💠ذکر خاطره از شهید حسین نصرتی (آقا محمودرضا بیضائی)👆👆
🌷از زبان رزمنده مدافع حرم "سید امیر منصوری" تک تیرانداز ایرانی ...
▪️مستند کامل آن تحت عنوان "تک تیرانداز" در سایت آپارات موجود هست ...
♻️نصرتی وی
محمودرضا
آسمان برای لحظه ای سیاه شد،
تا تو توقف کنی.
تمام خیابان را بغض
بند آورده بود.
و دستان منجمدم همچنان تو را
فریاد میزدند.
آنرا شال گردن تو میشنید!
حتی کفشهایت برای ماندن
زمین را چنگ میزدند ،
اما تو بی تفاوت به تمام این حقایق ؛
" رفتی ..."
مهدی ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد به رویای دیدنت
یوسف ترین عزیز جهان هم که باشی ام
در سینه آتشی است به داغ خریدنت
من جلد بام خانه ی خود مانده ام و تو
هفت آسمان کم است برای پریدنت
ترسم رها کنم نفسم را و ناگهان
پیراهنی نباشد و شوق دریدنت
در دامن دلم چو ترنجی نشسته ای
شیرین ترین توهم دستم بریدنت
رویای کال سیبی و هرچند در خیال
یک عمر، منتظر به امید رسیدنت
بالاتر از نگاه منی! آه! ماه من!
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت