eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت حاج احمد متوسلیان در شب عملیات آزادسازی خرمشهر به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر
پیش روی ماست خرمشهرها ای مردمان حیله و نیرنگ ها از سمت و سوی دشمنان هم تورم هم گرانی بی حجابی های زشت کوه شهوت گشته هر کس از زن و مرد و جوان پایه ایمان قوی دارید در دل شیعیان می رسد با لطف حق مولای ما صاحب زمان(عج) "عاصی" 🍃🌹🍃🇮🇷 ❤️ جهت تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و محفوظ ماندن همگی از فتنه های آخرالزمان و یاری اسلام و انقلاب و پاسداری از خون شهيدان ۳صلوات
🔻بسم‌الله 🔻الرحمن 🔻الرحیم 🌹🌹🌹🌺🌹🌹🌹 🌹شهید 🌹🌹🌹🌺🌹🌹🌹 تصویری از دختر شهید مدافع حرم 🏝اسماعیل خانزاده🏝 بر سر مزار پدرش. ➖این دلتنگی ها ➖این غربت ها ➖این آه یتیمان شهدا ➖این گریه های جانسوز ➖این ناله ها ➖و....... قطعا گریبانگیر همه کسانی خواهد شد که با وجود اصرار 🌹شهدا 🌹 در دو مورد خاص ✅➖اطاعت از ولایت فقیه ✅➖حفظ حجاب در اجرای آن عامدانه یا جاهلانه به خواب رفتند و یا خودشان را به خواب زدند. 🌹شهدا شرمنده ایم🌹 🌹🌹🌹🌺🌹🌹🌹 📣📣📣 با نشر مطالب در ثوابش شریک و صدقه جاریه محسوب می شود ان شاءالله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 🔟 دهمین چله ی کانال متوسلین به شهدا 💫 امروز "چهارشنبه 3خرداد ماه" 📌روز "سی و سوم" چله صلوات و زیارت عاشورا‌《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام "حمید قبادی نیا"🌷🌷🌷
سردار شهید حمید قبادی نیا🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۳۸/۷/۲۳ محل ولادت: آبادان تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۴ محل شهادت: تنگه رقابیه_عملیات فتح المبین مسئولیت ها: فرمانده سپاه و بسیج منطقه اروند کنار. فرمانده بسیج آبادان. فرمانده گردان امام رضا(ع) مزار: گلزار شهدای آبادن قطعه۵ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━ 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰مختصری از زندگینامه شهید رعیت یزدلی 💐🌿شهید غلامرضا رعیت یزدلی، يكم بهمن 1336 در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش نوروز، کشاورز بود و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی ارشد در رشته علوم پزشکی درس خواند. پزشک بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دوم فروردين 1361، در جاده دزفول - شوش بر اثر اصابت گلوله شهيد شد. 🥀🕊مزار او در گلزار شهدای یزدل واقع است. روحش شاد و یادش گرامی💐 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷چند خاطره کوتاه از سردار شهید حمید قبادی نیا🔷 {راوی؛ برادر شهید} •|🌼🕊☘|• عراقی ها قصد داشتند برادران ارتشی را از هم جدا کرده تا به خیال خام خود آنها را به سوی خود جذب کنند و ما به خاطر ممانعت از این کار دست به اعتصاب غذا زدیم. آنها هم پس از یکی دو روز که غذا می آوردند و ما استفاده نمی کردیم، آب هم به رویمان بستند و دیگر نه از آب خبری بود نه از غذا. نزدیک هفت روز می گذشت و بعضی که ضعیف تر بودند به حالت اغماء رفتند و همگی گرسنه و تشنه بودبم. از  شدّت گرسنگی دانه های تسبیح را که با هسته خرما درست کرده بودیم به دندان می ساییدیم تا دلخوشی باشد برای شکم گرسنه مان. در یکی  از همین روز های سخت بود  که خواب حمید را دیدم که با هم به ساندویچ فروشی رفتیم و حمید ساندویچی به من داد که من هم با اشتها ساندویچ را خوردم . از خواب که بیدار شدم گرسنگی ام برطرف شده بود. خداوندا تو را بحق خون شهدایت قسمت می دهیم که ما را در پیشگاه مقدّسشان رو سفید قرار بده. 🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️                              در عملیات حصر آبادان از ناحیه کتف راست بر اثر ترکش خمپاره  مجروح شد. چند روزی از عملیات گذشته بود که جهت تعویض پانسمان به اّتفاق هم به بیمارستان شرکت نفت رفتیم. داخل اتاق شدیم و پزشک از حمید خواست تا پیراهنش را در بیاورد تا جراحتش را معاینه کند. ولی حمید به خاطر این که خانم پرستاری در اتاق بود این کار را نکرد و از خانم پرستار خواست که اتاق را ترک کند و بعد به پزشک اجازه معاینه داد. خود من برای اوّلین بار بود که جراحتش را می دیدم. جراحت عمیقی بود که به جهت بی اهمّیتی عفونت کرده بود. پزشک با عصبانیت به حمید گفت: «چرا به فکر خودت نیستی و به سلامتی ات توجّهی نداری؟» حقیقت این بود که مسئولیت و مشغله های کاری چنین اجازه ای را به حمید نمی داد که به خود فکر کند با اصرار پزشک آن روز را جهت مداوا بستری شد.     🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️                                      بعد از جنگ به جنگ زدگان خسارت جنگی می دادند و به همین منظور مردم جنگ زده جهت دریافت حق و حقوق خود به مکان مورد نظر می آمدند و صف های طولانی تشکیل می شد. اسامی را به ترتیب می نوشتند و جهت داخل شدن در آن مکان به اسم و فامیل می خواندند. زمانی که فامیل مرا گفتند پیرمردی که جلوی من بود از من سوال کرد که با شهید حمید قبادی نیا نسبتی داری؟ گفتم بله حمید برادر من است. پیرمرد که منقلب شده بود در حالی که از چشمانش اشک جاری بود به خاطره ای از حمید اشاره کرد که جهت ماموریت برون مرزی به آن دست اروندرود رفته بودند.                           🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ عصر روزی که فردای آن حمید عازم منطقه عملیاتی شوش شد، پیش حمید بودم. او بسیار منظّم و مرتّب بود و با لباس فرم سبز رنگ سپاه قصد سرکشی به خانواده های شهدا و رزمندگان را داشت. تعدادی از بچه های بسیج را همراه خود کرده بود و سوار مینی بوس بودند. صندلی آخر نشسته بود، سرش را از شیشه بیرون آورد و گفت:«علی تو نمی آیی با ما؟» و من به خاطر این که پست داشتم و روی توپ ضدهوایی بودم عذرخواهی کردم و از سعادت همراهی با او محروم شدم. ولی چیزی که مرا به نوشتن این خاطره واداشت زمانی بود که حمید صورتش را از پنجره بیرون آورده بود. چهره شاداب و نورانی او همان موقع شگفت زده ام کرد و بعد از خبر شهادتش متوجّه شدم که حمید مصداق روایات و احادیثی بود که شنیده بودیم که شهدا چهره شان به هنگام شهادت نورانی و شاداب است. و این حالت را در سیمای شهید اسماعیل شریفی نیز دیدم. 🥀🌷روحشان شاد و راهشان مستدام. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️فرازی از وصیت‌نامه شهید حمید قبادی نیا 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 بسم الله الرحمن الرحیم شکر خدا را که راه انبیاء را با حجتى چون خمینى به ما نشان داد. حمد سپاس خدا را که ما را در انتخاب چنین راهى یارى و توان داد. خدایا تو را به حجتت، به خلیفه روى زمینت، خمینى کبیر قسمت می دهم از سر گناهان من حقیر، من عاجز بگذر و راضى مشو مرا که به یگانگیت اعتراف دارم و صادقانه و از روى عشق به تو سر سجده می گذارم از خود برانى. خدایا امیدوارم که مرا به درگاهت بپذیرى و با شهداى صدر اسلام محشور گردانی. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا