#نهج_البلاغه
🔮وَ أَحْمَدُ اللّهَ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ وَالاِعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ
🟠خداى را ستايش مى کنم و از او براى کارهايى که موجب طرد و منع شيطان است کمک مى جويم و براى مصون ماندن از گرفتار شدن در دام ها و فريب هاى شيطان يارى مى طلبم
✍امام عليه السلام در اين دو جمله از خداوند، توفيق اطاعت و عبادت و پرهيز از گناه و معصيت مى طلبد; زيرا «مداحر» و «مزاجر» شيطان و به تعبير ديگر، امورى که او را از انسان دور مى سازد، چيزى جز اطاعت فرمان خدا نيست و «حبائل» و «مخاتل» (دام ها و فريب هاى) شيطان چيزى جز گناهان و معاصى نيست و به يقين بدون يارى خداوند و امدادهاى الهى نه اطاعت ممکن است و نه پرهيز از گناه; چرا که راه اين دو بسيار سخت است و پر پيچ و خم.
@bashohadatashahadattt
📘#خطبه_151
#ڪلام_شهـید :
جهـاد ،
بابى هـميشہ مفتوح است
و آنانكہ از اين باب گذشتند
در جلوه هـاى اصيل جهـاد
رزميدند و رستند . . .
@bashohadatashahadattt
#شهـید_سیدجواد_میرشاڪی🌷
#فرماندہ_گردان_شهـدا
🌹🍃🌹🍃
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
@bashohadatashahadattt
یاد دانشجوی نخبه جهان اسلام، شهید مدافع حرم؛ حمیدرضا اسداللهی بخیر که نگاهش برای تربیت فرزند و کار فرهنگی،
دقیقا همانی بود که اهل بیت میپسندند.
یک نفر حد دغدغه هایش فراهم کردن بهترین زندگی دنیایی است و سقف نگاهش همان است...اما یک نفر نگاه میکند که؛ خودش، خانوادهاش، رفقایش و شاگردانش، کجای لشکریان ظهور ایستاده اند؟چه نقشی برای پیشبرد فرج مولا دارند؟ اولی تلاش میکند صرفا برای رسیدن به شیرینی های فانی دنیا... دومی هم تلاش میکند، کار میکند، درس میخواند، امکاناتش را وسیع میکند اما در هرقدمی دل در گرو آن یار دارد که از هرکس از خرمن محبتش خوشه ها چید، به جایی رسید...
نگاه حمیدرضا از این نگاه ها بود. گرفتن دست دیگران نه برای اینکه "آدم مهمی" بشوند بلکه برای اینکه انسان مفیدی باشند.
او میدانست
قیمت هر آدمی به این است که چقدر عشق به مولایش یوسف زهرا دارد.
یادش بخیر که حتی برای پسر چهارساله اش نوشته بود:
محمد،زندگی کن برای مهدی،
درس بخوان برای مهدی
محمد، ورزش کن برای مهدی
محمد، من تو را از خدا برای خودم نخواستم...خواستم برای مهدی
راستی من در کدام میدان خدمت برای امام زمانم ایستاده ام...؟
#سحر_شهریاری
@bashohadatashahadattt
🌹🍃🌹🍃
🔴یادمان باشد
که اگر کشتی انقلاب از طوفان حوادث و فتنه ها عبور میکند، وقتی همه در خواب هستند،
یک ناخدا بیدار است...👌♥️🇮🇷✌️
@bashohadatashahadattt
‹گمنامخواهیمماند›4_5816958415548714110.mp3
زمان:
حجم:
448.5K
🎧 روایتگرے
↯شهیدا به امامزمان راست گفتن..
-هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ-
#حاجحسینیکتا
🌱
تصویر #شهید_خالد_پنجشیری که صبح امروز در اقدام تروریستی طالبان به شهادت رسید.🌷🕊
#هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله_صلوات💐🕊
@bashohadatashahadattt
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.:
ساعت ۸ به وقت امام هشتم🕗
🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رضا داری....😍
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضاع
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔴 راههای مبارزه با نفس امّاره
یکی از علمای بزرگ میفرمودند: به شیخ حسنعلی نخودکی (رحمة اللَّه علیه) گفتم که میخواهم شاگرد شما بشوم مرا قبول کنید.
فرمود: تو به درد ما نمیخوری. کار ما این است که همش بزنی توی سر نفس خبیثت و این هم از تو بر نمی آید.
با اصرار گفتم: چرا آقا بر می آید..
فرمودند: خُب از همین جا تا دم حرم با هم می آئیم ،این یک کیلومتر راه تو شاگرد و من استاد.
گفتم: چشم.
چند قدم که رد شدیم دیدم یک تکه نان افتاده گوشه زمین، کنار جوی آب.
شیخ فرمود: برو اون تکه نان را بیاور.
ما هم شروع کردیم توی دلمان به شیخ نِق زدن که، آخه اول میگویند این حدیث را بگو.این ذکر را بگو. انبساط روح پیدا کنی. این چه جور شاگردی است؟! به من میگوید برو آن تکه نان را بردار بیاور...!!
دور و بَرَم را نگاه کردم، دیدم دو تا طلبه دارند می آیند، گفتم حالا اینها با خودشان نگویند این فقیر است؟!
خلاصه هر طوری بود تکه نان را برداشتم.
دوباره قدری جلوتر رفتم دیدم یک خیار افتاده روی زمین، نصفش را خورده بودند و نصف دیگرش دم جوی آب بود.
شیخ فرمود: برو اون خیار را هم بیاور.
چون تر و خاکی هم شده بود، اطرافم را نگاه کردم، دیدم همان دو طلبه هستند که دارند می آیند.
در دلم گفتم:حیثیت و آبروی ما را این شیخ اول کار بُرد، خلاصه خم شدم و برداشتم، توی دلم شروع کردم به شیخ نِق زدن، آخه تو چه استادی هستی، نان را بیاور و خیار را بیاور...این که نشد درس!
ناگهان شیخ فرمودند: که ما این خیار را می شوییم و نان را تمیز میکنیم ،ناهار ظهر ما همین نان و خیار است!
خلاصه شیخ اینگونه با این عمل نفس ما را از بین برد...
@bashohadatashahadattt
📕داستانهایی از مردان خدا