پارت سوم بزرگ مرد کوچک🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
از بچگی با هم سن و سال هاش فرق می کرد.بچه کم توقعی بود.در یک و نیم سالگی اگه یه بسته بیسکویت بهش می دادیم یه عدد برای خودش بر می داشت و بقیه رو به ما می داد.حتی بستگانمون که این رفتار حسین رو می دیدن ،می گفتن، چقدر این بچه قانعه.ذره ای حرص و ولع در حسین نبود.حسین از بچگی عاشق جنگ و جبهه بود.هر وقتی اقواممونکه رزمنده بودن میومدن خونه ما.حسین میگفت،بیا سنگر و جبهه بازی کنیم.فیلم هایی که مربوط به دفاع مقدس بود از بچگی خیلی دوست داشت.تو خونه با بالش و پتو برای خودش سنگر درست می کرد.به داییش می گفت بیا حاجی و سید بازی کنیم، بعد من تیر می خورم و شهید می شم.و شما بگو حاجی سید رو کشتن.این ها رو از فیلم های دفاع مقدس یاد گرفته بود.حسین سه سالش هم نشده بود که این کارها رو می کرد.دوران پیش دبستانی که بود یا روز خانم معلمش من رو صدا کرد و گفت،این بچه خیلی با بچه های دیگه متفاوته،گفتم چرا؟گفت خواستم یه برگه از دفتر جدا کنم، حسین به من گفت این کار رو نکن اسرافه! مگه نشنیدین اسراف حرامه.معلمش می گفت من واقعا شوکه شده بودم.بچه با این سن کم این ها رو از کجا یاد گرفته.می گفت چطور بچه از حالا این کار ها رو متوجه میشه!خیلی بیشتر از سنش صحبت می کنه.شش ساله که بود تو عزاداری های مسجد مداحی می کرد؛ حتی هیئت امنای مسجد،طاق شال《شالی که مخصوص مداح اصلی مسجد است》رو جلوی عزادارها بر گردن حسین مینداختن.در دوران ابتدایی با هیچ بچه ای دعوا نمی کرد.از همون بچگی محرم و نا محرن رو متوجه بود.یه روز پسر عموی حسین زنگ در رو زد و خواست داخل خونه بیاد.حسین گفت آقا مهدی یه لحظه صبر کن.بعد به ما گفت جوراب هاتون رو بپوشید و چادر سر کنید نامحرم می خواد بیاد! اون موقع حسین چهار سال داشت.وقتی پسر عمویش این مطلب رو شنید خیلی شوکه شد.گفت ببینید حسین تو این سن چطور مسائل رو خوب می فهمه.مسئول عقیدتیپایگاه شکاری امیدیه اهواز حاج آقای منافی بود.ایشون حسین رو خیلی دوست داشت.هر روز صبح یه تخم مرغ برای حسین می آورد و می گفت، این رو به حسین آقا بدید بخوره،بزرگ و قوی بشه.ایشون تو حیاط منزلشون مرغ و خروس نگه می داشتن و تخم مرغ خانگی برای حسین می آوردن.حتی حسین رو با خودش به مراسمات مذهبی پایگاه شکاری می برد.تو مراسم شهادت حسینکه بودیم،خانمی به نام سالاری پیش من امد و تسلیت گفت.ایشون می گفت:《من معلم قرآن دوره سوم ابتدایی حسین بودم.حسین از بچگی ویژگی خاصی داشت.با بقیه بچه ها متفاوت بود.یه روز تو کلاس بهش گفتم که قرآن بخونه حسین قرآن رو با صدای زیبایی خوند.منم دست رو روی شونه حسین گذاشتم و گفتم آفرین پسرم.دیدم حسین شونه اش رو عقب کشیدو گفت به من دست نزن تو نامحرمی!من واقعا از رفتار این بچه شوکه شدم.حالا دیدم شهید شده،به دلم رجوع کردم دیدم حسین از بچگی ویژگی های خاصی داشت.》
از دوران چهارم ابتدایی پای منبر حاج آقا علی خانزاده همدانی می رفت.حاج آقا خانزاده از دوران راهنمایی حسین رو در حوزه علمیه آیت الله مجتهدی ثبت نام کرد.حسین بعد از بازگشت از مدرسه به حوزه علمیه می رفت و تحصیل می کرد.مراسمات سخنرانی آیت الله فاطمی نیا،آیت الله مجتهدی تهرانی و شیخ حسین انصاری رو می رفت.
|راوی مادر شهید|
❌🚫کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫❌
ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
@Shahid_hosein_moez_golami
بِسْمِ رَبِّ نـٰآمَتـ ڪِھ اِعجٰاز مےڪُنَد ؛
یـٰابقیَةاللّٰه..؛🌿ˇˇ!
ــــــ ــ اَللّهُمَّصَلِّعَلۍمُحَمَّدِوَآلِمُحَمَّد
وَعَجِّلفَرَجَهُم🤍ッ
♦️سلام امام زمانم
🔹هرصبح بہ رسمنوڪرے ازما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
🔹ما هرچہ خوبو بد، بہدرِخانہے توییـم
از نوڪـران مُنتـظــــر آقـا تـو را ســلام
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادیروحشهداصلوات
#اللّهُمَّعَجِّلْلَوِلیِڪَاَلْفَرَجْ
#شهیدهوشنگصادقی🌹
#صبحتونمعطربهعطرشهدا
#التماسدعا
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
برای شهید شدن،
بایستی
شهیدانہ زیست...
شهیدانہ فڪرڪرد...
شهیدانہ نیت ڪرد...
شهیدانہ عمل ڪرد...
شهیدانہ ڪار ڪرد...
خلاصہی ڪلام :
برای شهادت ؛
باید همت و باڪری باشیم:)🚶
#تلنگرانه
#شهیدانه
#آرمان_علی_وردی
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🚨امام خمینی اگر سپاه نبود کشور نبود
⭕️ حالا متوجه شدید چرا شبانه روز سپاه پاسداران را در رسانههایشان میکوبند؟؟
#سپاه
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🔺از خواب كه بيـدار شد روی لبهـاش خنـده بود؛ ولی چشمهاش دیگـه رمقـی نداشت.
گفت: «فـرشـته؛ وقـت وداع اسـت!»
گفتـم: «حرفـش را نــزن.»
گفت: «بگـذار خـوابم را بگـويم. خودت بگـو؛
اگر جـای من بودی، توی این دنيـا می مـاندی؟!»
گفت: «خواب ديدم مـاه رمضـان است و سفره افطـار پهن. رضـا، محمد، بهـروز، حسن، عبـاس؛
همه شـهدا دور سفره نشسته بودند. به حـالشان حـسرت می خوردم كه يكـی زد به شـانه ام.
حـاج عبـاديان بود؛ گفت: بابا كجـايی تـو!؟
ببين چهقدر مهمـان را منتظـر گذاشتی!
بغلش كردم و گفتم: من هم خسته ام حـاجی. دسـت گذاشـت روی سينـهام و گفـت:
بـا فرشـته وداع کـن! بگـو دل بكنـد!
آن وقت ميآيی پيش مـا؛ ولـی بهزور نـه.»
🌷 گفتم: «منوچـهر! قـرار مـا ايـن نبـود.»
گفت: «يك جاهـايی دیگـر دست مـا نيست؛
من هـم نمی تونم از تـو دور باشـم.»
📚 اينـک شوکـران ۱ / بقلـم مریم برادران
(با اندکی تغییر)
#جانباز_شهيد_منوچهر_مدق به روايت همسر
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بیمه ی امام حسین (علیه السلام)
✔️ چطور فرزندمان نماز خوان و با حجاب میشود؟
✔️ توی تعارض بین درس بچه و هیئت رفتن یه کاری کنید هیئت را از دست ندهد
✔️ با امام حسین علیه السلام هم حجابش درست میشود هم نمازش
🎙استاد#شجاعی
https://eitaa.com/barayehusayn
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
#ویژگی_ها
مشتی بود
برادر محمود رضا میگفت مشتی بود.
سنگ تمام میگذاشت
او میگفت بارها شده بود
که دیر وقت یا به نابهنگام
مهمانش شده بودم .
یک روز قرار گزاشتیم ؛
بعد از تمام شدن کارش آمد بدنبالم
رفتیم خانه شان در بین راه
چند بار نگه داشت و میوه و آبمیوه خرید
به محل که رسیدیم نگه داشت
و پیاده شد برود گوشت بخرد گفتم
ول کن این آخر شبی گفت
من کباب بخور هستم .
اهل تجملات نبود ولی برای مهمان سنگ تمام میگذاشت.
#آقا_محمودرضا
#کلیپمون
#کلیپ_شماره2⃣2⃣
https://eitaa.com/barayehusayn