eitaa logo
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
972 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
16 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
🌚✨ خاطری‌گرنظرم‌هست همه‌خوبی‌توست حسرتی‌گربه‌دلم‌هست همان‌دوری‌توست 🌙 •°• خب‌دوستان!🙂♥️ خوب‌یابد... دفترامروزهم‌بسته‌شد😊🌿 به‌امیدفردایی‌زیباترازامروز🌈🌼🤲🏻 شبتون‌حسینی‌رفقا:)💚🌱 با ۅضۅ💎 بۍگناه📿 یاعلی✋🏼😴 ↓ ❥↬•| @Shbeyzaei_313
سلامی به گرمای نگاه محمودرضا 😍🌱 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا... 🍂🌻 آغاز صبحی دیگر با ذکر صلوات... 🌼✨ ♥️|@mahmoodreza_beizayi
❤️ذکر روز چهارشنبه❤️ 🍁یا حَیُّ یا قَیّومُ 🍁 🌾ای زنده،‌ ای پاینده🌾 ذکر روز چهارشنبه به اسم موسی بن جعفرو علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمداست. روایت شده در این روز زیارت این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه موجب عزت دائمی می‌شود.🌺🌙 💥 🕊 ♥️|@mahmoodreza_beizayi
•°🌱 محبوبم! جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست. جهانم پر از اضطراب است. لحظات چموش اند. تنها هنگامی که به شما میرسم، رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم، آن زمان جهان به تعادل میرسد. جواب بدهی یا نه، تو جهان مرا متعادل میکنی! 🌿🌸
🌷🍃 ڪسانے بہ امامِ زمانشان خواهند رسید، ڪہ اهل سرعت باشند... !! و اِلّا تاریخ ڪربلا نشان داده، ڪہ قافلہ حسینے معطل ڪسے نمے ماند. سرعت انجام کارهای خوب 🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌹
🦋 🌱 به نیت تعجیل درظهور منجی موعود ♥️|@Shbeyzaei_313
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 میخوانمت به زبانِ دورانِ کودکی: بابایِ مهربانِ من یا امام رضا😍 💛 @mahmoodreza_beizayi
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ای مردم، نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیرالمؤمنین علی است فرازی از خطبه ۵ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
#تو_شهید_نمیشوی 📚 قسمت هفتاد و یکم🌱 | نگذار کار بزرگم را خراب کنند | بار آخری که در اسلامشهر دید
📚 قسمت هفتاد و دوم🌱 | کجا دفن شوم؟ | تهران، ترمینال بیهقی بودم که گوشی موبایلم زنگ خورد.محمودرضا بود.خوش و بِش کردیم و پرسید:((کجایی؟))از صبح برای کاری تهران بودم. گفتم:((کارم تمام شده.ترمینالم،دارم برمی گردم تبریز.))گفت:((کی وقت داری درباره ی یک موضوعی حرف بزنیم؟))گفتم:((الان.)) گفت الان نمی‌شود و باید سر فرصت مناسبی بگوید.اصرار کردم که بگوید.گفت:((موضوع مهمی است.باید در فرصت مناسبی بگویم.رسیدی تبریز،وقت کردی زنگ بزن.))قبول کردم و خداحافظی کردیم.بعد از اینکه قطع کردیم،ذهنم درگیر حرف محمودرضا شد. با او تماس گرفتم و گفتم تماسش نگرانم کرده.گفت:((می توانی بیایی اینجا؟))گفتم:((من فردا صبح باید تبریز باشم.اگر می شود حرفت را پشت تلفن بگویی،بگو الان.))گفت:((من دوباره دارم می رَوَم.اما قبل از رفتن چند تا چیز هست که باید به تو بگویم.)) بعد گفت:((اگر من شهید شدم چیزهایی هست که نگرانم می‌کند.))گفتم:((یعنی چه؟))گفت:((این دفعه رفتنم با دفعات قبل فرق دارد.))گفتم:((تو همیشه رفتنت فرق دارد!))گفت:((یکی دو تا مسئله هست که باید قبلِ رفتن روشن بِشَوَد. مثلاً من شهید شدم کجا باید دفن بشوم؟گیر کرده ام توی این مسئله.)) @Shbeyzaei_313