eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
973 دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
6.3هزار ویدیو
9 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان زیبا وهیجانی 🍃فدای بانوی دمشق 🍃 _بله؟ +آبجی بیا الان میان داخل باید خوش آمدگویی کنی _باشه باشه اومدم اول از همه خاله جان اومد داخل _سلام عروس گلم😍 +سلام خاله جون خوش اومدین🙂 _ماشالله یه تیکه ماه شدی +چشماتون خوشکل میبینه☺️😀 خاله رفت و عمو جان اومد طرفم _سلام بابا جان، چقدر خوشکلی تو عروسم😄😍 +سلام عموی گلم خیلی خوش اومدین پرو میشم اینقدر تعریف نکنین😂 _ولی خدایی محسن خوش سلیقه است +(سرخ و سفید شدن😬) عمو با خنده رفت و آقا فرهاد اومد _سلام زن داداش عزیز😁 +سلام داداش خوبین؟ _خداروشکر شما چطوری؟ +ممنون بفرمایید خوش اومدین فرهادم رفت و با علیرضا رفتن یه گوشه نشستن نوبت رسید به آقا محسن اول با مامان بابا بعد با محمدحسین و بعدش اومد. طرف من سرشو تا میتونست داده بود پایین _سلام زینب خانم +سلام، خوش آمدید _ممنون،خوبین +تشکر شما چطورین؟ _منم. خوبم آقا محسن با محمد حسین رفتن و کنار هم نشستن منم. رفتم آشپزخونه پیش آسیه و فاطمه _چطور بود😈 +چی؟ _آقا محسن دیگه 😑 +نگاه نکردم خب😂 _نابود شدم آسیه :بچه ها غلط نکنم محمدحسین داره باهاش جک میگه آخه نگاه کنین چطوری می‌خندن 🤨 +وای زل نزن بهش بده🤦‍♀ _برو بابا "" زینب بابا جان چایی بیار"" _وای بچه ها من باید الان چیکار کنم😱 +عقب مونده ی من تو الان خیلی عادی سینی چایی رو برمیداری میبری تعارف میکنی 😂 _چه کار سختی😄😥 چادرمو درست کردم و سینی رو برداشتم و رفتم تو حال خاله:ماشاءالله عروس گلم😍 عمو:به به دخترمو ببین🤩 منم که همش سرخ و سفید میشدم اول عمو و بابا بعد خاله و مامان یهو دیدم آسیه و فاطمه هم نشستن برای اوناهم بردم بعدش برای فرهاد و عليرضا فرهاد:چایی زن داداش خوردن داره😂 علیرضا :اونقدر از این چایی ها بخوری که بترکی😂 منم در حال مردن بودم و رفتم سمت آقا محسن و داداش اول داداش برداشت و رفتم سمت آقا محسن یهو لرزش دستم زیاد شد که نزدیک بود چایی بریزه روش عمو:محسن گفتم که اگه روت چایی ریخت یکی از اتفاقات طبیعی خاستگاریه😂😂 و همه خندیدن محسن چایی رو برداشت و من رفتم کنار خاله نشستم ادامه دارد... 😍 🌸به قلم سیده بیضایی🌸 ‼️کپی با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال آزاد ‼️
رمان زیبا وهیجانی🍃فدای بانوی دمشق 🍃 همه مشغول حرف زدن بودن یهو عمو جون گفت:خب دیگه بریم سر اصل مطلب😁 خاله:ماکه با هم. حرف زدیم عمو:خب دیگه مشکل اینجاست که ما حرف زدیم این دوتا جوون حرف نزدن😄 _مهدی اجازه هست این دوتا جوون برن و باهم حرف بزنن؟ +اجازه ماهم دست شماست _پس اگه راضی باشین برن باهم حرف بزنن. بابا:زینب جان بابا، آقا محسن رو به سمت اتاقت راهنمایی کن _چشم بلند شدم. که همزمان با من آقا محسن بلند شد و پشت سر من راه افتاد درب اتاق رو باز کردم و گفتم:بفرمایید _اول شما بفرمایید منم رفتم. داخل اومد داخل و با اجازه درب اتاق رو بست همون اول نگاهش توی کل اتاقم گردوند رفت سمت میزم _ببخشید این قاب عکس چرا خالیه؟ +اینو بر عمد خالی گذاشتم _چرا؟ +خوبه که همیشه حواسمون به یکی که خیلی غربیه باشه یکی مثل آقا صاحب الزمان _هیچ وقت از این زاویه نگاه نکرده بودم بنظرم خیلی جالبه +بله، این قلبم گذاشتم که وقتی آقا ظهور کردن عکسشون رو بزارم توش خب بفرمایید بشینید من روی تخت نشستم و آقا محسن روی صندلی بعد از 10 دقیقه گفت _نمیخواین چیزی بگین؟ +حرف زیاده _من تا صبح به حرفاتون. گوش میدم☺️ +آقا محسن توقعات شما از همسرتون چیه _من معتقدم که زن ملکه خونه است پس کار کردن همسر اصلا برام مهم نیست فقط میخوام همسرم با ایمان باشه و در کنار هم دینمون رو کامل کنیم و همراهم باشه +اوهوم _شما از همسرتون چه توقعی دارید؟ +من از همسرم. نه خونه و. ماشین عالی میخوام. نه چیز دیگه ای که به زحمت بیوفته و خجالت بکشه من فقط میخوام. نمازاش و تکالیف دینی اش هیچ. وقت ترک نشه به گفته ی شما دینم. رو. در کنارش کامل کنم _از نظر شما من همچین کسی هستم؟ +بله🙄😁 _زینب خانم +بله _شما میتونید با من زندگي کنید؟ +از چه نظر میفرمایید؟ _من باید یه چیزی رو بهتون بگم واقعا ازتون تقاضا دارم. اگه حتی یک درصد نمی‌تونید با این شرایط کنار بیاین جواب منفی بدین +بفرمایید _من بخاطر سپاه شاید نتونم همیشه کنارتون باشم +شما باید وضیفتون رو به طور احسنت انجام بدین من مشکلی ندارم _واقعا عالیه😍 +آقا محسن _بله +شما یادتونه که موقع اون اتفاق دکتر چی گفت _بله یادمه،من شمارو برای خودتون میخوام تازه این یه احتمال خییییلی کمه که اگرم. باشه درست میشه😁 +آقا محسن شما چه رنگی رو دوست دارین؟ _میخواین برام. پیراهن بخرین؟ 😂 با این حرفش اول تعجب کردم بعدش خندیدم😂😂 +نخیر😂 _من به رنگ سبز و زرد علاقه دارم +من به رنگ زرد علاقه دارم 😍 _خیلی رنگ باحالیه همرنگ خورشید مثل خورشید نگاه شما داشتم از خجالت آب میشدم🙈 . . . . +من. میخوام. مهریه ام 12 سکه و سفرای زیارتی باشه _نه نه من قبول نمیکنم +چرا؟ _12 سکه کمه +من. همینقدر میخوام _خب پس سنتون هم بهش اضافه کنیم +یعنی چی؟ _یعنی 22 رو به علاوه 12 میکنیم که میشه 34😁😁 نگین نه که ناراحت میشم +باشه🤦‍♀از دست شما _حالا کدوم. شهر میخواین برین سفر؟ +کربلا، مشهد، شلمچه _نجف +جکمران _قم +بسه دیگه 😂 _شما هر جا اراده کنید میبرمتون +(سکوت) _زینب خانم +بله _با من ازدواج میکنید؟ +بله🙄🙈 _مبارک باشه😍 بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید یک شکلات کاکائویی گرفت جلوم +به به کاکائویی😍😋 _دوست دارین +بله😄 _زینب خانم +بله _من اول زندگی یک درخواست ازتون دارم +بفرمایید _ازتون میخوام زندگیمون مثل زندگی امام علی و. حضرت فاطمه باشه یعنی الگوی زندگیمون امام علی و حضرت زهرا باشه +باشه موافقم پس دوتایی قول میدَم. که تا آخر عمر پای این قول بمونیم _قول و بعدش یک شکلات دیگه گرفت جلوم منم خندم گرفت 😆 با هم رفتیم بیرون ☺️😌 ادامه دارد... 😍 🌸به قلم سیده بیضایی 🌸 ‼️کپی با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال آزاد‼️
سلام به دوستان رمان خونم💁🏻‍♀ اگه دنبال یه کانال می‌گردید که یه عالمه رمان مختلف با ژانر و مضوعات متنوع به صورت PDF ‌(پی دی اف) داشته باشه حتما یه سری هم به کانال ما‌ بزنید. بدون هیچگونه مطلب اضافی❌❌ مطمئنم پشیمون نمی‌شید.✅✅ لینک کانال 📚رمــانخــانــه📚 👇🏻👇🏻 @booknight_Azita
سلامی به گرمای نگاه محمودرضا 😍🌱 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا... 🍂🌻 آغاز صبحی دیگر با ذکر صلوات... 🌼✨ ♥️|@mahmoodreza_beizayi
🍃ذکر روز یکشنبه🍃 🌺یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام🌺 ❤️ ای صاحب شکوه و بزرگواری❤️ ذکر روز یکشنبه که به اسم امیرالمومنین و حضرت زهرا می‌باشد موجب فتح و نصرت می‌شود روایت شده است که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین و زیارت حضرت زهراخوانده شود☘🎊 🌼 ❄️ ♥️|@mahmoodreza_beizayi
• . ایشان بھ همسرشان میفرمودند؛ بنشینید، من خودم غذا درست میکنم ! 'رھ'🌿 |♥️@mahmoodreza_beizayi
• . هر کس خمس و زکات بدهد؛ مالش ترقۍ کردھ و زیاد میشود ! 'رھ'🌿 |♥️@mahmoodreza_beizayi
🦋 🌱 به نیت تعجیل درظهور منجی موعود ♥️|@mahmoodreza_beizayi
ذوق یک لحظه تو به آن می‌ارزد که کسی تا به قیامت نگران بنشیند...🍃 🌱 ♥️| @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سخنرانی زیبا و دلنشین استادپناهیان السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرج الشریف ♥️|@mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️پاسخ رئیسی به افرادی که دغدغه حضور ایشان در قوه قضائیه را دارند : 🔺️دستگاه قضا مهم است اما قوه مجریه ، امر اهم و دارای اولویت است. ♥️|@mahmoodreza_beizayi
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#تو_شهید_نمیشوی📚 قسمت چهل و دوم🌱 | درخدمت مستضعفان | میدان انقلاب،سرخیابان کارگرجنوبی باهم قرار
📚 قسمت چهل و سوم🌱 | همه فن حریف | آن روز که با بچه‌های بسیج محلشان رفتیم پادگان،اسلحه ی ام ۱۶ و کلاشنیکف را تدریس کرد.بعد از کلاس از من پرسید:((تدریسم چطور بود؟))گفتم:((خیلی تُپق زدی.روان صحبت نمی‌کنی.)) گفت:((باورت می شود من تا حالا فارسی تدریس نکرده بودم؟ فارسیِ این چیزهایی را که همیشه به عربی می گویم پیدا نمی کردم بگویم.)) گفتم:((مگر به عربی تدریس می‌کنی؟)) گفت:((حاج قاسم گفته هرکس مترجم با خودش می‌بَرَد سر کلاس،اصلاً کلاس نرود.)) با نیروهای مقاومت کار کرده بود و کمی هم از یکی از دوستان خوزستانی اش که عربی تدریس می‌کرد، یاد گرفته بود. عربی محاوره ای را خوب صحبت می‌کرد و می‌فهمید.در ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۱ قسمت‌هایی از یک سریال را که تلویزیون الشرقیه ی عراق پخش میکرد می دیدم.چون در سریال به عربی محلی تکلم می‌کردند،خیلی چیزها را نمی فهمیدم. چند قسمت از این سریال را ضبط کرده بودم. یک بار که در همان ایام آمده بود تبریز،سریال را گذاشتم و از او خواستم برایم ترجمه کند.چند دقیقه از سریال را ترجمه کرد و آن روز چندتا اصطلاح عربی محلی هم از محمودرضا یاد گرفتم. ♥️|@mahmoodreza_beizayi
پرچم ایران در دست فرزندان حزب الله امروز در مرز لبنان و فلسطین اشغالی😍✊🏻 ♥️|@mahmoodreza_beizayi
با نگاه به تصویرش چشمانت را ببند🍁 شاید که خوابش را ببینی...🌻 سـه عمل قبل از خواب...°°⚡️ ١-چهار مرتبه خواندن سوره اخلاص❄️ ٢-سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اكبر{ثواب حج تمتع و عمره} 🌺 ٣-ذکرصلوات🌱 {با وضو بخواب مؤمن} ♥️|@mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامی به گرمای نگاه محمودرضا 😍🌱 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا... 🍂🌻 آغاز صبحی دیگر با ذکر صلوات... 🌼✨ ♥️|@mahmoodreza_beizayi
🌿ذکر روز دوشنبه🌿 🍂 یا قاضیَ الحاجات🍂 🌷 ای برآورنده حاجت ها🌷 ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن و امام حسین می‌باشد روایت شده زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود ذکر روز دوشنبه موجب کثرت مال می‌شود.🍄🌸 🎄 💐 ♥️|@mahmoodreza_beizayi
#حسین_جان🌿 آورده صبا ازگذرٺ عطرخدا را تاروزے مانیز ڪند ڪرب‌وبلارا انگارڪه فهمیده نسیم‌سحرے باز صبح‌اسٺ ودلم لڪ زده ایوان‌طلا را #صبحم_بنام_شما🌤 #سلام_اربابم❤️ |♥️@mahmoodreza_beizayi
•🌿❛ رفیقـش‌میگفت: یہ‌شب‌توخواب‌دیدمش‌بہــم‌گفت: بہ‌بچہ‌هابــگوحتی‌سمت‌گناه‌هم‌نرن! اینجاخیلی گیرمیدن. . .' ✨ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ |♥️@mahmoodreza_beizayi
🦋 🌱 به نیت تعجیل درظهور منجی موعود ♥️|@mahmoodreza_beizayi