eitaa logo
از ازل تا قیامت
290 دنبال‌کننده
131 عکس
150 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴تربت الشهدا (علیه السلام)🌴 نقل شده است كه : در مردي فاسق و فاجر و خمار بود كه عمر خود را در اعمال نامشروع صرف كرده بود و مال بسيار داشت . چون اجلش در رسيد وصيت كرد كه : ( چون مرگ را دريابد ، بعد از تجهيز و تكفين ، در اشرف دفنم كنيد ، شايد از بركت حضرت عليه السلام خداوند عالم گناهان گذشته را ، بدان حضرت ببخشد ) . اين را گفت و جان به حق تسليم كرد . خويشان و اقوام او به وصيت او عمل نموده ، بعد از تجهيز نعش ، او را برداشته متوجه نجف اشرف شدند . خدام روضه شاه ولايت در آن شب حضرت عليه السلام را در ديدند كه آن حضرت بر سر صندوق حاضر شد و جميع خادمان آستان ملايك پاسبان را طلبيده و فرمود : ( فردا صبح مردي را به اينجا خواهند آورد . مانع شويد و كه او را در نجف دفن كنند كه او از عدد ريگ صحراها و برگ درختان و قطرات باران بيشتر است ) . اين بفرمود و غايب شد . چون صبح شد جميع ملازمان آستان بر سر قبر اميرالمو منين عليه السلام حاضر شدند و خواب خود را به يكديگر بيان كردند . همه اين خواب را ديده بودند . پس برخاستند و چوبها و سنگها به دست گرفته ، بيرون دروازه جمع شده ، همگي تا دير وقت به انتظار نشستند ، ولي كسي پيدا نشد . از اين جهت برگشتند و متفكر بودند كه چرا اين واقعه به عمل نيامد . از قضا آن جماعتي كه همراهشان بود ، در آن شب راه را گم كرده به بيابان معلي افتادند . چون روز شد از آنجا راه اشرف را پيش گرفته ، روانه شدند . چون شب ديگر شد ، باز حضرت شاه ولايت را در ديدند كه خدام را طلبيده ، فرمودند ( چون صبح شود همه بيرون رويد و آن تابوتي كه شب پيش شما را به ممانعت او امر كرده بودم ، با اعزاز و هر چه تمامتر بياوريد و در روضه من بگذرانيد . بعد از آن او را در جا دفن كنيد . ) خدام از شنيدن اين دو سخن منافي بسيار متعجب بودند . از اين جهت به شاه ولايت عرض كردند : ( اي پادشاه دين و دنيا ! ديشب ما را منع فرمودي و امشب به خلاف آن در كمال شفقت و مهرباني امر فرموديد ، در اين چه سري است ؟ ) حضرت فرمود : ( شب گذشته آن جماعت راه را گم كرده ، به دشت كربلا افتادند؛ باد ، كربلا را در آن مرد افشاند؛ از كربلا و از براي خاطر فرزندم عليه السلام خداوند از جميع تقصيرات او درگذشت و بر او رحمت كرد ) . پس خادمان همگي بيدار شدند و از شهر بيرون رفتند . بعد از ساعتي تابوت آن مرد را آوردند و پس از تعظيم تمام ، آن را به روضه مقدس اميرالمو منين عليه السلام حاضر كردند و صورت واقعه را آن طور كه اتفاق افتاده بود بر آن جماعت نقل نمودند . منبع: کتاب داستانهاي شگفت انگيز از زيارت عاشورا و تربت سيد الشهدا (علیه السلام ) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✨﷽✨ از تو شرمنده شدمْ من به خودم بد کردم ماهِ رحـمت سِـپری شد و نـَشد برگردم در مـناجات تو بودم پیِ حاجات خـودم آخـر ماه فقط .... رویِ سیاه آوردم تو غفوری تو رحیمی تو رئوفی تو کریم من سراپا غم و آهم من سراسر دردم گونه یِ سرخ من از شرمِ حرم زرد شده از خودم خسته ام از توبه یِ خود دلسردم زیرِ دِیْنِ تواَم العـفو الهی بِ حسین بنده ای عاصی ام امّا نوکر این مَردم همه یِ توشه یِ این بنده شده شش گوشه دل به لطف و کـرمِ شاه حرم خوش کردم تَهِ گودال زمین خورد که من برخیزم دست وپا زد که نگویم دست و پا گم کردم متوسّل به شهیدم.... به سرِ بر نیزه عهد بستم کمکم کن به سویت برگردم 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴تفسیر زیبا از شعر 🌴 گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است: 🍁بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت 🍁و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت اگر این خوش بوده است، پس چرا زار داشته ؟؟! اما از پاسخ هیچ یک از راضی نشد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، « شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد حروف الفبا که حروف و کلمات است میکند و در میابد که:عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات ، ، علیهم السلام مطابقت دارد؛لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که: خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد چونکه شعرش در بُطون اسرار بس بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت بلبلی برگِ گلی شد و پنجاه وشش با علی و با حسین و با حسن معیار داشت برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از چونکه در وقت شهادت رخسار داشت رنگ گل است این باشد نشانش از چـونـکه در وقـت چهـره ای گلنار داشت بلبلی باشد کز حسرت زین برگ و گل دائما آه و و ناله‌ی بسیار داشت 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴تربت الشهدا (علیه السلام)🌴 نقل شده است كه : در مردي فاسق و فاجر و خمار بود كه عمر خود را در اعمال نامشروع صرف كرده بود و مال بسيار داشت . چون اجلش در رسيد وصيت كرد كه : ( چون مرگ را دريابد ، بعد از تجهيز و تكفين ، در اشرف دفنم كنيد ، شايد از بركت حضرت عليه السلام خداوند عالم گناهان گذشته را ، بدان حضرت ببخشد ) . اين را گفت و جان به حق تسليم كرد . خويشان و اقوام او به وصيت او عمل نموده ، بعد از تجهيز نعش ، او را برداشته متوجه نجف اشرف شدند . خدام روضه شاه ولايت در آن شب حضرت عليه السلام را در ديدند كه آن حضرت بر سر صندوق حاضر شد و جميع خادمان آستان ملايك پاسبان را طلبيده و فرمود : ( فردا صبح مردي را به اينجا خواهند آورد . مانع شويد و كه او را در نجف دفن كنند كه او از عدد ريگ صحراها و برگ درختان و قطرات باران بيشتر است ) . اين بفرمود و غايب شد . چون صبح شد جميع ملازمان آستان بر سر قبر اميرالمو منين عليه السلام حاضر شدند و خواب خود را به يكديگر بيان كردند . همه اين خواب را ديده بودند . پس برخاستند و چوبها و سنگها به دست گرفته ، بيرون دروازه جمع شده ، همگي تا دير وقت به انتظار نشستند ، ولي كسي پيدا نشد . از اين جهت برگشتند و متفكر بودند كه چرا اين واقعه به عمل نيامد . از قضا آن جماعتي كه همراهشان بود ، در آن شب راه را گم كرده به بيابان معلي افتادند . چون روز شد از آنجا راه اشرف را پيش گرفته ، روانه شدند . چون شب ديگر شد ، باز حضرت شاه ولايت را در ديدند كه خدام را طلبيده ، فرمودند ( چون صبح شود همه بيرون رويد و آن تابوتي كه شب پيش شما را به ممانعت او امر كرده بودم ، با اعزاز و هر چه تمامتر بياوريد و در روضه من بگذرانيد . بعد از آن او را در جا دفن كنيد . ) خدام از شنيدن اين دو سخن منافي بسيار متعجب بودند . از اين جهت به شاه ولايت عرض كردند : ( اي پادشاه دين و دنيا ! ديشب ما را منع فرمودي و امشب به خلاف آن در كمال شفقت و مهرباني امر فرموديد ، در اين چه سري است ؟ ) حضرت فرمود : ( شب گذشته آن جماعت راه را گم كرده ، به دشت كربلا افتادند؛ باد ، كربلا را در آن مرد افشاند؛ از كربلا و از براي خاطر فرزندم عليه السلام خداوند از جميع تقصيرات او درگذشت و بر او رحمت كرد ) . پس خادمان همگي بيدار شدند و از شهر بيرون رفتند . بعد از ساعتي تابوت آن مرد را آوردند و پس از تعظيم تمام ، آن را به روضه مقدس اميرالمو منين عليه السلام حاضر كردند و صورت واقعه را آن طور كه اتفاق افتاده بود بر آن جماعت نقل نمودند . منبع: کتاب داستانهاي شگفت انگيز از زيارت عاشورا و تربت سيد الشهدا (علیه السلام ) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 🍁تاثیر اول وقت بر ازدواج جوانی از شیخ نخودکی اصفهانی پرسید: قفل در زندگی ام وجود دارد و کلید از شما می‌خواهم! اول این است که دوست دارم یک سالم داشته باشم، دوم اینکه دوست دارم برکت داشته باشد و سوم اینکه دوست دارم بخیر شوم. شیخ نخودکی پاسخ داد: برای اول، را اول وقت بخوان. برای دوم را اول وقت بخوان و برای سوم هم را اول وقت بخوان! جوان با تعجب پرسید: سه قفل با یک ؟! شیخ جواب داد: 👇👇👇 🌳نماز اول وقت « کلید» است. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴دوره ای که زنان بودند برای حفظ در بمانند.🌴 😔نگرانیهای مهدی (سلام الله علیهما)😔 🍁مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد ، پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) چهل در مساجد شهر مشهد زيارت بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي امام زمان (عج الله تعالی فرجه) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن کردند- تا من شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين است که در دوره حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- سال از خانه بيرون نيامد تا چشم به او نيفتد.» [1] اما امروز! کجاست شاه قلدر ملعون تا ببیند برای برداشتن از سر زنان نیازی به و وضع قانون نبود، دخترانی که خود حیثیتشان را به می گذارند، مردان بی که زنان بی عفت خود را کرده به نمایش در می آورند. حیف از این مملکت که صدها هزاران نفر برای حفظ آن خود را دادند، اما امروز چنین انسان ماب های خودباخته ی که تمام فخرشان به نمایش گذاشتن بدنشان است، در آن نفس می کشند. دختران و زنانی که عقده ی حجاب را نتوانستند در درون خود نگه دارند و همه ی دلخوشی شان جلب نگاه های به خود است. منبع: (1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁این که دیگه نون خور نظام نیست. هیچ سنخیتی هم در حال حاضر با حکومت جمهوری اسلامی ایران نداره؛ ایشون پدر برنامه هسته ای ایران و طراح و پایه گذار سازمان انرژی اتمی در زمان #هست.. ☝️ کسی که با کشورهای غربی #کرد که بنیان اولیه نیروگاه های هسته ای ایران رو پایه ریزی کنن. بی بی سی به عنوان مهمان آوردتش که ازش علیه برنامه هسته ای ایران حرف بکشه ببینید چطور میزنه دهن مجری رو آسفالت میکنه و از پدر سوخته بازی غرب و دروغگویی هاشون در مورد برنامه هسته ای ایران میگه. حتما کلیپو تا آخر ببینید تا یه سری حقایق پشت پرده براتون روشن بشه و بفهمید علت سوختنشون و علت تحریمشون علیه ایران چیه دست به دست کنید برسه دست کدخدا پرستان داخلی و اونایی که میگن چرا همش دشمنی چرا همش کینه... چرا همش مرگ بر این و اون... # 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴دوره ای که زنان بودند برای حفظ در بمانند.🌴 😔نگرانیهای مهدی (سلام الله علیهما)😔 🍁مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد ، پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) چهل در مساجد شهر مشهد زيارت بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي امام زمان (عج الله تعالی فرجه) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن کردند- تا من شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين است که در دوره حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- سال از خانه بيرون نيامد تا چشم به او نيفتد.» [1] اما امروز! کجاست شاه قلدر ملعون تا ببیند برای برداشتن از سر زنان نیازی به و وضع قانون نبود، دخترانی که خود حیثیتشان را به می گذارند، مردان بی که زنان بی عفت خود را کرده به نمایش در می آورند. حیف از این مملکت که صدها هزاران نفر برای حفظ آن خود را دادند، اما امروز چنین انسان ماب های خودباخته ی که تمام فخرشان به نمایش گذاشتن بدنشان است، در آن نفس می کشند. دختران و زنانی که عقده ی حجاب را نتوانستند در درون خود نگه دارند و همه ی دلخوشی شان جلب نگاه های به خود است. منبع: (1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴دوره ای که زنان بودند برای حفظ در بمانند.🌴 😔نگرانیهای مهدی (سلام الله علیهما)😔 🍁مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد ، پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) چهل در مساجد شهر مشهد زيارت بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي امام زمان (عج الله تعالی فرجه) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن کردند- تا من شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين است که در دوره حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- سال از خانه بيرون نيامد تا چشم به او نيفتد.» [1] اما امروز! کجاست شاه قلدر ملعون تا ببیند برای برداشتن از سر زنان نیازی به و وضع قانون نبود، دخترانی که خود حیثیتشان را به می گذارند، مردان بی که زنان بی عفت خود را کرده به نمایش در می آورند. حیف از این مملکت که صدها هزاران نفر برای حفظ آن خود را دادند، اما امروز چنین انسان ماب های خودباخته ی که تمام فخرشان به نمایش گذاشتن بدنشان است، در آن نفس می کشند. دختران و زنانی که عقده ی حجاب را نتوانستند در درون خود نگهدارند و همه ی دلخوشی شان جلب نگاه های به خود است. منبع: (1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴دوره ای که زنان بودند برای حفظ در بمانند.🌴 😔نگرانیهای مهدی (سلام الله علیهما)😔 🍁مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد ، پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) چهل در مساجد شهر مشهد زيارت بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي امام زمان (عج الله تعالی فرجه) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن کردند- تا من شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين است که در دوره حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- سال از خانه بيرون نيامد تا چشم به او نيفتد.» [1] اما امروز! کجاست شاه قلدر ملعون تا ببیند برای برداشتن از سر زنان نیازی به و وضع قانون نبود، دخترانی که خود حیثیتشان را به می گذارند، مردان بی که زنان بی عفت خود را کرده به نمایش در می آورند. حیف از این مملکت که صدها هزاران نفر برای حفظ آن خود را دادند، اما امروز چنین انسان ماب های خودباخته ی که تمام فخرشان به نمایش گذاشتن بدنشان است، در آن نفس می کشند. دختران و زنانی که عقده ی حجاب را نتوانستند در درون خود نگهدارند و همه ی دلخوشی شان جلب نگاه های به خود است. منبع: (1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat