از تربت شان بوے ولایت آید
توشہ ے عشق تو بردار ز سادات شہید❤🌿
#شہیدسیداحمدپلارڪ🕊
آدرسمزار:(قطعه 26، ردیف 32، شماره 22)
#مہمانشہداےسادات🥰
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
♥️حـرف بـزن....اما طـوری حرف بـزن ڪہ بـدانے خـدایـت راضے اسـت و بہ تو لبخنـد میـزند!
♥️گوش ڪن....اما طوی گـوش ڪن ڪہ مطمئـن باشے اگر خـدایت از تو پرسیـد گوشت چہ چیـزهایے شنیـده شـرمسـار نبـاشے.....
♥️نگـاه ڪن....اما طوری نگاه ڪن ڪہ چشمهـایت آیینہ ای از وجـود خـدا باشد! پر باشد از خـدا و هرچہ مے بینے خـدا را یـادت بیـاورد...
♥️فڪر ڪن ....اما بہ ڪسے و بہ چیـزی فڪر ڪن ڪہ خـدا را از یـادت نبـرد.... طوری فڪر ڪن ڪہ آخـرش یڪ سر نخے از خـدا پیـدا ڪنے!
♥️عاشـق باش...اما طـوری عاشق باش ڪہ هم بہ دست آوری و بتـوانے از دسـت بدهے!
طـوری ڪہ معنـای عشق واقعے را گم نڪنے!
♥️عاشـق زمینے ها باش! اما نہ طوری ڪہ زمینگیـرت ڪنـد و از رسیـدن بہ آسمـان و آن عشـق ابـدی باز مانے!...
❣ عاشـق خــدا بـاش... ❣
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
🌹💖🕊
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🤲
#اَللّهُمَ_عَجّل_لِولیّک_الفَرَج🌼✨
🥀یافاطمه زَهرا سَلام الله💔
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
✅ پیامبرگرامی اسلام صلوات الله علیه:✨
🌟هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا که نیکوتر عملی از آن وجود ندارد🌟
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🤲
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
🌹امام خامنه ای حفظه الله :
❓ #بصیرت یعنی؟
یعنی :
🔸شناخت زمان؛
🔸شناخت نیاز؛
🔸شناخت اولویت؛
🔸شناخت دشمن؛
🔸شناخت دوست؛
🔸 شناخت وسیله هائی که
درمقابل دشمن باید بکار برد؛
✅ این شناخت ها "بصیرت" است.
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
🚩«اگر در جستجوی #امام_زمان عجّل الله هستید، او را در میان سربازانش بجویید...»
#شهید_سیّدمرتضی_آوینی💞🌹✨
#سرباز_امام_زمان🌟🌟🌟
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
#شهید ابراهیم هادی میگفت:🌹
🍃در زندگی آدمی موفق تر است
که دربرابر عصبانیت دیگران
صبور باشد وکار بی منطق انجام
ندهد....🍃
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
.................
غیر قابل شرح به علت سنگینےغم...💔
#فاطمیه🏴
#مادر🖤
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🤲
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
نماهنگ با نوای #میثم_مطیعی مداح اهل بیت علیهم السّلام
باید با اشک چشم چشمامون دریا شه
حاج قاسم مهمون آغوش رفیقاشه
آغوش حاج احمد🌹🕊
لبخند حاج همّت🌹🕊
با یک #صلوات یاد شهدا را گرامی
نگاه شهدا بدرقه زندگی تان 🌺
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
باسیّدالشهداوشهداتـٰاظُهـور🇮🇷
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
#شهادت آخرین #معراج عشق است🕊🌹
❣الهے اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشے .
#شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدے دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستارهاے است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور رَبُالاَرباب اشراق مے بخشد.
#شهادت قلبی است که خون حیات را در شریانهای سپاه حق میدواند و آن را زنده نگه مے دارد.
✍#شهید_قلم، سیّد مرتضے آوینی🌹
💎اینجا آرامگاه #شهید_بین_الملل،
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم سلیمانے است .
نائب الزیاره تمام دوستان هستم .🌷🌷🌷
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
#گلزارشهداکرمان💕🌹✨
ای #شهدا برخیزید گویی این جا همه چیز تمام شده است و انگار نسل جهاد دیده دیروز، به خط پایان رسیده است. اگر سراغمان نیایید و کلامی و حرفی بر زبان نیاورید ما هم کم کم باورمان می شود که همه چیز تمام شده است. باورمان می شود که دیگر رد پایی از شما پیش رویمان نیست ، باورمان می شود که ما هم دیگر باید مد، پرستیژ، آنگارد محاسن ، تیپ اداری و خلاصه همه چیزمان مثل آدم شود !!! اگر شما حرفی نزنید باورمان خواهد شد که امام جلوی چشمانمان جرعه جرعه جام زهر را نوشید و رفت و همگی گفتیم ،الحمد لله جنگ خانمان سوز تمام شد!!! ای #شهدا که جوانمردی فقط در ذائقه ی شما بود، لحظاتی از خلوت بهشت فارغ شوید، زخم ترکش ها را فراموش کنید و از ما دلجویی کنید. بعد از شما لباس خاکیمان را از تن درآوردند اجازه نداریم مثل آن روز ها بگوییم "التماس دعا" !!! به ما آموختند که چگونه بخوانیم و بنویسیم !!!
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄
باسیّدالشهداوشهداتـٰاظُهـور🇮🇷
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄ 📜#رمان_عقیق 💟#پارت_دوم آیه خنده ای کرد و گفت: پس این سالن میکآپ واسه اینه
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
📜#رمان_عقیق
💟#پارت_سوم
روی کاناپه دراز کشیدن و مچاله شدن هم لذتی
داشت ... آنقدر که میشد ساعتها یک خواب خوب
را تجربه کرد ! آیه بود دیگر ! جلسه معارفه شروع شد و آیه نیامد!مریم دل
توی دلش نبود! دکتر والا پشت تریبون رفت و
آیه نیامد! مریم با خودش عهد کرد که دیگر کارهای این موجود بی فکر برایش مهم نباشد
برعکس برنامه پیش بینی شده جلسه بیشتر از
یک ساعت طول نکشید و...آیه نیامد
مریم تبدیل به یک انبار باروت شده بود!بی حرف
و با حرص به سمت اتاق پرستاران رفت
در را با صدا باز کرد و آیه را مچاله شده گوشه
کاناپه پیدا کرد! دلش میخواست جیغ بکشد و تا میتواند این حجم بیخیال را زیر کتک بگیرد!
دنبال چیزی میگشت خودش هم نمیدانست چه
چیزی...ولی باید چیزی پیدا میکرد
چشمش به
گلدان نرگسها افتاد به سرعت سمتش رفت و
نرگس ها را در آورد و گوشه پنجره گذاشت! و مستقیم به سمت آیه رفت و ناگهانی آب گلدان را
روی صورتش ریخت
آیه ترسیده از جا پرید و فقط به اطرف نگاه کرد!
تقریبا شوکه شده بود بعد باهراس از مریم
پرسید:
_چه خبر شده؟
مریم نمیدانست با دیدن این قیافه بخندد یا
فریاد بکشد با صدای تقریبا بلندی گفت:
_بی فایده است! تو هیچ وقت عوض نمیشی آیه
همیشه اینقدر بیخیالی تو هیچ وقت آدم نمیشی
آیه با چشمانی که کمی از حدقه هایش فاصله
گرفته بود گفت:
_چی شده مریم؟ بگو دیگه
مریم گلدان را روی میز گذاشت و تقریبا روی
کاناپه ول شد و آرامتر از قبل گفت:
_آیه امروز دکتر
والا اومد! کلی حرف درست درمون که به درد من
و تو بخوره زد! ولی تو مثل خرس اینجا خوابیدی!
آخه تو چرا اینقدر بی خیالی! کل بیمارستان
4ماهه انتظار همچین روزی رو میکشن بعد تو
جنازتو اینجا انداختی؟ من چقدر حرص بخورم
آیه نفس راحتی کشید و با آرامش تکیه داد و
گفت:
_جهنم خدا بر تو باد مریم!ترسیدم گفتم
چی شده!! وای خدا بگم چیکارت کنه !!!
بعد از جایش بلند شد روبه آینه دستمال به دست
درحالی که خیسی صورتش را پاک میکرد گفت:
_مریم جان بعد من به کسی اینطور انتقاد نکن!
و بعد برگشت سمت مریم و با لبخند گفت:
_الهی
فدات بشم من خیلی خوشحالم که تو اینقدر به
فکرمی آره همه جوره حق باتو ولی من واقعا
خسته بودم اگه این میزان نمیخوابیدم واقعا یه
بلایی سرم میومد! من و تو آدم زیر دستمونه !اگه خودمون مریض باشیم که دیگه هیچی!
حالا چی چی میگفت؟ مغز و اعصاب یا قلب و
عروق که به درد من و تو نمیخوره!! میخوره؟؟
مریم چپ چپی نگاهش کرد گفت: _نه هیچی به
درد من و تو نمیخوره و بعد از جایش بلند شد تا
برود آیه آنی فکر کرد و آنی تصمیم گرفت :
_ مریم
صبر کن
مریم کلافه ایستاد و با اخم برگشت... آیه لبخند
منحصر به فردش را به صورتش پاشید و گفت:
_امشب من به جات شیفت وای میستم!!
مریم متعجب گفت شوخی میکنی؟ داری جدی
میگی؟
لبخند آیه پر رنگ تر شد و گفت: نه شوخی
نیست به پای حرصی که امروز واس ما زدی!!
اینکارو کردم که بعدا اگه جوش در آوردی نگی
تقصیر اونروزی بود که به خاطرت حرص خوردم!
مریم گویی همه چیز را فراموش کرده با شوق به
سمت آیه آمد و شالاپ شالاپ گونه هایش را بوسید و با ذوق گفت:
_وای مرسی مرسی آیه
جبران میکنم تو خیلی خوبی!
آیه دستهای حلقه شده مریم دور گردنش را باز
کرد و درحالی که خودش را عقب میکشید زیر
فشار دستهای مریم گفت:
_میدونم میدونم خوبم
حالا ولم کن خفه شدم!
مریم دستهایش را باز کرد و آیه موهایش را
مرتب کرد و در همان حین گفت:نامزد بد بخت تو
گناه نکرده زن پرستار گرفته! خواهشا این فرصتو خراب نکن و یه شب درست براش بساز!
باز رگ
کِنِسیت گل نکن پاشید برید پس کوچه های
جمهوری دم ساندویچی رستم کثافت بندری
بخورید! مثل یه زوج متشخص برید یه رستوران
معمولی حالا نمیخواد زیاد هم رویایی باشه!!
اوکی؟
مریم که این حال خوش را مدیون آیه بود چشم
بلند و کشیده ای گفت و بایک بوسه دیگر اتاق را
ترک کرد
آیه لبخند عریض تر از قبل خود را حفظ کرده بود
و همانطور که در آینه لباس و مقنعه اش را چک
میکرد زیر لب زمزمه کرد:
_اینم از صدقه ای که
امروز یادمون رفت بدیم و دادیم...
#ادامه_دارد...
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🤲
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
#باقهرمانان_شجاع_قلبهاتاظهور💫⭐
┄┅─✵🖤🌹🇮🇷✵─┅┄