یازهرا (س) هر شروعی بعد بسم الله، یازهرا (س) بگو هرنفس، هرثانیه، هرگاه یازهرا (س) بگو تا شود روشن مسیر رفتنت سوی بهشت می‌گذاری تا قدم در راه یا زهرا (س) بگو ذکر او در ناامیدی‌ها، امیدت می‌دهد دستت از هرجا که شد کوتاه یا زهرا (س) بگو درد اگر داری فقط از دست او درمان بگیر هرکجا شد غصه‌ای جانکاه یازهرا (س) بگو در غم زهرا (س) بگو هر لحظه از جان یاحسین (ع) در غم جانسوز ثارالله یا زهرا (س) بگو نیست غیر از این سخن، سِرِ سلیمانی شدن در میان اشکها با آه یا زهرا (س) بگو #شهادت_حضرت_زهرا #یازهرا 🔸احمد رفیعی وردنجانی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin

📢🗞 روزنامه، روزنامه خونه‌دار و بچه‌دار، زود بیاید که روزنامه رسید😍 ضمیمه راه راه روزنامه وطن امروز رو دانلود کنید، بخونید و لذت ببرید😌👇

دوباره باز هم الفاظ ناجور برای مدتی ورد زبان شد! طلا و ارز هم در کورس بودند که خودرو با دو سبقت قهرمان شد 💠 این شعر رو به همراه یه عالمه مطلب دیگه که به همت طنزپردازای باشگاه طنز انقلاب تهیه شده، می‌تونید توی ضمیمه امروز راه راه روزنامه وطن امروز بخونید. 🔗 دویست و نود و هفتمین شماره ضمیمه هفتگی راه راه رو توی این لینک بخونید: https://B2n.ir/p90401 💡 برخی از تیترها: از کنارمم رد نشید - زهرا رضایی گران خودرو - محمدعلی کمالی‌مقدم غوغای ایرانی‌نگر! - طوبی عظیمی‌نژاد سردوشی - فریبا رئیسی 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

شعر مخصوصاً اگه طنز باشه با یه چایی کنارش می‌چسبه، میگی نه؟ امتحان کن.😁😉 بفرما شعرش از کانال، چایی‌ش هم از قوری...☕️

بابای کل پادشاهان را در آورده عشقش کشیده هر زمان، خوانده رجز کاغذ گاهی فضولی می‌کند در نامه‌ مردم با حرف‌های عاشقانه کرده حظ، کاغذ 🔸شعر زیبای کاغذ، با شعر و اجرای شاعر خوب باشگاه آقای امیر یزدی که توی روزنامه راه راه (ضمیمه طنز روزنامه وطن امروز) هم منتشر شده رو با هم بشنویم. 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🔸 نشست متن‌خوانی و نقد ادبی 🕊سومین جلسه حلقه ادبی زیتون🕊 📖 همراه با خوانش کتاب تاریخ بیهقی 🕰 شنبه، سوم آذرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸ 📌 خیابان انقلاب، جنب خیابان فخر رازی (روبه‌روی سردر دانشگاه تهران)، کتابفروشی حافظه تاریخی، کافه ماه‌بندان

وقتی با یه توئیت کل نقشه‌ی دشمن رو نقش بر آب می‌کنه!😳 «لعنت به توئیتر» کار بچه‌های کش‌‌ماست با دوبله‌‌ آقای میلاد شهبازی، خیلی خوب این موضوع رو برای شما توضیح داده.😁 اگه مجهز به فیلترشکن هستید، صفحه کش‌ماست رو توی اینستاگرام دنبال کنید: instagram.com/keshemast 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🧶 بینا در فصل اول «هنر ظریف کوری» تاثیر رنگ چشم و رنگ پوست را در چگونگی واکنش هنرمند بررسی می‌کند. فصل دوم با عنوان «اینجی سودش کجاست؟» خواننده را به واکاوای درون خودش دعوت می‌کند و از او می‌خواهد تا از خود بپرسد واکنش نسبت به موضوع x برای او چه منفعتی دارد و چه‌قدر؟ معرفی کتاب به سبک بچه‌های باشگاه طنز، این متن از «خانم فاطمه بوجار» رو از دست ندید. 🔗 متن نویسنده خوب باشگاه طنز رو با عنوان «کوری را با چشمان باز بخوانید» رو توی پیوند زیر بخونید: https://B2n.ir/k20199 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🧶 کتاب «هنر ظریف کوری» به شما می‌گوید در دنیای تیک آبی‌ها چه می‌گذرد. اگه حال خوندن ندارید، ما حواس‌مون بهتون هست😌: «متن رو با صدای نویسنده بشنوید و لذت ببرید» 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🧶 دغدغه‌های نتانیاهویی 💠 باشگاه طنز انقلاب - ثمین سلیمانی‌نژاد 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

اگه دوست دارین مرحله به مرحله، کشیدن یه کاریکاتور رو ببینین می‌تونین با پست بعدی همراه بشین.😎

🧶 کاریکاتور‌هایی که شما می‌بینید، نتیجه کار مداوم چندساعته و یا حتی چند روزه کاریکاتوریست‌های هنرمند باشگاه طنزه. 🌠 دعوتید به دیدن زمان گریز (تایم لپس) این کاریکاتور از خانم ثمین سلیمانی‌نژاد، از کاریکاتوریست‌های باشگاه طنز انقلاب. ببینین ایشون چطوری مرحله به مرحله این کاریکاتور رو کشیدن.😉 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

اگه دست‌تون بنده و دل‌تون می‌خواد یه مطلب طنز بخونید اونم در مورد ایران‌جان، ما فکر اینجاشم کردیم و نسخه صوتی کار رو می‌دیم خدمت‌تون😊 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🧶 دیشب که خاطر مبارک‌مان مکدر بود و بی‌خوابی زده بود به سرمان رفتیم سراغ گوشی‌مان تا شاید خواب‌مان ببرد. همین که داده‌های همراه‌مان را روشن کردیم یک پیامی برای‌مان فوروارد شده بود که... 🔸متن «سرعت غیر مجاز علم» با صدای نویسنده‌ی خوب باشگاه، خانم سیما شرفی که توی روزنامه راه راه (ضمیمه طنز روزنامه وطن امروز) منتشر شده رو با هم بشنویم. کامل این متن رو هم می‌تونید در سایت راه راه بخونید و حسابی بخندید: https://B2n.ir/q32925 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

🧶 جلسه‌ای با بوی قهوه و طعم زیتون دومین جلسه حلقه ادبی زیتون، همراه با خوانش کتاب تاریخ بیهقی، در روز ۳ آذرماه، در کافه ماهبندان تهران برگزار شد. بچه‌های باشگاه طنز انقلاب هم در این نشست حضور داشتن و به خوانش و نقد این کتاب پرداختن. به امید زیاد شدن این‌طور جلسات و پربرکت‌تر شدن کافه ماهبندان 🙏 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

در جلسات مردم و مسئولین چه می‌گذرد؟ چرا هی برقا میره؟؟!!!!😳 به شرطی که بین خودمون نَمونه ببینین.😜 اگه توانایی شکستن فیلتر اینستاگرام رو دارید، بچه‌های کش ماست، خالق این کلیپای بانمک رو هم دنبال کنید: instagram.com/keshemast 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

باشگاه طنز انقلاب اسلامی برگزار می‌کند: اولین برنامه کافه استندآپِ استند آخ با اجرای جمعی از استندآپ کمدین‌های باشگاه😍 قراره که دورهم کلی بخندیم، پس از دستش ندید😉 🕰 ۵آذرماه، ساعت ۱۸:۳۰ 📌 خیابان انقلاب، جنب خیابان فخر رازی (روبه‌روی سردر دانشگاه تهران)، کتابفروشی حافظه تاریخی ایرانی، کافه ماه‌بندان 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

❌خبر فوری گزارش یک تجمع: تجمع‌کنندگان ضمن اعلام حمایت از دیگر تصمیم دولت در کاهش ۳ میلیارد دلاری ارز کالاهای اساسی و دارو گفتند: با وجود آیفون، آدم کمتر مریض می‌شود و ....   اگه شما هم می‌خواین بدونید که تجمع‌کنندگان چی گفتن، این متن از «خانم سوده پاکاری» رو از دست ندید. 🔗 متن نویسنده خوب باشگاه طنز با عنوان «دولت متشکریم» رو توی پیوند زیر بخونید: https://B2n.ir/y40169 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

اگه به هر دلیلی نمی‌تونید نسخه متنی رو بخونید، ما فکر این‌جاشم کردیم و نسخه صوتی کار رو میدیم خدمت‌تون و شما می‌تونید همین متن رو با صدای نویسنده بشنوید و آخرش بگید: مگه داریم طنزپرداز به این خوبی؟! 😳 «متن رو با صدای نویسنده بشنوید و لذت ببرید» 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

طنزپردازان هم هیئت می‌روند! ▪️سومین مجلس روضه از هیأت شهید مهدی رجب‌بیگی (تکیه‌ی طنزپردازان کشور) هم با حضور طنزپردازان باشگاه طنز انقلاب و خانواده‌های محترم‌شون برگزار شد. 💠 حاشیه‌نگاری خانم فروغ زال «ما تکثیر شدیم که تنها نمانند» از سومین جلسه‌ هیأت رو با هم گوش کنیم. 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz

حاشیه‌نگاری جلسه سوم هیأت شهید رجب‌بیگی 🖋 ما تکثیر شدیم که تنها نمانند اولین باری بود می آمدم تکیه طنز ولی اولین بارم نبود این آدم ها را میدیدم. هی با خودم میگفتم وای... آدم هایی که تا الان فقط خنداندنمان چطور میخواهند اشکمان را درآورند. خدا را شکر زده اند شعر خوانی آقای صفایی و آقای وردنجانی شعر خوانی ندارد چون من بی اختیار بعد هر بیتشان توی دلم جواب میدهم: ررررر. خیلی وقت بود هیئت نرفته بودم.‌ چهار طرف خانه مان هیئت است.‌از توی بالکن گاهی فیض میبرم.‌ از سرم هم پریده بود درست و حسابی هیئت رفتن که حالا آمده بودم. یعنی راه داده شده بودم. درست همان جایی که چند سال کلاس آموزشی رفتیم، کلی چیز یاد گرفتیم، کارگاه داشتیم مشق کردیم و خط زدیم، قرار بود بنشینیم روضه گوش کنیم.‌ زینب به بغل رفتم قسمت زنانه.‌ بچه ها داشتند روی موکت پالاز موسوم به فرش کودک رنگ آمیزی میکردند مادرها هم انگار یک دیس بچه نذری چرخانده باشند و هر کسی سهمش را برداشته باشد، یک بچه توی بغل هر نفر بود. بعضی ها تبرکاً اضافه هم برداشته بودند. عین عروس کوچیکه های سیاست دار زبان‌باز که تعارف هوایی میزنند رفتم سراغ خانم فرقانی را گرفتم. گفتم کاری؟ کمکی؟ رفتیم آشپزخانه. دیدم با آقای ترابی دارند سالاد می‌ریزند توی ظرف. گفتم من انجام بدم. خانم فرقانی گفت نه ایشون پیرغلام هستند بعد هم خودش مشغول شد. حمیده خیرآبادی مغزم پرید وسط گفتم خبه خبه زن و شوهری خوب همه ثواب رو خلوت میکنند. یک عکس ازشان گرفتم حداقل گمنام و در خفا نباشند سطح ثوابشان را بیاورم پایین. بعد آمدم اینور‌تر با دوستان چند تا غیبت ریز خانم فرقانی را گفتیم و اعمال مخصوصه هیئت زنانه را به جا آوردیم. البته غیبت نبود که جلوی خودش هم میگویم.‌ بیشتر درباره جذبه فرزندپروی و مدیریت منابع انسانی اش بود. اشرار آل محمد صحنه گردان های اصلی قسمت زنانه بودند. مداح، سخنران و آقای توفیق‌فر هربار از قبل هیئت دغدغه تنظیم سیستم صوت دارند. بی خبر از اینکه سه بار چند تا از این اشرار را فقط من از لا لوهای پیچ و مهره های سیستم صوت بیرون کشیدم. ولی حواسم بود بر خلاف بقیه هیئت ها هیچکدامشان سر توی گوشی فرو نبرده اند. شعر را عدل آقای وردنجانی آمد خواند. ولی خب این، آن آقای وردنجانی شعر طنز نبود. سخنرانی شروع شد. سخنرانی های بقیه تمام نشد.‌ حتی با روضه و مداحی. مجلس تنک بود ولی روضه اش پر و با مسما. روضه خوان و مداح طنزپرداز واقعا توانستند اشک بگیرند. روضه فاطمیه بیشتر از همه روضه ها، روضه‌ی تنهاییست. چراغ‌ها را که روشن کردند پنج تا فرقانی دیدم، چهارتا مدرس زاده، دو تا میمندیان، دوتا توفیق فر، چهارتا النجانی و... ‌. ما تکثیر شده بودیم.‌ خیلی بیشتر و حتما با برکت. سفره هیئت پهن شد همه نشستیم دور هم. یکی از بچه ها تعریف کرد پسرش می آید کف پایش را می‌بوسد و میگوید بهشت زیر پای مادر است و میخواهم عاقبت به خیر شوم. یک عده دیگر از بچه ها از آن آشپزخانه پشت هی مشغول بردن و آوردن بودند. سر غذا ها هی تعارف و دوتا یکی میکردند. از هیئت که برگشتیم عکس از دوربین های مدار بسته درآمد که یکی دارد تنهایی جارو میکشد‌. به نظرم باشگاه طنز دقت خوبی در گزینش و جذب بچه هایش ندارد. این آدم های زیادی مخلصِ نچسب به درد طنز پردازی نمی‌خورند... 🔸فروغ زال 💠 هیأت شهید مهدی رجب‌بیگی 🔻تکیه طنزپردازان کشور ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @TekyeTanz ┗━━━🍂 🔻عضویت نامحدود ۲۴ساعته ☝️

🧶 ناوگیری 💠 باشگاه طنز انقلاب - نازنین اسماعیل‌زاده 🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz