخشان دادم، به محض این که همه مستقر شدند، گفتم: برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام صلوات! همگی با هم با صدای بلند و با شوری عجیب صلوات فرستادند و عجل فرجهم را که بلندتر از صلوات گفتند، یادم آمد که همین چند ثانیهی پیش بود که از امام زمانم درخواست یک کار و خدمتی را کرده بودم! و یادم رفته بود غمگینی و دلتنگی چند دقیقهی قبلم را!
🔹آن قدر انرژی گرفته بودم که فرصت بارش باران را غنیمت شمردم و گفتم:بچهها کی میدونه چه وقتهایی به استجابت دعا نزدیکتر هستیم؟هر یک چیزی گفتند و من هم اضافه کردم یکی از زمانهای مناسب برای استجابت دعا، وقت نزول باران است. حالا اگر موافقید، تا قبل از این که به مدرسه برسیم، دعای سلامتی امام زمانمان را با هم در این لحظهی بارش رحمت الاهی زمزمه کنیم؟
🔹همه با هم فریاد زدند “بعله ” و به ریتمی خاص که در مدرسه یاد گرفته بودند شروع کردند به خواندن دعای «اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن ….» و دوباره انتهای دعا را با یک صلوات بلند، مزین کردند.
🔰ادامه دارد...
#امام_زمان