یازهرا🖤
🔰رسیدگی به خانواده شهداء
در هنگامی که پشت جبهه بود در امور رسیدگی به خانواده شهدا و رزمندگان نهایت تلاش و جدیت را داشت در یک زمستانی نفت به شدت کم بود ایشان با مراجعه به فرمانداری کرمان و تلاش های مکرر موفق به دریافت نفت و توزیع بین خانواده شهدا و رزمندگان شده بود این شهید عزیز آنقدر خدمت مردم کرده بود که در مراسم تشییع جنازه او جمعیّت فوق العاده ای حضور یافتند که خیلی از آنها را نمیشناختم افرادی بودند که شهید به طریق مختلف به آنها خدمت کرده بود.
زندگینامه سرار شهیدحیدرعسکرپور
📙برگرفته از کتاب : #سیب_معطر
راوی: برادرشهید ؛ عیسی عسکرپور
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِحَقِشهدا🌹
#باشهـــداتــاظهــــور🇮🇷🌼🍃
باسیّدالشهداءوشهداتـٰاظُهـور🌹
یازهرا🖤 مـن کجا و بـا شهیدان زندگی؟ مـن کجا و قـصـهی رزمندگی؟ مـن کجا و دیدن وجه خدا؟ مـن کجا و جم
یازهرا💖
بوی عطر شهید🌹
🎋سالهای اول بچه ها کوچک بودند هر وقت ناراحت می شدم احساس می کردم بوی عطر دل انگیزی فضای خانه را معطر کرده ، دقیقاً همان بوی عطری بود که هر وقت به جبهه می رفت استفاده می کرد ، آن وقت آرام می گرفتم و می فهمیدم که روحش حاضر شده و برایش درد دل می کردم هر چه لازم بود می گفتم بعد بوی عطرش تمام می شد می فهمیدم رفته است .
🎋مشکلات به طور معجزه آسایی حل می شد هر وقت در خانه با بچه ها می خوابیدم به محض اینکه خوابم می برد کنارم بود در همان عالم رویا هم متوجه شهادت ایشان بودم .
🎋احساس می کردم که به مسافرت دوری رفته است و بر می گردد که در خواب به او می گفتم : چرا دیر آمدی ؟
#شهیدحیدر می گفت : همیشه کنار تو بودم فلان روز فلان ساعت آمدم.!
🎋دقیقاً همان روز و ساعتی بود که در عالم بیداری بوی عطر در خانه می پیچید .
✍راوی ؛ همسر شهید
📙کتاب ؛ #سیب_معطر در کربلای ۱۰
#زندگینامه سردار شهیدحیدرعسکرپور
#یادشهــدا_بـا_صلواتـــــــــ
اَللّھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹
#باشهـــداتــاظهــــور🇮🇷🌼🍃