eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 ! 🌷یک شب آقا احمد فنودی جانباز ۶۵ درصد مهمان یکی از دوستان بود. خانم صاحبخانه بنا بر رسم دیرین و بسیار پسندیده زودتر از مهمان‌ها برای جفت کردن کفش‌ها به بیرون می‌رود. بعد از جفت کردن کفش‌ها یکی از کفش‌ها تک می‌ماند، هرچه می‌گردد لنگه دیگر آن کفش را پیدا نمی‌کند. شرمنده و مضطرب برمی‌گردد. 🌷لحظه خداحافظی فرا می‌رسد. دل توی دل صاحبخانه نیست، چگونه به مهمان‌ها بگوید که یک لنگه کفش شما گم شده. با شرمندگی به خانم آقا احمد می‌گوید که با عرض معذرت یکی از لنگه‌های کفش شما گم شده و خانم آقا احمد که پی به موضوع برده بود با خنده خطاب به خانم صاحب‌خانه می‌گوید خودت را ناراحت نکن، آقا احمد یک پا بیشتر ندارد. راوی: رزمنده دلاور کامبیز فتحی‌لوشانی ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتاب‌های مختلفی از جمله «گوهر معرفت»، «یاس حنفیه»، «من چهارده ساله نیستم»، «صدای سخن عشق»، «علمدار حسین»، «علی»، «پرواز عاشقانه»، «گلبرگ‌های جنگل»، «ستاره‌های خاکی»، «نگارستان»، «شادی»، «گوهر شاهوار شاهنامه»، «رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن» و «آیینه‌های بی‌غبار» را به چاپ رسانده است. منبع: سایت نوید شاهد ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️
@Ostad_Shojae4_5796205459991956299.mp3
زمان: حجم: 6.27M
🎤 روابط این دنیا را زیاد جدی نگیرید ❗️ شما تازه بعد از وفات، به اندازه‌ی قدر و قیمت‌تان، تشکیل خانواده‌ خواهید داد ... 🔺 پس خانواده‌ای که الآن در کنارشان زندگی می‌کنیم، چه کسانی هستند؟
گلوله­‌های دشمن پشت سر هم می‌ریخت روی سرمان. مانده بودیم چه‌کار کنیم. جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه (س) تا بارون بیاد». دست برداشتیم به دعا و حضرت زهرا (س) را واسطه کردیم. یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد. الله­یار داشت از خوشحالی گریه می‌کرد. گفت: «یادتون باشه از حضرت فاطمه (س) دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین امام زمان (عج) را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب می‌گیرید». شهید🕊🌹 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
چگونه مهیای محرم شوم؟ 🔻 گفتم: آقا، «محرم» دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه‌‌ی گوشم کنم. همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید! سعی کن هر شبانه‌روزی یک مرتبه برای امام حسین علیه السلام گریه کنی... 👤 راوی: آیت الله سیدمحسن خرازی 📚 برگرفته از کتاب «ردپای سپید»؛ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی 🖤 🌹🍃🌹🍃
✍حضرت آیت الله جوادی آملی : سِرّ اين كه انسان از مرگ مي‌ترسد براي اينكه از بعد از مرگ اطمينان ندارد ، وگرنه آنها كه از بعد مرگ مطمئن‌اند كه آمادهٔ مردنند. مرگ چيزي نيست كه انسان را نابود كند. مرگ درّه نيست كه انسان در درّه مرگ بيفتد و سقوط كند. 🌷 مرگ پل است. آن كه خيال مي‌ كند مرگ درّه است و انسان با مرگ در ته درّه مي ‌رود و نابود مي‌ شود ، از مرگ مي ‌ترسد. ولي آن‌كس كه بداند مرگ قنطره و پل است كه انسان را از جاي بد به جاي خوب مي‌ رساند كه وحشتي از مرگ ندارد. 🍀 پس معيار ترس از مرگ يا علاقه به مرگ آن است كه انسان از بعد از مرگ مطمئن باشد. https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️عهدهای امام کاظم علیه السلام با علی بن یقطین و عهد امام با وی 🎤 استاد عالی 💚ولادت امام کاظم علیه السلام مبارک
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊 💠 در جامعه ای که هر خیابان و کوچه اش چندین کشته و زخمی برای اسلام دارد، بی حجابی و بی عفتی معنایی ندارد. 💐 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی های ...🌷🕊 گویند که چرا دل به شهیدان دادی؟ والله که من ندادم آنها بردند.... https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ی حس خوب حال خوب 🥰 .: ساعت ۸ به وقت امام هشتم🕗 🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رضا داری....😍 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضاع 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
آمد شکوه آمدنش را کسی ندید وقتی که دست از همه ي خویش می برید وقتی که دست ها و تنش در هجوم باد خود را بروي حادثه صد بار می کشید در قلب تند باد خطرهايِ بی دریغ با بالهايِ زخمی و پر درد می رسید آهسته گام می زد و لبخند هايِ او می داد بر زمین و زمان عشق را نوید چون رخش در کشاکش میدان و آسمان شد یالهايِ زندگیش یک به یک سپید ✅برگرفته از کتاب اسطوره پیکار