eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرش ختم سوره ی واقعه برداشت؛ به این نیت که اگر قرار است پسرش شهید شود، روز عاشورا باشد و گریه ای که می کند😭 برای سیدالشهداء باشد. محمود که رفت منطقه، عکسش را قاب گرفت 🖼️و نصب کرد روی دیوار🧱. روز عاشورا که فرا رسید، مادر هنوز خبر نداشت که محمود شهید شده😢. نگاه کرد به قاب عکسش که از قبل آماده اش کرده بود و دست هایش را رو به آسمان بلند کرد🤲. : خدایا، هنوز منو قابل ندونستی که دعام رو مستجاب کنی 😢… چند روز بعد دعای مادر مستجاب شد؛ خبر شهادت محمود را در روز عاشورا برای مادر آوردند. راوی : مادر شهید این مادر ابتدا زرتشتی بودند و در نوجوانی مسلمان میشوند 🌹🍃🌹🍃 @bashohadatashahadattt
🔰 🔸یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا بشه. مثلا همین ! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 🔹این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری . منم برم قم!" 🔸سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄 بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت🌷 کردند🕊 🔹بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉 🔸برای محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁" 🔹من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم 🗣راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) 🌷 🌷 🌹🍃🌹 @bashohadatashahadattt
🌷. 💞 ✍همیشه یک زیبا داشت. وارد خانه که می‌شد، قبل از حرف زدن لبخند می‌زد.عصبانی نمی‌شد. اعتقادش این بود که این زندگی است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم. ◑یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده..! ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمی‌داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می‌گفت: یک شب من، یک شب شما... ◑یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده چون تصور می‌کرده که همسرشان به منزل نمی‌آید فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می‌خوریم..! 🌷شهید علیرضا عاصمی🌱🕊 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهیـد حامد بافنده  محل تولّد : مشهد محل شهادت : سوریه تاریخ تولّد : 1366 تاریخ شهادت : 1396/02/03 نوع شهادت : اصابت تیر به شاهرگ محل دفن : گلزار شهدای کرمان تعداد فرزند : 1 🌷 هدیه امام رضا علیه سلام راوی: همسر شهید برای اقامه نماز مرتب به حرم می‌رفتیم و زیارت و دعا می‌خواندیم و برمی‌گشتیم، اما یک‌بار که با تعدادی از اعضای خانواده و دوستانم به حرم رفتیم، وقتی که زیارت و دعا و مناجات‌ها را خواندیم و شب زنده‌داری کردیم، تصمیم گرفتیم که تا صبح در حرم بمانیم، صبح زود فهمیدیم که گل‌های حرم را تا چند دقیقه دیگر عوض می‌کنند، به همین دلیل در حرم ماندیم، خیلی شلوغ بود و در همان شلوغی ۲ تا تاج گل بزرگ آوردند، من یک غنچه گل رز از وسط یک تاج گل بیرون کشیدم، دوستانم گفتند «اتفاق خوب و خاصی برای من می‌افتد». همان روز خانواده «حامد» به خواستگاری من در مشهد آمدند. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید حامد بافنده صـلوات🌼 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt