eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش خبرنگار سید شعبانی توجه کنیم به سخنان رهبر عزیزمان ویژه مسئولان 👉 رهبر معظم انقلاب: در جنگ اقتصادي هم پيروز خواهيم شد پ.ن : دوستان انقلابی مواظب باشند آب به آسیاب نریزند. شک نکنیم که در اقتصاد هم پیروز خواهیم شد ،فقط صبر و و همراه با مطالبه گری لازم است ( تذکر باشد برای مسئولان) @bashohadatashahadattt
توهین به تو کردند ولی غافل از اینکه... با فوت کجا شعله خورشید شود سرد؟ هرکس به تو بدگفت خودش لایق فحش است نامرد کجا درک کند هیبت یک مرد تو سید و ما نیز فدایی تو آقا... بدخواه تو ملعون و پلید است و سگ زرد
‌ حاج شیخ جعفر مجتهدی قدس الله: در هر کجای عالم که قلباً حضرت رضا علیه السلام را صدا بزنید و به ناحیّه ی مقدّسه ی ایشان توجه کنید آن بزرگوار سریعاً نظر می کنند، و این معنای حقیقی کلمه ی 《 انیس النّفوس》 است. (علیه السلام) 📚لاله ای از ملکوت جلد دوم صفحه۲۹۰ 🌺 @bashohadatashahadattt ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...یا کار بسیج را زودتر تمام کنید یا بچه ها را تا نماز صبح نگه دارید! که نمازشان قضا نشود... @bashohadatashahadattt شهید‌ 🕊️🌹
وقتی شهید بروجردی برادر خودش را غافلگیر کرد دو سال بود که برادرش نامزد داشت و پدرزنش گفته بود ما توی فامیل آبرو داریم. تا یک ماه دیگر اگر عقد کردی که کردی اگر نه دیگر این طرف‌ها پیدایت نشود. خرج خانه با علی بود و پول عقدوعروسی را نداشت. محمد رفت با پدر زن علی حرف زد، قرار عروسی را هم گذاشت. تا شب عروسی خود علی نمی‌دانست. با مادر و خواهرش هماهنگ کرده و گفته بود: ‌داداش بویی نبره. با پول پس‌انداز خودش کار را راه انداخته بود. آن شب محمد یکی از کارگرها را فرستاده بود بالای چهارپایه که بگوید: «کار تعطیله! کی می‌آد بریم عروسی؟» بچه‌ها پرسیده بودند: عروسی کی؟ گفته بود: راه بیفتین! سر سفره عقد می‌بینینش. علی گفته بود: من نمی‌آم. لباس ندارم. محمد هم پریده بود یک دست کت و شلوار سرمه‌ای نو گرفته بود، گذاشته بود روی میز کارش و گفته بود تو نباشی حال نمی‌ده. این هم لباس. وقتی تاکسی جلوی در خانه آقا فتاح نگه داشت، علی تازه شنید که می‌گویند داماد آمد. @bashohadatashahadattt
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما صدای‌ گریه‌ امام‌ زمانمون‌ رو نمی‌شنویم‌ اما می‌دونیم‌ برای‌ ما‌ اشک‌ می‌ریزه...!💔 دلتون شکست التماس دعا @bashohadatashahadattt
✅ شاه کلید.... نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید از شما می‌خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!!! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود:  نماز اول وقت "شاه کلید" است. ✨امام علیّ علیه السلام: "نماز را در وقت مقرّرش بخوان و به دلیل بیکار بودن، آن را جلو نینداز، و به دلیل اشتغال به کارى، آن را به تأخیر نیفکن و بدان که همه کارهایت تابع نماز توست." 📚نهج البلاغة، نامه ۲۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ رهایی از گناه ╭┅────────────┅╮ @bashohadatashahadattt ╰┅────────────┅╯
🥀قسمتی از وصیت نامه شهید مجید قربانخانی 🌷🌷🌷🌷 شاد ویاد ونامشان گرامی 😔🥺 @bashohadatashahadattt ❤شادی روحشان صلوات ❤
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 1⃣1⃣ یازدهمین چله ی کانال متوسلین به شهدا 💫 امروز " دوشنبه 22 خرداد ماه " 📌روز " ششم " چله صلوات و زیارت عاشورا‌《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام " محسن محمدی ورجاوند"🌷🌷🌷
بسیجی شهید، معلم قرآن و اخلاق محسن محمدی ورجاوند🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۳۳ محل ولادت: همدان محل شهادت: سرپل ذهاب تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۱۷ مزار: باغ بهشت گلزار شهدای همدان ━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید محسن محمدی ورجاوند 💐🍃شهيد محمدی در زمستان سال 1333 در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در شهر همدان ديده به جهان گشود. وي از همان كودكي قلب رئوفي داشت به طوري كه پولي را كه پدرش به او مي داد بين فقرا و يتيمان تقسيم مي‌كرد. ايشان در بيمارستان امام خميني استخدام شد. پس از مدتي به دليل پشتكار و درستكاري به عنوان قائم مقام رئيس بيمارستان منصوب شد.به خاطر عشق و علاقه اي كه به روحانيت متعهد داشت با دختر يكي از روحانيون و وعاظ متقي شهر همدان ازدواج كرد، كه ثمره آن دو فرزند دختر و پسر است. پسرش دانشجو شد سال دوم که در یکی از اردوهای دانشجویی در اثر تصادف به پدرش شهیدش پیوست. اين شهيد بزرگوار بر اساس احساس تكليف از طريق بسيج عازم جبهه ها شد و سرانجام در روز 17 اسفند ماه سال 1363 در منطقه سرپل ذهاب به درجه رفيع شهادت نايل شد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌹🌿✨🌹🌿✨🌹✨